
کامران پارسینژاد، نویسنده و منتقد ادبی در گفتوگو با ایکنا درباره ادبیات انقلاب و تأثیر ادبیات دفاع مقدس بر آن گفت: بسیاری از صاحبنظران این مسئله را مطرح کردهاند که وقوع جنگ تحمیلی بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اجازه رشد به ادبیات انقلاب را نداد و به نوعی تاکنون نیز آن را تحت الشعاع خود قرار داده است. اما برخی هم معتقدند که ادبیات انقلاب و دفاع مقدس یکی است و تفاوتی بین آنها وجود ندارد. من با این نظر مخالفم. زیرا این دو رویکرد متفاوت است.
بیشتر بخوانیم
وی افزود: درست است که تفکرات و ایدئولوژی انقلاب در جنگ لحاظ شده و وقتی جنگ رخ داد، همان روحیه انقلابی در جوانان رزمنده وجود داشت، اما این مانع نمیشود که بخواهیم از لحاظ ادبی دو ژانر متفاوت را با یکدیگر ادغام کنیم. ژانر ادبیات داستانی انقلاب در قالب، شاکله، نوع حوادث و ... کاملاً متمایز از ادبیات دفاع مقدس است. نویسندهها، تمام همّ و غمّشان از ابتدای جنگ این بود که با خلق داستانها بتوانند رزمندهها را یاری کنند، در واقع این داستانها مانند یک سلاح بود. در این میان یکسری آثار بسیار سریع تولید میشد و از لحاظ ساختارهای داستانی ایرادهای عمدهای داشت، اما همین اتفاقها باعث شد داستان انقلاب نادیده گرفته شود و آن طور که باید رشد نکند.
نویسنده «خورشید در آتش» در ادامه گفت: حوزه هنری برای اینکه داستان انقلاب را زنده کند، جشنواره داستان انقلاب را راهاندازی کرد که در تقویت داستان انقلاب تأثیر بسیاری داشت. اما آن طور که لازم بود این ادبیات تقویت نشده است.
وی در پاسخ به اینکه میتوان گفت آنچه در حوزه داستان انقلاب منتشر شده، نتوانسته تصویر تمامقد از انقلاب ارائه دهد، بیان کرد: اغلب نویسندگان داستان انقلاب را در حوادث ساده آن دوران متمرکز کردهاند و عمده موضوعی که در داستانها بیان شده، این است که ساواکیها دنبال یک فرد انقلابی هستند و یا انقلابیها در کوچه پسکوچهها شعار میدهند یا روی دیوارها شعار مینویسند. در واقع انقلاب با آن عظمت، در همین حد در آثار داستانی تصویر شده است.
پارسینژاد ادامه داد: انقلاب اسلامی یک دگرگونی بنیادین، نه تنها در جابهجایی قدرت بلکه در ایدئولوژی بود. ساختارها، باورها و هنجارهای جامعه تغییر کرد که هیچکدام در داستانهای انقلاب بازنمایی نشده است. هر رویدادی و علمی مانند هنر، تاریخ و ... دارای فلسفهای است، اما تاکنون انقلاب از جنبه فلسفی، اجتماعی، روانشناسی و ... مورد توجه نبوده است. یعنی ما یک رمان روانشناختی درباره انقلاب نداریم یا اثری نداریم که نگاه جامعهشناسانه به انقلاب داشته باشد.
وی یادآور شد: اغلب آثار منتشر شده در حوزه ادبیات داستان انقلاب ضعیف بوده و نتوانستهایم تصویری حقیقی از انقلاب و حوادث آن دوران ارائه دهیم. صرف بیان چند حادثه ساده درگیری میان ساواکیها و انقلابیها نمیتواند معارف و فلسفه و چرایی انقلاب را به نسل امروز منتقل کند. نسل جوان امروز سؤالهای بسیاری دارد که با خواندن این رمانها به پاسخ سؤالهایشان نمیرسند.
نویسنده کتاب «عروس جنوب» افزود: روحیه همدلی و همبستگی عمیقی در میان مردم وجود داشت که فقط کسانی که در آن دوران بودند، میتوانند حس کنند. این روحیه همدلی و فرهنگی که در آن دوران به اوج خود رسید در داستانها منعکس نشده است. اگر امروز نویسندهای میخواهد در حوزه ادبیات انقلاب کار کند باید از سؤالها، ابهامهای ذهنی، دغدغههای جوانان مطلع باشند. اگر نوجوان و جوان حس کند یک اثر داستانی به سؤالهایش پاسخ میدهد، نسبت به خواندن داستانهای انقلاب رغبت بیشتری پیدا میکند، اما اگر داستان کلیشهای و تکراری باشد، هیچ علاقهای به این ژانر نخواهد داشت و در جایی دیگر یعنی رسانههای آن سوی مرزها پاسخ سؤالهایش را مییابد.
وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه چرا آثار داستانی انقلاب نتوانستهاند به بازارهای جهانی راه یابند، گفت: نویسندگان کشورهایی مانند هند، ژاپن، کره و ... به دلیل آشنایی با زبان انگلیسی توانستهاند سد ترجمه را بشکنند و به جای اینکه آثارشان را ترجمه کنند به زبان انگلیسی بنویسند و در جوایز بزرگی مانند بوکر هم حضور فعال داشته باشند. ژاپن در این حوزه بسیار موفق عمل کرده و ادبیات خود را به خوبی معرفی کرده است. اما در کشور ما، همواره سیستم آموزش زبان انگلیسی دارای مشکلاتی بوده است و نتوانستهایم زبان انگلیسی را مانند بسیاری از کشورها بیاموزیم. با این وجود به دلیل هزینههای بالای ترجمه، به نظر میرسد وزارت ارشاد و حوزه هنری باید از ناشران حمایت کنند تا آثار برجسته داستانی به زبانهای دیگر ترجمه شود و در بازارهای جهانی حضور یابد. حوزه هنری در این زمینه فعالیتهایی داشته، اما به آثار شاخص و دارای ارزش ادبی نپرداخته و به همین دلیل هم این کار چندان به نتیجه نرسیده است.
انتهای پیام