عبدالحسین طالعی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم، در گفتوگو با ایکنا، به بیان نکاتی درباره بایستههای ترویج گفتمان مهدویت در رسانهها و فضای مجازی پرداخت و اظهار کرد: درباره امام عصر(عج) بسیار سخن گفته شده، اما در مورد عظمت مقام ایشان و اهمیت جایگاه مهدویت، مطالب بسیار کمی بیان شده است. چه در اندیشه کمالطلبانه و اصلاحطلبانه بشری و چه در نظام آموزههای دینی اهمیت مهدویت بسیار زیاد است و کارهایی که تاکنون انجام شده در قیاس با میزان مطلب خیلی کم است. در این مجال نمیخواهم تکرار مکررات کنم، بلکه میخواهم بحث را به این سو ببرم که در زمانهای که فضای مجازی حقیقیترین فضاست، مسئله مهدویت را چگونه باید یافت و بیان کرد. بدین سبب در چندین محور صحبت میکنم.
وی افزود: نکته اول این است که برای بهرهگیری صحیح از فضای مجازی باید چند کار انجام شود. یکی تبدیل تهدیدها به فرصتهاست. فضای مجازی فرصتهایی دارد که همه میدانیم ولی تهدیدهایی هم دارد که باید با هنرمان آنها را به فرصت تبدیل کنیم. دوم ضرورت پیوند درونی میان دو وجهه از مسائل دینی، یکی بیرونی و دیگری درونی، است؛ یعنی مسائل دینی واقعیتی در داخل و واقعیتی در بیرون دارند که باید در کنار هم قرار بگیرد. وقتی کنار هم قرار گرفت نتایج خوبی حاصل میشود. نمونه آن عاشوراست که یک حقیقت درونی دارد و آن جایگاه سیدالشهدا و تحریف دین از سوی بنیامیه است. چرا این واقعیت درونی تبدیل به گفتمان فوق تشیع و اسلام و فوق زمان و مکان شد؟ چرا به گفتمانی گسترده بدل شد؟ چون با تلاش پیگیر علاقهمندان به آستان مقدس حسینی(ع) بین وجهه درونی عاشورا و مسائل بیرونی پیوندی ایجاد شده است.
طالعی بیان کرد: نکته سوم نمایاندن فقر و نیاز نسان به امامان به ویژه امام عصر(عج) است. اگر حکمتهای ائمه(ع) را درست تبیین کنیم، به مواردی مثل آنچه مسیحیان عرب بیان کردند میرسیم. چگونه آنها در برابر امیرالمومنین(ع) کرنش و عظمت ایشان را در زبان و بیان خودشان مطرح کردند. اگر ما واقعیت ائمه(ع) را درست ترسیم کنیم، انسانها فقر و نیازشان را به ائمه(ع) خواهند دید، ولی ما در این راستا تنبلی کردیم و خصوصاً در مورد امام عصر(عج) نتوانستیم جنبه نیاز بشریت به ایشان را نشان دهیم؛ از جمله در مورد نیاز به تحقق عدالت جهانی، چراکه عدالت جهانی خواسته همگان است. همچنین انسانها همیشه نیاز به معنویت را احساس میکنند و این امر ظرفیتی برای نمایاندن ضرورت رجوع به حجت حی الهی است. اساساً رجوع به حجت حی از حکمتهای بلند شیعی است که به ما میفهماند هرچند با حجتهای خدا ارتباط داشته باشیم، ولی اگر با حجت حی ارتباط نداشته باشیم، ارتباط ما با بقیه حجتها ناقص است و قابل اعتماد نیست. این معنا و آموزه بسیار مهم را هم باید در جامعه خودمان ترویج کنیم و هم در جوامع دیگر.
