به گزارش ایکنا؛ مطالعه آثار گوناگون درباره امام حسین(ع) ضرورتی انکارناپذیر است، چراکه بسیاری از مخاطبان، آن حضرت را فقط در چارچوب واقعه کربلا و قیام عاشورا میشناسند، در حالی که سیره و سخنان آن حضرت دریایی از معارف عمیق در حوزههای اخلاق فردی، اجتماعی، عرفان، مدیریت و سبک زندگی اسلامی را دربردارد. احادیث امام حسین(ع) نشان میدهد که ایشان نه تنها الگوی مبارزه، بلکه معلمی برای چگونه زیستن بودند، بنابراین محدود کردن شناخت امام حسین(ع) به عاشورا، باعث غفلت از دیگر ابعاد شخصیتی امام میشود، در حالی که با مطالعه آثار متنوع، میتوان به الگویی کامل برای زندگی در دنیای امروز دست یافت.
یکی از این آثار که از چنین ویژگیهایی برخوردار است، کتاب «چهل حدیث از امام حسین(ع) در سبک زندگی و بندگی» اثر حجتالاسلام علی صفایی حائری است و همان طور که از نامش پیداست، مجموعهای متشکل از چهل حدیث از امام حسین(ع) است که استاد علی صفایی پیشتر در آغاز سخنرانیهایش بیان کرده و توضیح داده بودند؛ سپس به خواست «دوستان» آنها را به صورت مستقل در این نوشته آورده و شرح دادهاند.
این کتاب ابتدا با نام «از زلال ولایت» به وسیله انتشارات جمکران چاپ شد و پس از آن انتشارات لیلة القدر با نام «چهل حدیث از امام حسین(ع)» نشر داد. روایات مطرحشده در این کتاب را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد؛ یک دسته، مربوط به ارتباط انسان با خدا و نحوه عبودیت حق و دسته دوم، درباره برخورد و تعامل انسان در جامعه است. این احادیث به ویژه با سبک تحلیل و توضیح نویسنده چراغ روشنی در مسیر سبک زندگی اسلامی خواهد بود.
علی صفایی حائری معروف به عین صاد در سال ۱۳۳۰ متولد شد. او مجتهد، فقیه، عارف و اندیشمند شیعه بود که بیش از پنجاه جلد کتاب در زمینههای متفاوتی مانند تربیتی، نقد و روش نقد، ادبیات هنر، روش تدریس و آموزش، قرآن کریم و روش برداشت از آن، تفسیر و دیدارهای تازه با قرآن، دعا و حدیث، ولایت و امامت، معارف اسلامی و آموزههای اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی اسلام تألیف کرد و سرانجام در سال ۱۳۷۸ به علت تصادف رانندگی، چشم از جهان فروبست. روحش شاد و یادش گرامی باد.
خبرگزاری ایکنا به منظور بهرهگیری مخاطبان از این اثر ارزشمند به ویژه در ایام ماه محرم و صفر بر آن شد تا گزیدههایی از این کتاب را در دسترس همراهان همیشگی این خبرگزاری قرار دهد. در ادامه بخش هشتم از کتاب «چهل حدیث از امام حسین(ع) در سبک زندگی و بندگی» را با عنوان «ویژگیهای مؤمن» به اختصار میخوانید.
قَالَ الْحُسَیْنُ(ع): إِنَّ الْمُؤْمِنَ اتَّخَذَ اللَّهُ عِصْمَتَهُ وَ قَوْلُهُ مِرْآتُهُ، فَمَرَّةٌ یَنْظُرُ فِی نَعْتِ الْمُؤْمِنِینَ وَ ثَارَةٌ یَنْظُرُ الْمُتَجَتِرِینَ فَهُوَمِنْهُ فِی لَطَائِفَ وَ مِنْ نَفْسِهِ فِی تَعَارُفٍ وَ مِنْ فِظْنَتِهِ فِی یَقِینِ وَمِنْ
قُدْسِهِ عَلَى تَمْکین؛ امام حسین فرمود: سامان خداوند کنترل و نگهداری مؤمن را به دست گرفته. پس گفته خدا آینه مؤمن است. گاهی به نشان مؤمنین توجه میکند و گاهی در توصیف گردنکشان نظر مینماید، مؤمن از خداوند در لطیفهها و عنایتها غرق است و از نفس خودش در آشنایی و آگاهی است. از زیرکی خود در یقین استوار است و از پاکی و قدس حق، بر تمکین و اطاعت پابرجاست.
با شروع جلوههای محبت و ایمان خداوند مباشر و متولی دل مؤمن میشود و او را نگهداری و کنترل مینماید. مؤمن برای حفاظت خویش از گفتههای خدا و از لطایف و عنایتها بهرهمند است. این گفتهها چه شرح حال خوبان و یا توصیف گردنکشان باشد، برای دل مؤمن راهنماست، او را بر میانگیزد تا به خوبیها آراسته شود و از نقطه ضعفها و آفتها فاصله بگیرد.
مؤمن از لطیفهها و عنایتهای خدای مهربان خود، چه در صورت بلا و رنجها و چه در چهره محبتها و مهربانیها، به شناخت خودش و قوتها و ضعفهایش دست مییابد و به یقین و اطمینان و به تمکین و اطاعت راه مییابد.
شناخت نقطه ضعفها و قوتها در هنگام لطف و قهر، آشکار و مشخص میشود؛ ولی یقین احتیاج به زیرکی و فطانت، دارد، تا احتمالات را بشکافد و نشانهها را ببینند و با تطابقها به یقین برسد و با نفی شبهات و اشکالات، قداست و تسبیح حق را بیابد و از تمکین و اطاعت مرکب بگیرد و بر آن استوار بنشیند. در این کلام، لطایف، با آگاهی (تعارف) و با یقین و با تمکین (اطاعت) مرتبط است و این همه با عصمت و نگهداری مؤمن همراه است.
آدمی با عنایت و نگهداری خدا، با لطافتها و خوبیهای او آشنا میشود و از آنچه دیگران به چشم میآیند و به کفر میرسند نشانههای حضور و تربیت و نگهداری را میبیند و نقطه ضعفها و تعلقها و آفتهای خود را میشناسد و ایمان و نفسانیت او این تعارف و آشنایی را فراهم مینمایند و با داد و ستد خود این نور را میتابانند تا مؤمن با فطانت و زیرکی خود، از نشانههای آشنا به یقین برسد و حتی در نهانخانه دل خود، بر خدا اعتراضی نداشته باشد و با تسبیح و تنزیه او، به تقدیس او رسیده باشد و با این تسبیح، بر حمد و بر اطاعت استوار شده باشد و با این تقدیس و قرار بر طاعت نشسته باشد.
راستی که روانی و روشنی کلام میتواند ابهام و محرومیت ما را به دنبال بیاورد.
انتهای پیام