تجربههای تاریخی ملت ایران نشان داده است که هرگاه کشور در شرایط دشوار و تهدیدهای همهجانبه قرار گرفته، ظرفیتهای درونی، همبستگی مردم و هدایت رهبران، مسیر عبور از بحرانها و دستیابی به پیروزی را هموار کرده است. هشت سال دفاع مقدس نمونهای بینظیر از مقاومت ملت در برابر فشارهای سنگین خارجی بود و درسهای مدیریتی، راهبردی و مردمی آن هنوز برای تصمیمسازان و نیروهای مسلح کشور سرشار از آموزههای ارزشمند است. در عین حال، جنگ ۱۲ روزه نشان داد که با وجود تفاوتهای اساسی، برخی شباهتهای راهبردی و ساختاری همچنان قابل توجه و عبرتآموز است.
خبرنگار ایکنا در گفتوگو با سردار محمدحسین سپهر، از فرماندهان دوران دفاع مقدس، تلاش کرده است با نگاهی تحلیلی به این دو تجربه سرنوشتساز، ابعاد مختلف دفاع کشور را مورد بررسی قرار دهد؛ از نقاط قوت نظامی و راهبردی گرفته تا نقش برجسته رهبری و مشارکت مردم در ایجاد روحیه مقاومت و تقویت پشتوانه اجتماعی نیروهای مسلح. در این گفتوگو، اهمیت مدیریت جهادی و بهرهگیری از تجارب گذشته نیز بهطور ویژه مورد تأکید قرار گرفته است.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانیم.
ایکنا - به عنوان پرسش نخست، جنگ تحمیلی هشتساله چه درسها و عبرتهایی برای ما داشت و از نگاه شما، سبک و شیوه مدیریت جنگ هشتساله چگونه بود که توانستیم به رغم نوپا بودن نظام جمهوری اسلامی و حمایت بلوک غرب و شرق از صدام آن مقطع را با موفقیت پشت سر بگذاریم؟
ما در دوران جنگ ـ بلکه در کل انقلاب ـ سه مؤلفه تأثیرگذار داشتیم: مکتب، امامت و امت. این سه عنصر نقش اساسی در پیروزی انقلاب، اداره کشور و بهویژه در مدیریت و پیشبرد دفاع مقدس ایفا کردند.
نخستین و مهمترین محور، فرماندهی و هدایت امام خمینی(ره) بود. ایشان هم در عرصه اداره کشور و هم در صحنه مدیریت جنگ، در عالیترین سطح رهبری قرار داشتند؛ موضوعی که حتی کارشناسان و نظریهپردازان بزرگ غربی و شرقی آن زمان و تا امروز نیز به آن اذعان دارند. نفوذ کلام امام در قلبها، جانها، افکار و باورهای مردم، نقش بیبدیلی در ایجاد انسجام، هدایت، مقاومت، ایثار و تحمل سختیها داشت. رهنمودهای معنوی و پیامبرگونه ایشان بزرگترین قدرت مدیریتی و فرماندهی کشور در سالهای دفاع مقدس بود.
دومین محور، آموزههای مکتبی و اعتقادی بود؛ اعتقادی که میگفت چه بکشیم و چه کشته شویم، پیروزیم؛ چراکه برای انجام تکلیف و وظیفهای الهی میجنگیم. تکتک رزمندگان ما با این باور به میدان میرفتند که جهادشان پیش از آنکه برای پیروزی ظاهری باشد، برای عمل به تکلیف الهی است. البته هرجا پیروزی هم محقق میشد، موفقیتهای بزرگتری رقم میخورد اما اصل بر انجام وظیفه بود، نه صرفاً دستیابی به نتیجه. این باور مشترک همه فرماندهان و رزمندگان در صحنههای مختلف دفاع مقدس بود.
یکی دیگر از نکات مهم در دوران دفاع مقدس، بهرهگیری از فرماندهان و مدیرانی با روحیه جهادی و انقلابی بود. شرایط جنگ سرشار از بنبستها، موانع، سختیها، کمبودها و مشکلات متعددی بود؛ آن هم در شرایطی که کشور در اوج تحریم قرار داشت، ارتش و نیروهای مسلح انسجام کافی نداشتند و سپاه و بسیج نیز هنوز در ابتدای راه بودند. با این حال، روحیه جهادی و انقلابی، توکل و توسل، بنبستشکنی و اراده برای گشودن راهها به هر قیمت، در ذهن و فکر فرماندهان و مدیران ما وجود داشت. حتی در سطح تاکتیکی و عملیاتی نیز رزمندگان همواره به دنبال یافتن راهحلهایی برای رفع موانع و انجام تکالیف خود بودند.
ویژگی مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد، نقشآفرینی مردم بهعنوان یکی از تأکیدات امام خمینی(ره) بود. فرماندهان ما نیز با پیروی از این رویکرد، از ظرفیت مردم برای حمایت از جنگ، حضور در جبههها و پشتیبانیهای گسترده بهره بردند. در واقع، بهترین نمونههای مشارکت و همراهی مردمی در طول انقلاب اسلامی، در دوران هشت سال دفاع مقدس به منصه ظهور رسید و این پشتوانه عظیم، بزرگترین قدرت مدیریتی و هدایت جنگ را برای ما ایجاد کرد.
