کد خبر: 4297357
تاریخ انتشار : ۰۹ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۵۷
چهل حدیث از امام حسین (ع)/ ۵

امر به معروف؛ مسئولیتی الهی در کلام امام حسین(ع)

امام حسین(ع) در حدیثی با اشاره به امر به معروف و نهی از منکر تأکید کردند؛ چرا به این دو اصل روی نیاوردند، در حالی که این دو اصل پایه فرایض دیگر است، که در امر به معروف هم شناخت راه و دعوت به اسلام و هم بازگشت مظالم و هم درگیری با ظالم و هم توزیع مناسب غنایم و صدقات، گره خورده است.

پنجشنبه*****به گزارش ایکنا؛ مطالعه آثار گوناگون درباره امام حسین(ع) ضرورتی انکارناپذیر است، چراکه بسیاری از مخاطبان، آن حضرت را فقط در چارچوب واقعه کربلا و قیام عاشورا می‌شناسند، در حالی که سیره و سخنان آن حضرت دریایی از معارف عمیق در حوزه‌های اخلاق فردی، اجتماعی، عرفان، مدیریت و سبک زندگی اسلامی را دربردارد. احادیث امام حسین(ع) نشان می‌دهد که ایشان نه تنها الگوی مبارزه، بلکه معلمی برای چگونه زیستن بودند، بنابراین محدود کردن شناخت امام حسین(ع) به عاشورا، باعث غفلت از دیگر ابعاد شخصیتی امام می‌شود، در حالی که با مطالعه آثار متنوع، می‌توان به الگویی کامل برای زندگی در دنیای امروز دست یافت.

یکی از این آثار که از چنین ویژگی‌هایی برخوردار است، کتاب «چهل حدیث از امام حسین(ع) در سبک زندگی و بندگی» اثر حجت‌الاسلام علی صفایی حائری است و همان طور که از نامش پیداست، مجموعه‌ای متشکل از چهل حدیث از امام حسین(ع) است که استاد علی صفایی پیشتر در آغاز سخنرانی‌هایش بیان کرده و توضیح داده بودند؛ سپس به خواست «دوستان» آنها را به صورت مستقل در این نوشته آورده و شرح داده‌اند.

این کتاب ابتدا با نام «از زلال ولایت» به وسیله انتشارات جمکران چاپ شد و پس از آن انتشارات لیلة القدر با نام «چهل حدیث از امام حسین(ع)» نشر داد. روایات مطرح‌شده در این کتاب را می‌توان به دو دسته کلی تقسیم کرد؛ یک دسته، مربوط به ارتباط انسان با خدا و نحوه عبودیت حق و دسته دوم، درباره برخورد و تعامل انسان در جامعه است. این احادیث به ویژه با سبک تحلیل و توضیح نویسنده چراغ روشنی در مسیر سبک زندگی اسلامی خواهد بود.

علی صفایی حائری معروف به عین صاد در سال ۱۳۳۰ متولد شد. او مجتهد، فقیه، عارف و اندیشمند شیعه بود که بیش از پنجاه جلد کتاب در زمینه‌های متفاوتی مانند تربیتی، نقد و روش نقد، ادبیات هنر، روش تدریس و آموزش، قرآن کریم و روش برداشت از آن، تفسیر و دیدار‌های تازه با قرآن، دعا و حدیث، ولایت و امامت، معارف اسلامی و آموزه‌های اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی اسلام تألیف کرد و سرانجام در سال ۱۳۷۸ به علت تصادف رانندگی، چشم از جهان فروبست. روحش شاد و یادش گرامی باد.    

خبرگزاری ایکنا به منظور بهره‌گیری مخاطبان از این اثر ارزشمند به ویژه در ایام ماه محرم و صفر بر آن شد تا گزیده‌هایی از این کتاب را در دسترس همراهان همیشگی این خبرگزاری قرار دهد. بخش پنجم از کتاب «چهل حدیث از امام حسین(ع) در سبک زندگی و بندگی» را با عنوان «امر به معروف و نهی از منکر» به اختصار می‌خوانید.

