حزبالله لبنان، با پایگاه عمدتاً شیعی، از سال ۱۹۸۲ بهعنوان بازیگری مهم در تحولات سیاسی و امنیتی لبنان و منطقه فعالیت دارد و طی چهار دهه به نیرویی نظامی مجهز و سازمانیافته تبدیل شده است.
دولت لبنان اخیراً ارتش را موظف کرده انحصار سلاح را در اختیار دولت و ارتش نگه دارد؛ اقدامی که به معنای خلع سلاح و توقف فعالیتهای نظامی حزبالله تعبیر میشود.
بیشتر بخوانید:
در این راستا ایکنا با جعفر قنادباشی، کارشناس مسائل غرب آسیا گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانیم:
ایکنا ـ با توجه به مواضع اخیر دولت لبنان درباره انحصار سلاح در اختیار دولت و ارتش، آینده سلاح حزبالله را چگونه ارزیابی میکنید؟
بیش از ۲۰ سال یعنی دو دهه است که آمریکاییها میکوشند مقامات لبنانی را وادار کنند تا برای خلع سلاح حزبالله اقدام کنند. طی این دو دهه، با وجود بهکارگیری انواع روشها و فشارها، دولت لبنان نتوانسته این مأموریت را که مورد خواست آمریکا و اسرائیل است، عملی کند.
علت این عدم موفقیت در خلع سلاح حزبالله این است که حزبالله خدمات گستردهای به مردم ارائه داده که موجب رضایت عمومی و افزایش محبوبیت آن شده است. در انتخابات اخیر نیز این محبوبیت به خوبی آشکار شد، بهگونهای که حزبالله بیشترین پایگاه مردمی را در میان گروههای سیاسی لبنان به دست آورد.
حزبالله یک گروه جدا از مردم نیست، بلکه خود مردم لبنان هستند. دشمنان، بهویژه از طریق رسانههایشان، تلاش کردهاند تا این گروه را جدا از جامعه معرفی کنند اما واقعیت چنین نیست. اعضای حزبالله همان مردم عادی با مشاغل مختلف هستند که در مواقع خطر، سلاح به دست گرفته و از خانه، کاشانه و محله خود دفاع میکنند. این سلاحها هرگز برای حمله به دیگران استفاده نشده و صرفاً ماهیت دفاعی داشته است. به همین دلیل، دولت لبنان نخواهد توانست این گروه را خلع سلاح کند، زیرا سلاح حزبالله از حمایت مردمی برخوردار است.
افزون بر این، باید توجه داشت که یکی از طرحهای بزرگ آمریکا و اسرائیل در شرایط کنونی، جدا کردن کشورهای جبهه مقاومت از یکدیگر، سست کردن پیوندهای میان کشورهای محور مقاومت و کاهش توان دفاعی آنان است. لبنان نیز اکنون در همین چارچوب هدف قرار گرفته است. از سوی دیگر، جریان استعمارگر در تلاش است روابط لبنان و ایران را تضعیف کند. همچنان که دشمن کوشش میکند روابط عراق و جمهوری اسلامی ایران را تضعیف کند.
ایکنا ـ نقش برخی کشورهای عربی را در کنار آمریکا و اسرائیل برای اجرای طرح خلع سلاح حزبالله چگونه ارزیابی میکنید؟
متأسفانه برخی از دولتهای عربی در این زمینه با اسرائیل و آمریکا همراه شدهاند و حتی تلاش میکنند زمینههای خلع سلاح حزبالله را فراهم کنند و به نظر میرسد این دولتها نقش اصلی را در اجرای این طرح ایفا میکنند حال آنکه آن دولتها زیانکننده اصلی در دراز مدت خواهند بود.
