کد خبر: 4306459
تاریخ انتشار : ۳۱ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۴:۴۶

سروده جدید عبدالمجید فرایی به مناسبت هفته دفاع مقدس

استاد عبدالمجید فرایی؛ شاعر انقلاب اسلامی به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس شعری با عنوان «خدا باورترین انسان» سروده و به خوانندگان ایکنا تقدیم کرده است.

هنوز از پیکر پاکش، بجوشد خون آزادی استاد عبدالمجید فرایی، شاعر اهل بیت(ع)، انقلاب اسلامی و از پیشکسوتان شعر آئینی در تهران، به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس شعری با عنوان «خداباورترین انسان» سروده و به خوانندگان ایکنا تقدیم کرده است.

منه پا، بی‌وضو اینجا، که بوی عاشقان دارد
شهیدی آشنا، در زیر پای تو مکان دارد

بِکَن پاپوش از پایت، پس از آن، پا بنه آنجا
تقّدس دارد این وادی، حدیث راستان دارد

تفکر کن، کجا پا می‌نهی سودائی عاشق 
تفحص کن، در اینجا شاهدی دلداده جان دارد

هنوز از پیکر پاکش، بجوشد خون آزادی 
حیاتی تازه و زنده، شهید قهرمان دارد

درون خاک تیره، خفته مردی از تبار نور
ولی روح بلندش، آسمان‌ها آشیان دارد

به دنیا نور می‌بخشد، منور می‌کند عالم
اسیرخاک، کی شاهد شود، پا در جنان دارد

خداباورترین انسان، رسد جایی خدا بیند
خدا را دیده، با اخلاص، سر بر آستان دارد

کنار سفره رزاق، روزی می‌خورد شاهد
یقینا نام زیبای خدا را، بر زبان دارد
 
از این تربت، چه می‌خواهی؟ مردد آمدی اینجا
یقین عارف در این وادی، ز خود رستن نشان دارد

مشو غافل از این دم، دم فرو بربند، دل بسپار
هزاران رمز، بر عشاق راه حق بیان دارد

برو عاشق سر خاکش، مصفّا کن دل خود را 
شهیداز لطف حق، خیر فزون و بیکران دارد

گرو بگذار دل آنجا، «فرائی» طالب فیضی
رها کن جان، حبیب آشنا، دارالامان دارد

در اینجا، عشق فرمان می‌دهد

شهادت در دیار من، مقام دیگری دارد
که از سربگذرد هر کس، دراین کشور سری دارد

به خُفاشان بگو: خونم، کند ایجاد موجی را
به هم ریزد بساط فتنه، در دل اخگری دارد

در اینجاعشق فرمان می‌دهد، جان کن بقربانش
امیر دل، هزاران، صدهزاران مُشتری دارد

تو باور می‌کنی؟ عاشقترین عشاق در اینجاست
تو باور می‌کنی، هر نوجوان هم، دلبری دارد؟

بسیجی چشم بر لب‌های مولا، دوخته دائم
چه پیغام و چه فرمانی، برایش رهبری دارد

سلاح باور وایمان، در این وادی شود پیدا
یقینا بر سلاح هسته‌ای هم، برتری دارد

به زیر بار ذلت، کی رود، آزاده مومن
چون از مولای هستی، خاتم انگشتری دارد

ابرقدرت، قوی شوکت، تو از ایمان تُهی هستی
جوانمردان شیعه، ذوالفقار حیدری دارد

به عزتمندی شیعه، تو بودی رشک ورزیدی
بخود پیچیدی، این ملت، چه عشق و باوری دارد

تو در حس حقارت‌های خود، جان می‌کنی هر دم
تمام ظلم و جور تو، برایت کیفری دارد

و من غافل نخواهم شد، ز مکر و حیله دشمن
زند لبخند، اما، در کف خود، خنجری دارد

خدا را شُکر از جام ولا همواره سرمستیم
و ما هستیم، این بودن، سُرور دیگری دارد

به ماگفتند: خون همواره بر شمشیر پیروز است
و ما دیدیم حق، بر حق‌پرستان یاوری دارد

به ماگفتند: عاشوراست، هر روزی، یزیدی هست
ببین که کربلا، تا غزّه و صیدا دری دارد

«فرائی» گر حسینی باشی و باشیم، باکی نیست
حسینی هر که شد، اندیشه‌های بهتری دارد

انتهای پیام
captcha