نکته قابلتوجه دیگر، تمرکز فرماندهان بر منابع انسانی به جای ابزار و امکانات مادی بود. در حالی که در دانشگاههای بزرگ دنیا بیشتر بر سلاح، تجهیزات و مهندسی جنگ تمرکز میشود، ما به دلیل محرومیت از پشتیبانیهای تجهیزاتی و نداشتن ابزار مدرن، ناچار شدیم بر ظرفیت انسانی تکیه کنیم. همین تمرکز بر انسانها و ایمان و ابتکار رزمندگان، زمینهساز بسیاری از پیروزیهای ما شد.
در سطح کلان نیز امام خمینی(ره) با تدبیر حکیمانه خود، اولویت برنامههای کشور را دفاع مقدس قرار دادند. این تصمیم در حالی اتخاذ شد که کشور با تحریمها و مشکلات شدید اقتصادی روبهرو بود؛ فروش نفت در برخی مقاطع حتی به کمتر از ۱۰۰ هزار بشکه در روز کاهش یافت و منابع درآمدی بسیار محدود بود. با این وجود، تمرکز بر دفاع مقدس بهعنوان محور اصلی برنامههای دولت، نقشی تعیینکننده در تداوم مقاومت و مدیریت جنگ ایفا کرد.
نکته دیگر این است که واقعاً هم مردم، هم مسئولان، هم قوای کشور و هم تمامی ظرفیتهای داخلی در دوران دفاع مقدس بهدنبال کاهش هزینهها و به حداقل رساندن فعالیتهای غیرضروری بودند. این مسئله یکی از ویژگیهای مهم مدیریت در آن دوران بود.
نکته مهم دیگر تمرکز بر تولید و خودکفایی در جنگ بود. در آغاز جنگ، ما ابزار و امکانات عادی و سلاحهای پیشرفته در اختیار نداشتیم اما از همان ابتدا نگاهها به سمت تولید داخلی و خودکفایی در حوزه تسلیحات معطوف شد. نتیجه این تمرکز، دستاوردهای بزرگ دفاعی بود که در پایان جنگ و حتی تا امروز شاهد آن هستیم. این موفقیتها حاصل همان تجربه و نگاه خودکفایی در دوران دفاع مقدس بود.
یکی دیگر از مسائل اساسی، نظارت سختگیرانه و مبارزه با مشکلات کشور بهویژه در حوزه مبارزه با فساد و رانت بود. در پشت جبهه نیز مسئولان کشور همزمان با اداره امور، با هرگونه فساد در دستگاههای دولتی مقابله میکردند. این مبارزه موجب تقویت روحیه رزمندگان و نیز تأمین بهتر تجهیزات مورد نیاز جنگ میشد. در واقع پیوند میان جبهه و پشت جبهه، میان نیروهای لشکری و کشوری، یک مجموعه هماهنگ و منسجم بود.
نکته دیگر اینکه مردم ما در دوران جنگ ناچار بودند سبک زندگی جنگی داشته باشند. کمبود کالاهای اساسی و تورم در آن دوره فراوان بود. با این حال یکی از موفقیتهای مدیران جنگ، مدیریت صحیح بازار بود. با اجرای نظام سهمیهبندی کالاهای مصرفی و توزیع عادلانه، اجازه داده نشد که مردم، بهویژه در شهرهای بزرگ فشار و سختیهای سنگینی را متحمل شوند.
نکته مهم دیگر این است که مسئولان امروز هم باید بدانند که ما در شرایطی مشابه شرایط جنگی آن دوران قرار داریم، حتی پس از تجربه جنگ ۱۲ روزه اخیر. در زمان جنگ با ابتکار حضرت امام(ره) ساختارهایی سبک، کارآمد و کمهزینه ایجاد شد که امروز هم پایههای مقاومت و دفاع کشور را تشکیل میدهند. نهادهایی مانند جهاد سازندگی، بنیاد مسکن، بنیاد شهید، کمیته انقلاب اسلامی و کمیته امداد امام خمینی، سهم بزرگی در حفظ انقلاب و پیشبرد دفاع مقدس داشتند.
امروز نیز برای اینکه بتوانیم ظرفیتهای بزرگی در شرایط جنگی ایجاد کنیم، لازم است همان مسیر نهادسازی و مدیریت هدفمند را ادامه دهیم. به عنوان مثال، در گذشته سپاه، بسیج، کمیته امداد، کمیته انقلاب و جهاد سازندگی برای مدیریت، هدایت و حمایت از انقلاب و جنگ، بیشترین سهم را داشتند.
یکی دیگر از عوامل کلیدی موفقیت ما در آن دوران، اجرای اقتصاد مقاومتی بود. هزینهها کنترل میشد، ضرورتها و اولویتها مشخص میشد و اجازه نمیدادیم کشور هزینههای اضافی داشته باشد.
در نهایت، یکی از مؤلفههای مهم حفظ کشور و اداره جنگ، تبعیت کامل از حضرت امام(ره) و رهبری بود. نگاه همه مسئولان، مردم و رزمندگان به فرمایشات ایشان بود و این عامل، بزرگترین قوت و دستاورد ما در دوران دفاع مقدس به شمار میرود.