عضو هیئت علمی دانشگاه تصریح کرد: نکته بعدی این است که باید حقایق مهدویت را از کجفهمی و انحرافات و اشتباهات دور و نیز فضای مهدویت را آسیبشناسی کنیم و از آسیبهای موجود از جمله آسیب تشرفمحوری پاک کنیم تا تشرف جنبه اصل پیدا نکند. هرچند تشرفات درستی باشد، ولی باید برای ما خدمت و معرفت امام عصر(عج) اصل باشد. آسیب دیگر این است که احساس و شور را بر عقل و شعور ترجیح بدهیم. باید مراسم برپا شود و در محتوای آن دقت کنیم که مبادا احساس بر عقل غلبه کند. دستگاههای فرهنگی بیشتر از آنکه شعار دهند باید خوراک سالم تهیه کنند.
وی ادامه داد: نکته دیگر این است که ظهور امام عصر(عج) غلبه خشونت نیست، بلکه غلبه رحمت است، چنانکه ایشان در حدیث به عنوان رحمه للعالمین معرفی شده است. نکته بعدی سبک زندگی و اخلاق مهدوی است که باید روی آن کار شود و چگونه از فضای مجازی کنیم تا فرهنگ انتظار را جا بیندازیم. نکته دیگر کیفیتمحوری است. نباید به کمیت دلخوش باشیم و از غلبه کمیت پرهیز کنیم. همچنین باید حقایق مهدوی به شکل مناسبی عرضه شوند؛ یعنی از قالبها و سبکهای رایج بیشتر استفاده کنیم. مثلاً باید داستانک مهدوی داشته باشیم یا از قالبهای هنری مثل موشنگرافی استفاده بیشتری کنیم. در روزگار بمباران اطلاعات باید کالای فرهنگی و معنوی ما جایگاه مهمی داشته باشد و لازمه این امر برخورداری از زبان و بیان مناسب و محتوای صحیح است و کمیت را جدی بگیریم.
پژوهشگر مطالعات حدیثی تأکید کرد: نکته بعدی توسعه تدریجی برنامههاست. گاهی کمیتگرایی موجب میشود که ناگهان تولید فراوان شود، ولی چون آن برنامه زمین میخورد، دیگر تولید فراوان هم انجام نخواهد شد. گاهی تند میرویم و گاهی خسته. باید آهسته و پیوسته برویم و برنامههایمان را تدریجی پیش ببریم. باید بدانیم که اگر مطالبمان را درست ارائه نکنیم و بستهبندی خوبی نداشته باشند، هرچند بالاترین محتوا باشد، ولی به جایی نمیرسد.
وی در پایان اظهار کرد: امیدوارم این ایام را مقدمهای برای تحول و نقطه عطفی در ارائه برنامههای مهدوی بدانیم و کارهای مهدوی یکبار مصرف نباشد، بلکه از تولیدات برای مدتهای مدیدی استفاده شود. کتاب کمالالدین شیخ صدوق، که بیش از هزار سال پیش نوشته شده است، هنوز عمود خیمه معرفت و فرهنگ صحیح مهدوی است و نیز کتاب غیبت نعمانی که در سال 350 هجری یا کتاب غیبت شیخ طوسی که در قرن پنجم نوشته شد هنوز عمود این خیمه هستند، چون استوار و خردپسند و قابل اعتماد هستند. با وجود اینکه مؤلفان آنها نیاز زمان خودشان را در نظر داشتند، ولی به آینده فکر کردند. آنچه به عنوان آیندهنگری در فرهنگ مهدوی میشناسیم، مصداقش را در این آثار میبینیم. ما هم باید این روش را در پیش بگیریم و از آن عدول نکنیم و مسئله احیا و توجه به فرهنگ مهدوی را منحصر به نیمهشعبان ندانیم. اگر یقین داشته باشیم که ایشان امام زمان و حجت خدا در زمان ماست، در همه زمانها باید به او توجه کنیم نه فقط روز نیمه شعبان و این روز باید نقطه عطفی در تقویم مهدوی ما باشد.
انتهای پیام