کد خبر: 4310639
تاریخ انتشار : ۲۲ مهر ۱۴۰۴ - ۱۷:۰۴

چرا در مطالعات اسلامی، به پژوهش‌های بومی و میان رشته‌ای نیاز داریم

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با بررسی وضعیت فضای آکادمیک ایران در حوزه روش‌شناسی در علوم انسانی و مطالعات اسلامی معتقد است، در این حوزه با نوعی آشفتگی روبرو هستیم که ناشی از نبود نقشه راه مشخص و بومی برای کاربرد روش‌های پژوهشی است، او در این زمینه سازماندهی بومی و کارآمد در روش‌شناسی را تأکید می‌کند.

رویکردهای تاریخی در مطالعات اسلامی ایران؛ نقشه راهی برای پژوهش های بومی و میان رشته ای

به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست علمی «رویکردهای تاریخی در مطالعات اسلامی ایران: نقشه راهی برای پژوهش‌های میان‌ رشته‌ای و بومی» با سخنرانی سیدمحمدهادی گرامی، استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

محمدهادی گرامی ضمن اشاره به اینکه در حوزه‌های میان‌ رشته‌ای، به‌ ویژه در مطالعات اسلامی، پژوهش‌ها و کاربرد روش‌ها، بیشتر جنبه ظاهری و تزئینی دارد نه عملی و کارآمد، به این موضوع اشاره کرد که چگونه می‌توان از این نگاه تزئینی عبور کرد و به رویکردها نگاه کارآمدانه‌ داشت.

وی در ادامه این بحث به مرور اجمالی انواع رویکردهای تاریخی در مطالعات اسلامی پرداخت و در چهار ساحت اصلی به شرح زیر آن‌ها را معرفی کرد:

انواع رویکردهای تاریخ نگاری 

1. تاریخ‌ نگاری کلاسیک شرق‌شناسی که تمرکز آن بر منبع‌محوری و متن‌محوری است و در قرن نوزدهم شکل گرفته است. 
2. تاریخ‌ نگاری‌های مدرن و معاصر که علاوه بر منبع، به زمینه‌های فرهنگی و مکالمات متن نیز توجه دارند.
3. رویکردهای روش‌زده که از تکنیک‌های جدید و روش‌های علمی بهره می‌برند اما با چالش‌هایی در حوزه روش‌ شناسی مواجه‌اند و غالباً روش‌ها را به‌صورت تکنیکی و ابزار گونه به کار می‌برند.
4. رویکردهای روش‌گریز که در آن پژوهشگران به جای تمرکز بر روش، بیشتر بر جنبه‌های انتزاعی و نظری تأکید دارند و در نتیجه، پژوهش‌ها غالبا فاقد ساختار روش‌شناسی مشخص هستند.

عضو هیئت علمی مرکز پژوهشی مطالعات قرآنی بر ضرورت وجود مسیری تأکید کرد که بتواند از چالش‌های روش‌زدگی و روش‌گریزی عبور کند و به رویکردی کارآمد و واقعی برسد و اظهار کرد: این مسیر باید پاسخگوی نیازهای بومی و درون‌گرا باشد به‌ ویژه در موضوعات حساس و درون‌ فرهنگی مانند تقاطع الهیات و تاریخ، تا بتواند طرح‌ واره‌های تاریخی کلان و منسجم در حوزه اندیشه و فرهنگ ارائه دهد.

وی همچنین بیان کرد: قصد او طرح مسیر جدیدی نیست، بلکه صورت‌بندی این مسیر با جمعی از اساتید حوزه‌های مختلف علوم انسانی و اسلامی است تا این مهم به وقوع بپیوندد.

ضرورت رویکرد جدید در روش شناسی

گرامی با طرح این پرسش که چرا به رویکردی جدید در این حوزه نیاز داریم، گفت: اگر رویکرد فرهنگی کنشگرانی که در فراسوی متن به متن رجوع می‌کنند را مورد پرسش و انتقاد قرار دهیم، متوجه خواهیم شد که از روش‌ها به مثابه امری تزئینی استفاده می‌کنند.

وی در ادامه با بیان اینکه هنگامی که در کلاس‌های روش شناسی شرکت می‌کنید، روش شناسی را یک امر انتزاعی می‌بینید که روایت‌های مختلفی از آن صورت می‌گیرد، گفت: در برخی از این روایت‌ها، افراد خود را بی‌نیاز از هر نوع تولید محتوای نظری در حوزه روش شناسی مطالعات اسلامی می‌دانند، در صورتی که روش‌های تحلیلی، آماری، تکنیکال و دیجیتال وجود دارد اما منظور ما روش‌هایی است که در حوزه علوم انسانی و اسلامی به آن نیاز داریم.