ایکنا - پس از جنگ ۱۲ روزه انتظار میرفت که اصلاحاتی صورت گیرد، نقش مردم پررنگتر شود، سازمانها و نهادها کارآمدتر عمل کنند و هدایت بودجه به شکل بهینه انجام شود. آیا پس از این جنگ چنین تغییراتی رخ داد؟ لطفاً توضیح دهید چه شباهتهایی بین جنگ ۱۲ روزه و جنگ هشت ساله وجود دارد و چه درسهایی از این دو تجربه میتوان گرفت؟
در تمام جنگهای تأثیرگذار و سرنوشتساز ملتها در جهان، پس از هر درگیری، معمولاً شاهد تغییرات اساسی در سبک حکمرانی، سبک زندگی مردم و حتی اصلاح عملکرد حکمرانان با شاخصهای منطقی بودهایم اما متأسفانه پس از جنگ ۱۲ روزه، حکمرانی ما همانند قبل از جنگ باقی ماند، مدیرانمان بدون تغییر عمل کردند و سبک زندگی مسئولان و مردم نیز تغییری نکرد، تنها بخشی از نیروهای نظامی ما شاهد اصلاحات و تغییراتی شد.
تغییرات در نیروهای نظامی بعد از جنگ ۱۲ روزه، به نفع افزایش آمادگی و اصلاح سبک مدیریت و زیست فرماندهان و رزمندگان بود اما این به تنهایی کافی نیست. این تغییر سبک باید در تمام ارکان و سازمانهای کشوری رخ دهد. متأسفانه هنوز شاهد چنین تحولی در کل ساختار کشور نیستیم و روزی مجبور خواهیم شد این کار را با هزینههای بسیار بیشتر انجام دهیم. به فرماندهان و مسئولان استانها و کشور تأکید میکنم که تجارب ارزشمند موجود را در اختیار مدیران ارشد کشوری قرار دهند. امروز زمان آن است که همه اعم از - مجلس، شورای نگهبان، قوه قضائیه و قوه مجریه - نشست مشترکی برگزار کنند تا راهکارهای عبور از این شرایط سخت و سرنوشتساز تمدنی را بررسی کنند، زیرا ما در مسیر تمدنسازی بزرگی گام برمیداریم و باید آماده باشیم. حتماً باید تحولات بزرگ ساختاری، اجرایی و راهبردی در ارکان و اجزای کشورمان داشته باشیم.
در مورد شباهتهایی که شما فرمودید، من میخواهم عرض کنم که هم شباهتها را باید مطرح کنیم و هم تفاوتها را. مسئولان و جوانان عزیز ما امروز باید از این شباهتها و تفاوتهای جنگ هشت ساله و جنگ ۱۲ روزه درس بگیرند.
شباهتهایی که ما در جنگ ۱۲ روزه و جنگ ۸ ساله داشتیم، نکته اولش این است که در هر دو جنگ، نقش اساسی را مکتب، امت و امامت بر عهده داشتند. در واقع، اگر این سه مؤلفه همپای همدیگر در جنگ ۸ ساله و ۱۲ روزه نبودند، حتماً ما ناکام میشدیم؛ این یکی از شباهتهای اساسی است.
نکته دوم اینکه در هر دو جنگ شاهد بودیم که دشمنان به دنبال سرنگونی نظام، تجزیه کشور و تسلیم شدن ایران بودند. در هر دو جنگ، دشمنان ایران از جنگ روانی و رسانهای پرظرفیت خود استفاده کردند و تنها یک جنگ سخت نظامی در جریان نبود، بلکه شاهد یک جنگ عملیات روانی، رسانهای و گفتمانی بودیم.
در هر دو جنگ، ایران و مردم پایداری بزرگی از خود نشان دادند. این پایداریها در هر دو جنگ موجب اتحاد ملی و تقویت انسجام داخلی بین مسئولان، مدیران و همه ظرفیتهای کشور شد.
در هر دو جنگ، دشمنان برآورد دقیقی از وضعیت ایران نداشتند. همانطور که صدام فکر میکرد بعد از یک هفته تهران را فتح میکند، اسرائیل و آمریکا هم تصور میکردند در روز ششم یا هفتم جنگ، کشور ما سقوط کرده، مردم قیام میکنند و نظام سرنگون میشود. در هر دو جنگ، دشمن یک خطای محاسباتی و خطای شناختی علیه ما از خود نشان داد که نشاندهنده عدم درک عمیق آنها از ظرفیتها و توانمندیهای امام، رهبری، ملت و نیروهای مسلح بود.
همچنین در هر دو جنگ، دشمن به دنبال تسلیم بیقید و شرط ما بود و میخواست با ایجاد یک اجماع منطقهای علیه ما، ظرفیتهای خود را در منطقه تقویت کند اما نه در مقطع هشت ساله و نه در این مقطع، این اتفاق نیفتاد و کشورهای منطقه فهمیدند که ایران کشوری باثبات و قدرتمند در برابر دشمن است. از سوی دیگر در هر دو جنگ، ما آغازگر جنگ نبودیم؛ بلکه دشمنان خارجی ما آغازگر بودند و اینکه در هر دو جنگ، ایران به یک معنا تنها بود و مقاومت کرد
.