ایکنا ـ با توجه به اینکه حزبالله اعلام کرده این موضوع را نمیپذیرد و از دولت لبنان تمکین نمیکند، در صورت عملیاتی شدن طرح خلع سلاح، چه دگرگونیهای ژئوپلیتیکی در منطقه رخ خواهد داد؟ تا چه حد لبنان از مدار بازیگران منطقه خارج میشود و گرفتار مسائل داخلی خواهد شد؟
قطعا حزبالله این امر را قبول نخواهد کرد و این طرح تحقق پیدا نخواهد کرد چراکه یکی از نگرانیهای اصلی مردم لبنان، تبدیل شدن کشورشان به سوریه دیگر است. سوریه در کنار مرزهای لبنان است و مردم لبنان شاهد بودند که سوریه، زمانی که بشار اسد رفت اسرائیل بهطور عملی به خلع سلاح این کشور رو آورد. به طوری که رژیم صهیونیستی در روز اول بیش از ۶۰۰ نقطه نظامی را منهدم کرد؛ فرودگاهها و سایر زیرساختها تخریب شد و عملاً قدرت دفاعی سوریه به شدت کاهش یافت و به عبارت دیگر از میان رفت. پس از آن، جنگهای داخلی، تجزیهطلبی، اشغال خاک و ناامنی در سوریه آغاز شد. لذا یکی از دلایلی که قطعا خلع سلاح حزبالله رخ نمیدهد این تجربه است که نشان میدهد خلع سلاح حزبالله میتواند باعث فروپاشی امنیت لبنان و گرفتار شدن این کشور در بحرانهای داخلی شود.
قطعا تغییرات ژئوپلیتکی رخ نخواهد داد. اسرائیل اکنون در باتلاقی فرورفته است که هرچه تلاش میکند اوضاع او بدتر میشود. در حال حاضر نیز شاهد مداخلات گسترده آمریکا در لبنان هستیم این حکایت از بین رفتن وجهه آمریکا در منطقه است. آمریکا زمانی وجهه سیاسی خوبی در منطقه داشت اما اینک به عنوان کشور مداخلهگر شناخته میشود. امروز آمریکا به عنوان کشوری شناخته میشود که تلاش میکند سلاح را از دست کسانی که از کشور دفاع میکنند، بگیرد و آنان را به عنوان مدافع کودککش معرفی شدهاند. این خرابی وجهه برای آمریکا نیز بد است و هیچ انسان آزاده و دارای وجدان بیداری در هیچ کجای دنیا علاقهمند به حمایت از جنایتهای آمریکایی ـ صهیونیستی نیست.
ایکنا ـ چه میزان در این میان، آمریکا به دنبال احیای روند عادیسازی روابط کشورهای منطقه با اسرائیل است؟
عادیسازی روابط در دوره اول ترامپ نیز ناموفق بود تازه آن هنگامی بود که هنوز وجهه اسرائیل به این اندازه تخریب و منفور جهانیان و کشورها نشده بود و فقط چند کشور کوچک و کمجمعیت چون امارات، بحرین و سودان درگیر این روند شده بودند. پس عادیسازی در آن زمان مشکل بود اکنون نیز مشکلتر و سختتر شده است.
اکنون نیز دست نتانیاهو به خون 60 هزار نفر عرب آغشته شده است و دولتهای عربی جرئت نمیکنند و یا از ملتهایشان واهمه دارند که با چنین رژیمی وارد عادیسازی شوند. در حدود ۸۰ درصد جمعیت کشورهای عربی خارجی هستند و نقش مردم در دولت محدود است. اکنون با توجه به وضعیت نتانیاهو و اینکه تحت تعقیب بینالمللی است، پس ایجاد، احیا و یا از سرگیری روابط با صهیونیستها موجب خفت میشود و نه موجب افتخار. لذا هرگونه برقراری عادیسازی روابط با یک جنایتکار موجب تزلزل پایههای دولتها میشود.
ایکنا ـ ارزیابی شما از سفر علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران به بیروت چیست؟
این سفر در شرایطی انجام شد که آمریکاییها تلاش میکردند پیوند میان ایران و محور مقاومت را از میان ببرند یا تضعیف کنند و شکاف میان ایران و لبنان ایجاد کنند لذا طبیعتاً این سفر، با هدف مقابله با این تلاشها و در جهت تقویت راهبرد استحکام روابط ایران و لبنان انجام گرفت.
در واقع، این سفر به منظور حفظ توان دفاعی کشورهای محور مقاومت و جلوگیری از کاهش قدرت دفاعی آنان صورت گرفته است. استفاده از دکترین امنیت جمعی در این شرایط از سوی کشورهای محور مقاومت؛ ضروری است تا امنیت منطقه و لبنان به خطر نیفتد و خلع سلاح حزبالله نیز صورت نگیرد.
گفتوگو از سمیرا انصاری
انتهای پیام