امر به معروف و نهی از منکر

بجاست که به این کلام ابا عبدالله(ع) درباره امر به معروف و نهی از منکر روی بیاوریم و از زبان حسین بشنویم که می‌فرماید:

۱ - «اعْتَبِرُوا أَیُّهَا النَّاسُ بِمَا وَعَظَ اللهُ بِهِ أَوْلِیَاءَهُ»؛ مهمترین وعظ و اندرز، آن است که از محبت و از احاطه و آگاهی سرچشمه بگیرد، پس آنجا که خدای مهربان و آگاه، دوستان و اولیایش را به موعظه می‌گیرد، سزاوار عبرت گرفتن و اعتبار کردن است.
 
خداوند احبار و یهود را سرزنش می‌کند و نفرین می‌نماید که چرا عصیان کردند و یکدیگر را از فساد باز نداشتند و به خاطر رغبت و رهبت و طمع و ترس، از امر به معروف و نهی از منکر چشم پوشیدند؛ آنجا که می‌فرماید: (فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ).
 
چرا به این دو اصل روی نیاوردند، در حالی که این دو اصل پایه فرایض دیگر است، که در امر به معروف هم شناخت راه و دعوت به اسلام و هم بازگشت مظالم و هم درگیری با ظالم و هم توزیع مناسب غنایم و صدقات، گره خورده است.
 
۲ - شما جمعیتی هستید که آگاه هستید و مفید و خیرخواه بوده و دلسوز و ناصح هستید. شما به خاطر خدا در دل‌های مردم هیبت دارید و بزرگوار از شما مهابت دارد و ناتوان شما را گرامی می‌دارد و کسانی که همسان و هم سطح شما هستند، شما را برخود مقدم می‌دارند و با شفاعت شما خواسته خواستاران از سرکشی، آرام می‌شود و به دست‌هاشان می‌رسد. شما این همه را به این خاطر به دست آوردید، که در حضور شما به قیام نسبت به حق خدا، امید می‌رود.
 
3 - گرچه شما نسبت به بیشتر حقوق او کوتاهی می‌کنید: «فَاسْتَخْفَفْتُمْ بِحَقِّ الْأَئِمَّةِ ... فَأَمَّا حَقَّ الضُّعَفَاءِ فَضَیَّعْتُمْ وَأَمَّا حَقَکُمْ بِزَعْمِکُمْ فَطَلَبْتُم». شما حق پیشوایان را سبک شمردید و حق ناتوانان را ضایع کردید، ولی آنجا که به نظر خودتان حقی داشتید به مطالبه برخاستید. شما در راه خدا نه جان را و نه مال را و نه عشیره و فامیل را، هیچ کدام را به کار نگرفتید و با این همه تمنای جنت دارید و همراهی و همسایگی انبیا را می‌خواهید و ایمنی از عذاب و رنج را می‌طلبید.
 
«لَقَدْ خَشِیتُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الْمُتَمَثُونَ عَلَى اللهِ أَنْ تَحُلَّ بِکُمْ نَقِمَةٌ مِنْ نَقِمَاتِهِ»؛ من بر شما می‌ترسم که نقمتی از نقمات او بر شما بنشیند؛ چون شما با کرامت خدا به جایی رسیده‌اید و برتری یافته‌اید و با این همه، امتیاز به کرامت عالمان خدا دل نمی‌دهید؛ با اینکه در میان بندگان او به خاطر او کرامت می‌یابید. شما پیمان‌های شکسته خدا را می‌بینید و داد نمی‌زنید؛ در حالی که برای بعضی از پیمان‌ها و قرار‌های پدرانتان فریاد می‌زنید.
 