ایکنا- به شباهتها اشاره کردید، در خصوص تفاوتهای جنگ 8 ساله و جنگ 12 روزه هم توضیح دهید؟
منطقهای که ما الان در خاورمیانه و غرب آسیا در آن مبارزه و زندگی میکنیم، نه تنها صحنه اصلی منازعات فرقهای و سنتی است، بلکه این منطقه به محل رقابتهای فناورانه و سایبری قدرتهای بزرگ تبدیل شده است. در زمان جنگ هشت ساله این موضوع بسیار کمرنگ بود اما اکنون دشمن پی برده است که اگر آمریکا میخواهد قدرت اول جهان باشد، باید بر قلب جهان مسلط شود. قلب جهان امروز منطقه خلیج فارس با محوریت ایران است. بنابر اعترافات آنها و اندیشکدههایشان همه میگویند که اگر میخواهیم بر دنیا حاکمیت و کدخدایی کنیم، باید در غرب آسیا، ایران را تجزیه و تسلیم کنیم. امروز این وضعیت برای آنها حیاتیتر از زمان هشت سال دفاع مقدس است.
بیثباتی کشورهای عربی و تهدید به تجزیه آنها در جنگ هشت ساله وجود نداشت اما امروز دشمنان مشترک ما با کشورهای عربی و منطقه، همه به دنبال بیثبات کردن، تجزیه، تخریب و تضعیف کشورهای مسلمان هستند. امروز آنها فقط به این میاندیشند که ترکیه نباید قدرت داشته باشد؛ ایران، مصر، پاکستان، عربستان و سایر کشورهای عربی باید تجزیه، تضعیف، تسلیم و بدون ارتش، بدون سلاح پیشرفته، بدون موشک، بدون دانش پیشرفته و بدون رهبری و مردم منسجم باشند. امروز آنها برای سلطه خود بر جهان، که میخواهند با دشمنان بزرگ خود مانند چین، روسیه، هند و ایران مبارزه کنند، پایه اصلی شروع این پیروزی را تسلیم شدن ایران میدانند. این تفاوتی است که امروز میبینیم.
نکته قابل توجه در این جنگ ۱۲ روزه، ماهیت کاملاً متفاوت آن نسبت به جنگ ۸ ساله ایران و عراق است. جنگ اخیر، میدانی فناورانه، هواپایه، سایبرپایه و اطلاعاتپایه بود؛ ویژگیهایی که در دوران دفاع مقدس وجود نداشت. امروز دشمن با تمام توان فناورانه ناتو، اروپا و آمریکا و با بهرهگیری از تمامی ظرفیتهای جاسوسی، فناورانه و سایبری خود به مصاف ما آمده است. نبرد نه در زمین، بلکه در هوا و فضای منطقه رخ داد که نیازمند پردازش اطلاعاتی بسیار پیشرفته بود. این یکی از تفاوتهای اساسی این جنگ با جنگ ۸ ساله بود.
نکته دیگر، فقدان نفوذ ساختارمند ایران در کشورهای منطقه و نداشتن جبهه مقاومت در جنگ ایران و عراق بود. در آن دوره نیروهای مردمی چون حشدالشعبی، حزبالله، انصارالله و سایر نیروهای جهادی منسجم در منطقه حضور نداشتند؛ در آن زمان، سازمان نظام تازه شکل گرفته بود و ایران تا حد زیادی در غربت میجنگید اما امروز، در این جنگ ۱۲ روزه، جمهوری اسلامی ایران دارای بازوهای قدرتمندی بود. این امر نتیجه توصیه امام خمینی(ره) است که در پاسخ به سؤال مسئولان در جلسه سران قوا مبنی بر چگونگی مقابله با حمله احتمالی آمریکا، فرمودند: «اگر روزی آمریکا به ما حمله کرد، ما همتراز نیستیم؛ تشکیل هستههای مقاومت حزبالله در سراسر جهان، نسخه مقاومت و ایستادگی شماست.» این هستههای مقاومت امروزه نمود یافتهاند؛ برای مثال، انصارالله یمن، علیرغم تحریم و محاصره کشورشان، امروز ارتش رژیم صهیونیستی را به چالش کشیده و سلاحهایش از تمام لایههای پدافندی اسرائیل عبور میکند. اینها بازوان قدرتمند انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی هستند که دشمن از آنها وحشت دارد.
در جنگ اخیر نیز شاهد بودیم که اسرائیل تنها به ایران حمله نکرد، بلکه به سوریه و لبنان حمله کرد، عراق را تهدید کرد و حتی به قطر حمله کرد؛ تمامی این اقدامات با هدف تضعیف جمهوری اسلامی صورت گرفت.
در جنگ اخیر، در یک نبرد نامتقارن، سریع، مقطعی، پرشدت و پرقدرت در مقابل دشمن قرار گرفتیم. یکی از تفاوتهای اساسی این جنگ با جنگ هشت ساله، مدت زمان رسیدن به آتشبس و پذیرش آن توسط طرف مقابل است. در جنگ هشت ساله، پس از گذشت شش سال از آغاز درگیری، دنیا به فکر آتشبس و صدور قطعنامه افتاد و صدام آن را پذیرفت. این به این معنا بود که حدود شش سال زمان نیاز داشتیم تا به قدرت و اقتداری دست یابیم که بتوانیم آن را به دشمن نشان دهیم. در ابتدای جنگ هشت ساله، بسته نظامی و تجهیزاتی صدام در مقایسه با پایان جنگ، پنج برابر شده بود اما در روز امضای قطعنامه، دشمن پذیرفت که آتشبس کند. این قطعنامه نهایتاً در سال هشتم عملیاتی شد.