پاسخگویی به دغدغه های بومی

گرامی با بیان وضعیت آکادمیک مطالعات اسلامی به دو نکته اشاره کرد و گفت: یک، ضرورت حساسیت پرداخت به این موضوع که رویکرد جدید می‌تواند پاسخگوی دغدغه‌های بومی باشد تا این مسیر بر خلاف نگاه بیرونی و شرق‌ شناسی پاسخگوی پرسش‌های حساس و درون فرهنگی باشد. باید این ظرفیت را در درون جامعه علمی ایجاد کنیم و به آن پاسخ دهیم. نکته‌ دیگر، حرکت به سمت یک طرح‌ واره کلان به جای تحلیل جزئی است.

گرامی با بیان اینکه طرحی که به دنبال آن بوده‌ام ارائه یک نقشه هوایی است که به معرفی آثار و رویکردهای مهم در سه حوزه تاریخ اندیشه، انسان‌ شناسی تاریخی و زبان‌ شناسی می‌پردازد، گفت: این روش یک حرکت کل به جز با هدف کاهش ابهامات مفهومی و روش‌شناختی برای پژوهشگران، دانشجویان و اساتید این حوزه و فراهم‌ سازی یک نقشه ذهنی منسجم و بومی است. این نقشه بر پایه مطالعات میان‌ رشته‌ای و داخلی، قصد دارد پژوهش‌های تاریخی و روش‌شناختی در حوزه مطالعات اسلامی را ساماندهی و ارتقا دهد.

روش‌شناسی میان رشته‌ای و آسیب‌های آن

گرامی در ادامه به آسیب‌هایی که در مسیر پژوهش‌های میان‌ رشته‌ای در حوزه مطالعات اسلامی وجود دارد اشاره کرد و گفت: یکی از این آسیب‌ها، تکلف روش‌ شناختی است که پژوهشگران در استفاده از روش‌های بومی و میان‌ رشته‌ای دچار آن شده‌اند، به‌طوری که روش‌شناسی‌شان تضمینی نبوده یا ابهاماتی ایجاد کرده است؛ اگرچه این الگوها اشکالاتی دارند، اما می‌توانند چراغ راهی برای پژوهشگران باشند. 

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با بیان اینکه آنچه که ما در مسیر مطالعات اسلامی به عنوان گفتمان به دنبال آن هستیم، به کشف بسترهای فکری ناپیدا که به زبان و اندیشه شکل می‌دهند و نیز جریان‌شناسی گروه‌های اجتماعی و رقابت‌های پنهان آن‌ها نزدیک است، اشاره کرد.

گرامی معتقد است این مفاهیم در مطالعات اسلامی، به‌ ویژه در تحلیل متون و تاریخ‌های فکری، می‌توانند ابزارهای مفیدی باشند. برای مثال، او تاریخ حدیث را به‌ عنوان نمونه‌ای از تاریخ رقابت‌های فکری و اجتماعی می‌بیند که در آن، جریان‌های مختلف حدیث‌گرایان و تفسیرگران در مقابل هم قرار دارند و رقابت‌های هویتی و فکری در پس متون دیده می‌شود.  

وی به اهمیت تحلیل‌های تاریخی انگاره‌ها و اندیشه‌ها اشاره کرد و گفت: باید از تحلیل‌های پراکنده و سطحی عبور کرد و به ترسیم طرح واره‌های تاریخی منسجم و پویا رسید که رابطه میان انگاره‌ها، جریان‌ها و گفتمان‌ها را در بستر زمان نشان دهد. هدف نهایی، ترسیم طرح واره‌ای است که بتواند رابطه‌های درونی و پویای میان مفاهیم و جریان‌های فکری را به تصویر بکشد و از محدودیت‌های رویکردهای کلاسیک در این حوزه عبور کند.

عضو هیئت علمی مرکز پژوهشی مطالعات قرآنی همچنین به رویکرد انسان‌شناسی تاریخی اشاره کرد که هدف آن ارائه الگوهای فهم منطق درونی فرهنگ‌های گذشته است و با ذکر مثالی از روایت‌هایی که درک آن‌ها بدون شناخت زمینه تاریخی دشوار است، اهمیت این رویکرد را توضیح داد و گفت: برای نمونه، به ردیابی یک انگاره در قرون اولیه که شامل قرن 1 تا 3 بوده اشاره کرد که جایگاه تفسیر به رأی و دریافت عرفی و عمومی پیگیری شده است. این تحول به معنای یک تغییر لغوی نیست بلکه تاریخ یک نبرد فکری بر سر مرجعیت فهم دین و گسترش منابع معرفتی است. مقصد نهایی در تاریخ انگاره ترسیم طرح واره تاریخی است؛ نقشه‌ای که رابطه پویا میان انگاره‌ها، جریان‌ها و گفتمان‌ها را در بستر زمان به تصویر می‌کشد و با چشم پوشی هدف نهایی تاریخ انگاره نه تحلیل‌های پراکنده، به دنبال رسیدن به نقطه‌ای است که رویکردهای کلاسیک از انجام آن ناتوان هستند. 