قرار و پیمان رسول خدا سبک گردیده و گرفتاران و مساکین رها شده و ترحم نمی‌شوند و شما در جایگاه و منزلت خودتان اقدامی نمی‌کنید و به کسانی که اقدام می‌کنند کمک نمی‌نمایید و با زد و بند در حضور ستمگران به امن می‌رسید، در حالی که در این زمینه خداوند شما را به امر و نهی دستور داده و شما غافل هستید.
 
امر به معروف و نهی از منکر، نه فقط برای احکام و حدود که در زمینه این حقوق الهی و حقوق پیشوایان و حقوق زمین‌گیران هم مطرح گردیده و شما غافل هستید: «کُلُّ ذلِکَ مِمَّا أَمَرَکُمُ اللهُ بِهِ مِنَ النَّهى وَ التَّنَاهِی وَأَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ.» شما بزرگترین مصیبت را دارید؛ چون مغلوب شدید و جایگاه علما را از دست دادید. اگر سعی می‌کردید، مغلوب نمی‌شدید.
 
۴ - مجاری امور و احکام بر دست علمای بالله، امنای بر حلال و حرام است و شما از این منزلت محروم شدید و دور افتادید و این محرومیت به خاطر تفرق در حق و جدایی از سنت بود.
 
اگر شما بر رنج‌ها صبر می‌کردید و هزینه‌ها را در راه خدا تحمل می‌کردید، هر آینه کار‌های خدا در نزد شما می‌ماند و شما مصدر و مرجع کار‌ها و احکام می‌بودید. ولی شما ستمگران را جا دادید و به جای خود نشاندید و کار‌های خدا را در دست‌های آنها گذاشتید و آنها با شبهه و شهوت کار‌ها را سامان دادند.
 
۵ - آنچه که آنها را بر این همه مسلط کرد، ترس از مرگ و عشق به زندگی کوتاهی بود که به زودی از شما جدا می‌شد. شما با این عشق و ترس حقیر، ضعفا را رها کردید و ناتوان‌ها را در دست‌های ستمگر آنها گذاشتید و به بردگی و استضعاف و گرفتاری زندگی سپردید و آنها هم در حکومت به رأی خود تکیه کردند و شعار خزی و خواری را با هوس‌هاشان بر دوش گرفتند و به شروران اقتدا کردند و بر خدای جبار جرات و جسارت آوردند.
 
۶ - در هر شهری از آنها، بر منبر آنها، نه منبر رسول خدا گوینده‌ای می‌گوید. پس تمامی زمین برای آنها گسترده شده و مردم در دست آنها خوار گردیده و هیچگونه دفاعی نمی‌کنند. در میان جباری گردنکش و مقتدری که بر ضعیف سخت‌گیر است و فرمانروایی که خدای را نمی‌شناسد. شگفتا و چرا در شگفتی نباشم و این زمین است که از خیانت و ستم و سخت‌گیری و قساوت سرشار است! خدا باید در این نزاع و درگیری ما حکم کند و و قضاوت نماید.
 
۷- «اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنْ مَا کَانَ مِنَّا تَنَافُساً فِی سُلْطَانٍ وَلَا الْتِمَاساً مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ وَ لکِنْ لِنُرِى الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِکَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِی بِلادِک.» خدایا تو می‌دانی که آنچه از ما بود به خاطر سلطنت و دستیابی به زیادتی‌های زندگی نبوده است. ما می‌خواستیم تا نشانه‌های دین تو را آشکار کنیم و اصلاح در شهر‌ها را ظاهر سازیم تا ستمدیدگان از بندگان، تو به امانی برسند و به فرایض و سنت‌ها و احکام تو عمل شود.
 
اگر شما ما را نصرت نکنید و انصاف ندهید ستمگران بر شما نیرومند خواهند شد و به خاموش کردن نور رسول روی خواهند آورد.«حَسْبُنَا اللَّهُ وَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْنَا وَإِلَیْهِ أَنَبْنَا وَإِلَیْهِ الْمَصِیر.»
انتهای پیام
captcha