در مقابل، در جنگ ۱۲ روزه اخیر، در میانه این ۱۲ روز، دشمن (شامل آمریکا، اسرائیل، ناتو) در برابر اقتدار، قوت، مقاومت، ایستادگی، مردم، رهبری و رزمندگان ما، تابلوی تسلیم را نشان داد و خواستار آتشبس شد. این یکی از تفاوتهای بزرگ امروز ماست.
نکته دیگر این است که در جنگ هشت ساله از صفر شروع کردیم و به قدرت رسیدیم اما در جنگ ۱۲ روزه از ابتدا یک قدرت، عظمت و کشور توانمند بودیم؛ هم در امامت، رهبری و فرماندهی، هم در حضور و شعور مردم، و هم در تجهیزات بهروز. دشمنان اعتراف میکنند که گمان نمیکردند تجهیزات پهپادی، موشکی، راداری و سلاحهای پیشرفته ما بتواند تا این حد در مقابل آنها مقاومت کند. البته، از روز دهم به بعد از تجهیزات جدیدتری استفاده کردیم که اگر دشمن آتشبس را التماس و درخواست نمیکرد، قطعاً شرایط سختتر و بدتری برای اسرائیل و پایگاههای آمریکا در منطقه رقم میخورد.
امروز یکی از تفاوتهای بزرگ ما این است که در دوران جنگ هشت ساله، برای دریافت اقلامی چون سیم خاردار، فشنگ، پوتین و لباس از کشورهای خارجی التماس میکردیم و حتی در میانه و پایان جنگ نیز نیازهایی داشتیم که برخی کشورها به ما یاری نمیرساندند اما در این جنگ ۱۲ روزه، از روز اول با استفاده از فناوری موشکی، پهپادی، سلاحها و تجهیزات دفاعی خود، دشمن را زمینگیر کردیم.
یکی دیگر از تفاوتهای اصلی در جنگ هشت ساله این بود که آمریکا مستقیماً وارد جنگ نشد، بلکه نیابت آن را به صدام سپرد اما در جنگ اخیر، آمریکا از روز اول کمک کرد و خود با تابلوی اسرائیل وارد میدان شد و دخالت مستقیم و آشکار داشت. تمام گزارشها حاکی از آن است که هواپیماهای هرکولس آمریکایی، سلاحها و تجهیزات را در اسرائیل پیاده کردند.
تمام اتاق جنگ اسرائیل متشکل از افسران ناتو و آمریکایی بود. پیش از جنگ، تمام برآوردها توسط آنها انجام شده بود. ما با اسرائیل نجنگیدیم، بلکه با ناتو و آمریکا جنگیدیم. در این ۱۲ روز ثابت کردیم که قدرت مقابله با بزرگترین قدرت جهان، یعنی ناتو و آمریکا را داریم و جنگیدیم.
در جنگ ۸ ساله، در آغاز، ما ارتش، سپاه، بسیج، انسجام، فرماندهی و تجهیزات نداشتیم اما در این جنگ؛ انسجام، قدرت و اقتدار داشتیم. در جنگ ۱۲ روزه، شاهد بودیم که هم سلاح برای جنگیدن داریم و هم سلاح برای صادرات و کمک به جبهه مقاومت اما در ابتدای جنگ و انقلاب، این ظرفیت را نداشتیم. در جنگ ۱۲ روزه، میدان و دیپلماسی دو بازوی قدرتمند اسلام بودند ولی در جنگ ۸ ساله هم در دیپلماسی و هم در میدان با مشکلاتی روبهرو بودیم، بهویژه در ابتدا. مدتی طول کشید تا به جایگاه قدرتمندی در میدان و عرصه دیپلماسی دست یافتیم اما در جنگ اخیر دنیا با زبان دیپلماسی فهمید که ما بر حق هستیم. راهپیماییها و تظاهرات ۵۰۰ هزار نفری مردم انگلیس در محکومیت حمله اسرائیل به غزه و اقدامات آتشافروزانه در خاورمیانه، اعتراض دانشگاههای بزرگ آمریکا، کانادا و اروپا به سیاستهای آمریکا و اسرائیل و همچنین گفتوگوهای کارشناسان غربی، حتی کسانی که با نظام اسلامی مبارزه میکردند، همگی نشاندهنده این بود که ایران بر حق است، قدرت دارد و در دیپلماسی حرف حق را میزند. در واقع، ما در این شرایط، خباثت رژیم صهیونیستی، سیاستهای آمریکا و دشمنان غربی را به دنیا ثابت کردیم.
در جنگ ۸ ساله، رهبری و مردم نقشآفرینی بزرگی داشتند اما برآوردهای من نشان میدهد که در جنگ ۱۲ روزه، نقشآفرینی رهبری و فرماندهی کل قوا، همراه با مردم، بسیار پررنگتر، قویتر، بهروزتر، کارآمدتر و کارشناسانهتر از دوران دفاع مقدس بود. میتوان گفت بزرگترین دستاورد ما همین بود؛ سرمایهای که امروز مسئولین باید آن را ببینند.
