کد خبر: 4297483
تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۰:۵۷
چهل حدیث از امام حسین(ع)/ ۶

تأملی بر فقر وجودی انسان

امام حسین(ع) در پاسخ به این سؤال که چگونه به صبح رسیدی؟ چگونه در روز قدم گذاشتی؟ بر فقیر بودن خود در مقابل قدرت خداوند تأکید فرمودند؛ با این احساس فقر و اضطرار است که به سوی تو می‌آیم و از غرور نعمت‌ها و نقمت‌ها و از بلا و رضا فارغ می‌شوم و در این فراغت است که بی‌نیاز می‌شوم. این تدبیر توست که مرا از خود و از حصار‌های خود می‌رهاند و از فقر و تهی‌دستی به غنا و سرشاری می‌خواند.

تأملی بر فقر وجودی انسانبه گزارش ایکنا؛ مطالعه آثار گوناگون درباره امام حسین(ع) ضرورتی انکارناپذیر است، چراکه بسیاری از مخاطبان، آن حضرت را فقط در چارچوب واقعه کربلا و قیام عاشورا می‌شناسند، در حالی که سیره و سخنان آن حضرت دریایی از معارف عمیق در حوزه‌های اخلاق فردی، اجتماعی، عرفان، مدیریت و سبک زندگی اسلامی را دربردارد. احادیث امام حسین(ع) نشان می‌دهد که ایشان نه تنها الگوی مبارزه، بلکه معلمی برای چگونه زیستن بودند، بنابراین محدود کردن شناخت امام حسین(ع) به عاشورا، باعث غفلت از دیگر ابعاد شخصیتی امام می‌شود، در حالی که با مطالعه آثار متنوع، می‌توان به الگویی کامل برای زندگی در دنیای امروز دست یافت.

یکی از این آثار که از چنین ویژگی‌هایی برخوردار است، کتاب «چهل حدیث از امام حسین(ع) در سبک زندگی و بندگی» اثر حجت‌الاسلام علی صفایی حائری است و همان طور که از نامش پیداست، مجموعه‌ای متشکل از چهل حدیث از امام حسین(ع) است که استاد علی صفایی پیشتر در آغاز سخنرانی‌هایش بیان کرده و توضیح داده بودند؛ سپس به خواست «دوستان» آنها را به صورت مستقل در این نوشته آورده و شرح داده‌اند.

این کتاب ابتدا با نام «از زلال ولایت» به وسیله انتشارات جمکران چاپ شد و پس از آن انتشارات لیلة القدر با نام «چهل حدیث از امام حسین(ع)» نشر داد. روایات مطرح‌شده در این کتاب را می‌توان به دو دسته کلی تقسیم کرد؛ یک دسته، مربوط به ارتباط انسان با خدا و نحوه عبودیت حق و دسته دوم، درباره برخورد و تعامل انسان در جامعه است. این احادیث به ویژه با سبک تحلیل و توضیح نویسنده چراغ روشنی در مسیر سبک زندگی اسلامی خواهد بود.

علی صفایی حائری معروف به عین صاد در سال ۱۳۳۰ متولد شد. او مجتهد، فقیه، عارف و اندیشمند شیعه بود که بیش از پنجاه جلد کتاب در زمینه‌های متفاوتی مانند تربیتی، نقد و روش نقد، ادبیات هنر، روش تدریس و آموزش، قرآن کریم و روش برداشت از آن، تفسیر و دیدار‌های تازه با قرآن، دعا و حدیث، ولایت و امامت، معارف اسلامی و آموزه‌های اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی اسلام تألیف کرد و سرانجام در سال ۱۳۷۸ به علت تصادف رانندگی، چشم از جهان فروبست. روحش شاد و یادش گرامی باد.    

خبرگزاری ایکنا به منظور بهره‌گیری مخاطبان از این اثر ارزشمند به ویژه در ایام ماه محرم و صفر بر آن شد تا گزیده‌هایی از این کتاب را در دسترس همراهان همیشگی این خبرگزاری قرار دهد. بخش ششم از کتاب «چهل حدیث از امام حسین(ع) در سبک زندگی و بندگی» را با عنوان «فقیرترین فقیر» به اختصار می‌خوانید.

فقیرترین فقیر

عن المُفَضَّل، عَن الصَّادِقِ عَنْ أَبِیهِ عَن جَدِهِ قَالَ: سُئِلَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلَى فَقِیلَ لَهُ کَیْفَ أَصْبَحْتَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ، قَالَ: أَصْبَحْتُ وَلِیَ رَبِّ فَوْقِی، وَ النَّارُ أَمَامِی وَالْمَوْتُ یَطْلُبُنِی وَ الْحِسَابُ مُحْدِقٌ بِی وَأَنَا مُرْتَهَنَّ بِعَمَلِی لَا أَجِدُ مَا أُحِبُّ وَلَا أَدْفَعُ مَا أَکْرَهُ وَ الْأُمُورُ بِیَدِ غَیْرِی، فَإِنْ شَاءَ عَذَّبَنِی وَإِنْ شَاءَ عَفَا عَنِّی فَأَیُّ فَقِیرٍ أَفْقَرُ مِنِّی.
 