گرامی در ادامه با مثالی از یک حدیث که می‌فرماید: بدترین طعام غذای ولیمه است به زمینه تاریخی این حدیث اشاره کرد و در ادامه با تعبیری از «مارسل موس» انسان‌ شناس سرشناس فرانسوی، مفهوم «هدیه مبادله‌ای» را مطرح کرد و این مفهوم را در فهم متون اسلامی و تحلیل‌های تاریخی مورد استفاده قرار داد و آن را موضوعی دانست که می‌تواند چارچوب تاریخی حدیث را برای ما روشن کند. وی معتقد است با بهره‌گیری از این الگوهای انسان‌‌شناسانه، می‌توان فهم عمیق‌تری از متون و روایات اسلامی در زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی داشت.  

گرامی در ادامه به تمرکز بر رویکرد زبان‌شناختی در حوزه مطالعات اسلامی و نقش آن در فهم تاریخی و ساختاری زبان اشاره کرد و توضیح داد که حوزه زبان‌شناسی، به‌ویژه زبان‌ شناسی ساختاری نوین، عمدتاً معطوف به مطالعه ساختارهای زبانی بدون توجه مستقیم به ابعاد تاریخی است، اما در عین حال، تلاش شده است نقشه هوایی یا راهنمایی کلی برای دانشجویان و پژوهشگران در این حوزه ارائه شود تا بتوانند روابط میان رویکردهای مختلف زبان‌شناسی، منابع و کاربردهای آن‌ها را درک کنند. این نقشه هوایی به دانشجویان کمک می‌کند تا بر اساس منابع و مفاهیم، مسیرهای پژوهشی خود را مشخص و انتخاب کنند، مثلاً اینکه چگونه می‌توان در حوزه زبان‌شناسی شناختی، زبان‌شناسی فیلولوژیک یا زبان‌شناسی تاریخی فعالیت کرد و ارتباط این حوزه‌ها با هم چیست.

گرامی به نمونه‌ای از معناشناسی اشاره کرد که نشان‌ دهنده ارتباط میان جهان‌بینی‌های فرهنگی و زبان‌شناسی است و ادامه داد: به طور مثال مفهوم ناسپاسی در قرآن که در سطح زمینی و اجتماعی است، اما در جهان‌بینی قرآنی، به سطح متعالی‌تری ارتقا یافته است.

وی تأکید کرد که این نوع تحلیل‌ها، به‌ ویژه در حوزه معناشناسی، می‌تواند در فهم بهتر متون و روایات اسلامی مؤثر باشد و در کنار آن، نقش رویکردهای شناختی و معنایی در تحلیل‌های زبانی و فرهنگی را برجسته می‌سازد.

وی همچنین به اهمیت کاربرد رویکردهای میان‌ رشته‌ای و بومی در فهم متون و تاریخ اسلام اشاره کرد و گفت: این رویکردها، نه تنها در تسهیل پژوهش و ارائه مفاهیم کارآمد مؤثر هستند، بلکه پاسخگوی نیازهای بومی و فرهنگی ما نیز هستند، به‌عنوان نمونه، در تقاطع الهیات و تاریخ که البته این موضوع به معنای تاریخ‌ نگاری و پژوهش ایدئولوژیک نیست، بلکه به معنای این است که ما در یک بستر و اقلیم فرهنگی به نام ایران زندگی می‌کنیم که دارای اقتضائات بومی و فرهنگی خاص به خود است: مانند پرسش‌هایی که درباره تاریخ‌ نگاری قرآن و وضعیت وحیانی بودن آن مطرح می‌شود که باید در چارچوب‌های آکادمیک و فرهنگی به آن پاسخ داده شود. این رویکرد، حساسیت‌های فکری جدیدی را در پژوهشگر ایجاد می‌کند و او را قادر می‌سازد تا متن‌ها را از زوایای مختلف، از جمله انسان‌ شناسی، تاریخ فرهنگی و گفتمان تحلیل کند.

گرامی در پایان بر اهمیت دیالوگ بین‌ رشته‌ای تأکید کرد و افزود که برگزاری کنفرانس‌ها و نشست‌های میان‌رشته‌ای، فرصت‌هایی برای تبادل نظر و ارتقای فهم مشترک است.

وی در این زمینه هشدار داد که نباید این رویکردها به فلسفه‌ صرف تبدیل شوند که تنها در حوزه نظری باقی بمانند، بلکه باید در عمل و تولید دانش کاربردی و ملموس مؤثر باشند.

وی همچنین بر ضرورت داشتن روایتی میانه و متعادل در بهره‌گیری از رویکردهای میان‌ رشته‌ای تأکید کرد و از آسیب‌هایی مانند افراط در فلسفه‌ورزی یا انحصارگرایی در حوزه‌های خاص، هشدار داد و گفت: هدف نهایی، ایجاد یک فضای پژوهشی منسجم، بومی و کارآمد است که بتواند نیازهای فرهنگی، تاریخی و معرفتی حوزه مطالعات اسلامی را پاسخگو باشد.

انتهای پیام
captcha