نقش فرماندهی را در طول تاریخ تمدنهای بزرگ مشاهده کردهایم؛ تبعیت از امام جامعه، پیروزی به ارمغان میآورد و بیتوجهی به آن، شکست. در واقعه احد، به دلیل عدم تبعیت از امام جامعه، سپاه اسلام شکست خورد؛ چرا که برخی به دنبال غنیمت و هوای نفس رفتند و تحلیلها و تفاسیرشان با فرمان پیامبر (امام جامعه) مغایرت داشت. همین امر موجب شد جبهه و سنگر خالی بماند. تجربه کردهایم که هر زمان از امام تبعیت کردیم، چه در بخشهای کشوری و چه لشکری، پیروزی بزرگی به دست آوردیم.
امروز نیز شاهدیم که رهبری ایران، با نگاه راهبردی خود، برنامههای بلندمدت دشمنان را خنثی میکند. چنانکه یکی از شخصیتهای برجسته آمریکایی اذعان کرده که آنها ۱۰ سال برنامهریزی میکنند تا بفهمند کاری را چگونه در ایران انجام دهند اما رهبر ایران با یک ساعت سخنرانی، تمام برنامههای آنها را به هم میریزد. این هوشمندی، فراست، دقت، راهبردی بودن افکار و تحلیل عمیق رهبری از شناخت دنیا، دشمن، مردم، کشور، انقلاب اسلامی و منطقه، موجبات پیروزی ما را فراهم کرده است.
مسئولیی که در میدان، دیپلماسی و سطوح ارشد کشور حضور دارند باید توجه کنند تبعیت از رهبری، رمز ادامه پیروزی ماست. تقویت مردم، حفظ انسجام آنها و حل مشکلات معیشتیشان، وظیفه اصلی ماست. این مردم شایسته محبت و خدمت هستند. ما ظرفیتهای بزرگی داریم و برای عبور از مسیر پیش رو، نیازمند مردم هستیم اما چگونه میتوان حال مردم را خوب کرد؟ این یکی از نکات اصلی ماست.
در جنگ ۸ ساله، قدرت پاسخگویی ما به دشمن کند بود اما در جنگ ۱۲ روزه، در ساعات اولیه پاسخ دشمن را دادیم و مدیریت صحنه نبرد را از روز دوم به دست گرفتیم. پیشبرد اهداف و دفاع را بر این اساس اثبات کردیم. این ظرفیتها و سرمایهای که امروز به دست آوردهایم، دشمن را متوجه کرده است. در صورت لزوم، با اتکا به تجهیزات جدید، فناوریهای نوین، فرماندهان معتبر و تجربیات ارزشمند جنگ ۸ ساله، مبارزه با داعش و جنگ ۱۲ روزه، ما آماده دفاع از کیان اسلام، انقلاب و منطقه هستیم.
ایکنا – از آنجا که امام راحل و مقام معظم رهبری مقاومت در منطقه را عامل تأمینکننده امنیت کشور و حتی خود منطقه میدانستند و میدانند، حال، وضعیت جبهه مقاومت را پس از جنگ ۱۲ روزه چگونه ارزیابی میکنید و در چه شرایطی قرار دارد؟
ظاهر قضیه این است که با وجود از دست دادن سوریه، که یکی از بخشهای مهم جبهه مقاومت بود، این امر موجب تسلیم شدن جبهه مقاومت یا ایران نخواهد شد. اگرچه خسارت، غفلت و هزینه بزرگی متحمل شدیم اما مقاومت را در غزه شاهد هستیم. نزدیک به دو سال است که مردم غزه با دستان خالی، بدون غذا، امکانات و تجهیزات در برابر یکی از ارتشهای بزرگ دنیا، یعنی ارتش اسرائیل، ایستادگی میکنند. این نشان میدهد که جبهه مقاومت با الهام از انقلاب اسلامی و رزمندگان دفاع مقدس همچنان زنده است.
انصارالله یمن، به عنوان بزرگترین قدرت مردمی جبهه مقاومت، امروز پشتوانه جهان اسلام در مبارزه با رژیم صهیونیستی است. مردم عراق، شیعه و سنی، امروز پیروزیها را به جمهوری اسلامی، رهبری و رزمندگان ما تبریک میگویند. اربعین امسال نیز شاهد قدردانی ۲۵ میلیون مسلمان از ایران بود که در این اجتماع بزرگ جهانی شرکت کردند و از رهبری، رزمندگان و مردم ایران تشکر کردند. این اجتماع عظیم و بیبدیل که در تاریخ بشر بیسابقه است نشاندهنده قدردانی از مقاومت، ایستادگی و مبارزه ما با اسرائیل بود.
مردم مصر، الجزایر، تونس، لیبی، عراق، ترکیه، مسلمانان آذربایجان، هند، پاکستان و کشورهای عربی، امروز همگی ادبیات و فرهنگ مقاومت و مبارزه را فرا گرفتهاند و مفهوم تسلیم نشدن را به ویژه در جنگ ۱۲ روزه، به اندازه سالها کار فرهنگی، دریافت کردهاند. این سرمایه بزرگ مقاومت و ایستادگی پس از جنگ ۱۲ روزه به مراتب قویتر از قبل از آن شده است و این به برکت رهبری، مردم و رزمندگان ما شکل گرفته است.