از امام حسین(ع) سؤال شد به آن حضرت گفته شد چگونه به صبح رسیدی؟ چگونه در روز قدم گذاشتی؟ فرمود: من صبح کردم، در حالی که برای من پروردگاری مسلط هست و آتش پیشاپیش من است و مرگ مرا می‌طلبد، در حالی که حساب و بازخواست مرا احاطه کرده و من در گرو کار‌های خودم هستم. آنچه را که می‌خواهم نمی‌یابم و آنچه را که نمی‌خواهم جلوگیرش نیستم و کار‌ها در دست دیگری است. اگر بخواهد مرا می‌رنجاند و اگر بخواهد از من چشم می‌پوشد. پس کدام فقیری از من تهی‌دست‌تر است.
 
آنچه آدمی را در صبح قدرت و نعمت گرفتار می‌کند، احساس خودسری و آزادی و فرصت زیاد و دست باز و نبود بازخواست است. اگر پروردگار مسلط، از تو در برابر نعمت‌ها و رنج‌ها پرورش و شکر و صبر را بخواهد و اگر در هر عمل تو و با هر فکر و نیت تو، بهشت و جهنمی آفریده شود، تو دل مشغول خواهی بود، که: «شُغِلَ مَنِ الْجَنَّةُ وَالتَّارُ أَمَامَه.»
 
آن کس که با هر حرکت و سکون او بهره‌ای و یا خسارتی بار می‌آید، یله و رها نمی‌رود. ما بچه که بودیم بر تمامی در و دیوار و کتاب و دفتر، امضا می‌انداختیم و می‌خواستیم امضای زیباتری داشته باشیم و چقدر که کتک خوردیم و توبیخ شدیم؛ ولی امروز که می‌فهمیم با هر امضای ما مبالغی بر عهده ما می‌آید و یا با هر حرکت قلم ما جانی و مالی گرفتار می‌شود و یا گرفته می‌شود، حال دیگر در و دیوار را آلوده نمی‌کنیم که دل مشغولیم و گرفتار؛ چون خدایی داریم مسلط آینده‌ای که با دست‌های ما ساخته و یا سوخته می‌شود و فرصت هم زیاد نیست که بی‌خیال باشیم.
 
لحظه‌ای هستم و لحظه‌ای دیگر دستِ مرگ گلویم را گرفته و نفسم را بریده است. با این همه من در محاصره هستم. دیوار حساب و بازخواست، مرا در خود گرفته و من در گرو کار‌های خودم هستم و زندانی و زندانبان خویشم.
 
بگذر از اینکه من در واقع محدود و محکوم هستم و کار‌ها در دست من نیست و به اختیار من نیست. اگر با تمامی خوبی‌ها حساب پس بدهم، تازه سرمایه را آورده‌ام و کاری نکرده‌ام، پس می‌تواند عذابم کند و همین رنجم بس که دست‌های خالی و طلبکار‌های زیاد دارم و اگر بخواهد می‌تواند بر انکسار و دل شکستگی من ببخشد و بر من برابر با کرامتش ببخشاید. پس من در دارایی و ثروتم تهی‌دست و فقیرم. پس چه فقیری از من تهی دست‌تر است که باز امام حسین(ع) می‌فرمود: «الهی اَنَا الْفَقِیرُ فِی غِنَایَ فَکَیْفَ لَا أَکُونُ فقیراً فی فَقْرِى.»
 
خدای من، من در متن بی‌نیازی و دارایی‌ام فقیرم، که محدودم و محکوم و متحول و چهار فصلم.
 
پس چگونه در متن فقرم و در عمق ناداری و تهی‌دستی، مغرور و بی‌خبر باشم؟! من محکومم و اختیار آمد و رفت نعمت‌ها و رنج‌ها را ندارم. من محدودم و در آنچه که به من داده‌اند، بازدهی می‌خواهند و من گرفتار نظام و سنتی هستم که اگر تخلف کنم، می‌سوزم و رنج می‌برم و من با کارهایم خودم را می‌بندم و گرفتار می‌کنم.
 
با این احساس فقر و اضطرار است که به سوی تو می‌آیم و از غرور نعمت‌ها و نقمت‌ها و از بلا و رضا فارغ می‌شوم و در این فراغت است که بی‌نیاز می‌شوم. این تدبیر توست که مرا از خود و از حصار‌های خود می‌رهاند و از فقر و تهی دستی به غنا و سرشاری می‌خواند. این تویی که این گونه می‌بخشی و حصار‌ها را می‌ریزی و دیوار‌ها را می‌شکنی و حدود را برمی‌داری و به وسعت و فراغت می‌رسانی.
 
پس مرا به فقر و اضطرارم آگاه کن و به ریشه‌های بیچارگی‌ام واقف کن تا بدانم که در دارایی هم فقیرم و در هنگام قدرت هم ضعیفم و در متن بهار هم زندانی پاییزم؛ الهى «أَوْقِفْنِی عَلَى مَراکز اضطراری». تو بی‌نیازی را در دل من و در وجود من بگذار: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ عِنَایَ فِی نَفْسِى وَرَغْبَتِی فِیمَا عِنْدَک.» بی‌نیازی را در خودم بگذار و  خواسته‌ام را به آنچه در نزد تو و در حضور تو است، وابسته کن و محدود گردان.
انتهای پیام
captcha