ایکنا - آیا با توجه به تلاش دشمن برای تشدید تحریمها و فعالسازی مکانیزم ماشه علیه ایران - که اخیراً اتفاق افتاد – و پشت سر گذاشتن جنگ 12 روزه، ضروری نیست رویکردها و مدیریت کشور به ویژه پس از وقایع اخیر بهروزرسانی شود تا بتوان اثرات تحریمها را کاهش داد و فضای روانی جامعه را مدیریت کرد؟
رهبر ما فردی حکیم، عالم، کارشناس، دانشمند و باتجربه در اداره کشور هستند. هرگاه مسئولان و مدیران ارشد نظام، به فرامین رهبری عمل کردند، تبعیت کردند و به توصیههای ایشان گوش سپردند و سیاستهای ابلاغی ایشان را اجرا کردند به موفقیت دست یافتهایم. اگر امروز در بخشی شاهد ضعفها، اشکالات و شکستهای مقطعی و موضوعی هستیم، بیشترین سهم آن به دلیل عدم توجه و رعایت فرامین و توصیههای ولی امر مسلمین، رهبری انقلاب اسلامی بوده است.
رهبری راه علاج را «قوی شدن» میدانند. در همین فرمایش اخیرشان، فرمودند راه علاج کشور قوی شدن است. این قوی شدن باید در بخش نظامی نیز محقق شود؛ آنهایی که به ما میگویند موشکها را تحویل دهیم چه اشکالی دارد، یا برد آن را کم کنید، باید بدانند باید در عرصه نظامی قوی شد.
همچنین باید در تولید ثروت و اقتصاد قوی شد. باید در نقشآفرینی مردم و ثبت حماسه جدید پس از جنگ ۱۲ روزه قوی شد. حتماً باید سبک جدید حکمرانی و شیوه جدید زندگی مردم را تولید کرد. حتی مسئولان اگر با شاخصهای جهادی و انقلابی تطابق دارند، باید بمانند و اگر تطابق ندارند، باید خداحافظی کرده و بروند. باید بدانیم در یک جنگ تمدنی و سرنوشتساز قرار گرفتهایم؛ این جنگ، جنگ خیر و شر است. در طول 47 سال گذشته باید به نقطهای مثل امروز میرسیدیم و رسیدیم. بدون شک این مسیر اجباری بود و ما هیچ گریزی از آن نداشتیم و باید این مسیر را ادامه دهیم.
دشمن همه گزینههای خود را روی میز گذاشته است. به نظر کارشناسان، تحریمهای جدید یا اقدامات مشابه، تازگی نداشته و بیشتر با هدف ایجاد جو روانی، عملیات ذهنی و رسانهای برای تغییر اذهان و باورهای مردم صورت میگیرد. دشمن هر کاری که خواسته انجام داده است. نکته مهم این است که امروز با فرمایش رهبری مبنی بر قوی شدن، باید پیش برویم. قوی شدن مستلزم این است که مردم نقش اساسی در اداره کشور ایفا کنند.
اکنون حدود ۸۵ درصد اقتصاد ایران دولتی است و این رویکرد ۴۷ ساله، کشور را تضعیف کرده، اقتصاد را نابود ساخته و ثروت ملی را به فنا داده است. ما باید ثروت تولید کنیم و این مهم باید توسط بخش خصوصی و مردم محقق شود. آنها باید در مولدسازی، خصوصیسازی و اداره شرکتهای بزرگ مشارکت کنند. چرا برخی مخالفت میکنند؟ چرا جریانات مافیایی و تمامیتخواه و ناپاکی که در برخی دستگاهها ریشه دواندهاند، اجازه اجرای سیاست خصوصیسازی و اقتصاد مقاومتی را که رهبری بر آن تأکید دارند نمیدهند؟ اقتصاد مقاومتی که در بیانیه گام دوم رهبری به آن اشاره شده است، چرا اجرا نمیشود؟
چرا مجلس به وظایف خود عمل نمیکند؟ چرا دستگاههای حاکمیتی و دولت تکالیف خود را انجام نمیدهند؟ ما مصمم هستیم که این مسیر را با قدرت ادامه دهیم. باید مردم را در سرنوشت کشور سهیم کنیم و با فساد مبارزه کنیم. اگر مردم وارد عرصه شوند، اجازه نخواهند داد فساد و مافیا در ارکان کشور نفوذ کرده و سرنوشتشان را در دست بگیرند.
در بخشهای اجتماعی، با آسیبهای متعددی روبهرو هستیم که نیازمند همکاری مجلس، دولت و مردم برای رفع آنهاست تا بتوانیم جامعهای قوی بنا کنیم. در حوزه تجارت و روابط با همسایگان، اکنون کشورهای همسایه از قدرت اقتصادی قابل توجهی برخوردارند. دستگاه دیپلماسی باید امروز سفرا را مسئول اقتصاد کشور در دیگر کشورها قرار دهد. یکی از نقاط ضعف ما این است که سفرایمان کمتر به این موضوع توجه میکنند.
بحث اقتصاد مقاومتی و کشورهای همسایه باید مورد توجه جدی قرار گیرد تا زمینه را برای مقابله با جنگ اقتصادی فراهم کرده و سفرا به وظایف خود عمل کنند. البته برخی از سفرا در این زمینه بسیار عالی و مؤثر عمل کردهاند و واقعاً در تقویت کشور کوشا هستند.
بهطور کلی همه ارکان و اجزای کشور باید چند پیوست را در دستور کار خود قرار دهند:
1ـ پیوست تولید ثروت
۲ـ پیوست عملیات روانی، رسانهای و گفتمانی
بدین معنا که نباید تحت تأثیر عملیات روانی دشمن قرار گرفته و تسلیم شویم یا باورها و ذهنیتهایمان تغییر کند؛ زیرا این موارد همگی در تولید قدرت نقش دارند.
از سوی دیگر در حوزه تولید قدرت، ارتباط با کشورهایی است که امروز نیازمند برقراری روابط اقتصادی و سیاسی با ما هستند. همانطور که اشاره کردم امام فرمودند: «اگر روزی آمریکا به شما حمله کرد، راه حل شما ایجاد هستههای مقاومت است.» این هستههای مقاومت فقط نظامی نیستند؛ بلکه هستههای مقاومت فکری، فرهنگی، رسانهای و اقتصادی هم هستند. در همه ابعاد زندگی نیاز داریم در کشورهای دنیا حامیانی داشته باشیم تا جریان انقلابی و اسلامی بتواند از این مسیر به پیروزیهای بزرگتری دست یابد.
ایکنا – در جمعبندی اگر سخنی باقی مانده بیان فرمائید.
قرآن کریم راز سقوط ملتها و دولتها را اختلاف و تفرقه میداند. خداوند در قرآن میفرماید: «وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ ۚ وَأُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» (آل عمران: ۱۰۵). نتیجه اختلاف و تفرقه به سرعت ذلت و خواری است. سرزمینی که جولانگاه بیگانگان و قلمرو استعمارگران میشود، به دلیل همین اختلاف و تفرقه، شکست خورده و تسلیم میشود. این تفسیری است که از آیات قرآن و تفاسیر معتبر استنباط میشود.
نکته حائز اهمیت دیگر، ممنوعیت دوستی دولت و ملت توحیدی با دشمنان مشرک است. قرآن کریم به صراحت بیان میدارد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» (مائده: ۵۷). دوستی، روابط و برقراری ارتباط با کسانی که حیات شما را ادامهناپذیر میدانند، ممنوع است. قرآن میفرماید کسانی که آیین شما را به استهزا میگیرند و با مشرکان (کسانی که با شما دشمنی دارند) دوستی میکنند، مشمول عذاب الهی خواهند شد و نباید آنها را تکیهگاه خود قرار داد.
امروز صهیونیست مسیحی، صهیونیست یهودی و حتی صهیونیست اسلامی هم داریم و همه اینها به دنبال تقویت مسائل درونگروهی خودشان هستند. خداوند میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَىٰ أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» (مائده: ۵۱). این آیه به صراحت بیان میکند که هر کس از شما با یهود و نصارا پیمان دوستی ببندد، در واقع خیانت کرده و جزو آنها محسوب میشود.
همچنین، باید نسبت به جنگ روانی و تبلیغاتی دشمن هوشیار بود. خداوند هشدار میدهد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ» (آل عمران: 149) دشمن با استفاده از وضعیت نامساعد روانی برخی از مسلمانان، تلاش میکند تا آنها را به اسلام بدبین کند و خداوند هشدار میدهد که مسلمانان از دشمنان پیروی نکنند.
«وَلَنْ تَرْضَىٰ عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ» (بقره: ۱۲۰) و «وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا» (بقره: ۲۱۷). این آیات بیانگر این است که دشمن هرگز از شما راضی نخواهد شد مگر اینکه به رسم شرکآلود آنها تن دهید و همواره در تلاش است تا شما را از دینتان دور کند.
به عنوان مثال، در دوران ریاست جمهوری اوباما، مذاکرات با ایران با هدف سرنگونی صورت گرفت. رئیس جمهور وقت آمریکا در توجیه مذاکره با ایران به کنگره گزارش داد که سه گزینه بیشتر در قبال ایران نداشته است: حمله نظامی، تشدید تحریمهای اقتصادی و مذاکره. او اذعان کرد که حمله نظامی و تشدید تحریمها کارساز نیست و تنها راه مقابله با ایران، مذاکره است. این مذاکره با هدف نفوذ در دولتها و مسئولان و مردم صورت گرفت تا آنها را به پیروزی و توفیق برساند.
عزیزان ما در دیپلماسی باید مراقب باشند که دشمن از مذاکره برای نفوذ و سرنگونی کشور استفاده نکند. مؤلفههای قدرت ما عبارتند از: امامت، امت و مکتب. مسئولان و مردم باید برای تقویت این عناصر تلاش کنند.
خداوند در آیات چهار و پنج سوره مبارکه اسراء وعده داده است: «وَقَضَيْنَا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا»، «فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ ۚ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا». ما مردم ایران، یاریکننده دین خدا خواهیم بود و جنایتکاران صهیونیست را در بیتالمقدس مجازات خواهیم کرد. این وعده الهی، همانگونه که امام صادق(ع) قسم خوردند، محقق خواهد شد.
جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری است که مقابل تجاوزات رژیم صهیونیستی نهتنها شکست نخورده بلکه پیروز هم شده است. این پیروزی با تکیه بر قدرت سلاحهای جدید، موشکهای دوربرد و فناوری روز رقم خورد. ما در جنگ هشت ساله، جنگ با داعش، جنگ ۱۲ روزه پیروز شدهایم و به یاری خدا در جنگ اقتصادی هم پیروز خواهیم شد. اگر دشمنان جنگ دیگری را آغاز کنند آنها را تسلیم اراده خود خواهیم کرد.
گفتوگو از سعید امینی