کد خبر: 4298323
تاریخ انتشار : ۲۳ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۷:۳۰
در گفت‌و‌گو با ایکنا مطرح شد

«چلکووسکی»؛ بزرگ‌ترین مروج فرهنگ تعزیه‌/ شکل بازاری و ناکارآمد شبیه‌خوانی را پاک کنیم + فیلم

رضا کوچک‌زاده، کارگردان و پژوهشگر هنرهای نمایشی با بیان اینکه پیتر چلکووسکی، نخستین مجموعه مقالات علمی درباره شبیه‌خوانی و ابعاد آن را در قالب کتاب منتشر کرد، گفت: این ایران‌شناس لهستانی بزرگ‌ترین مروج فرهنگ شبیه‌خوانی و فرهنگ ایرانی بود و در جاهایی که ما ورود نداشتیم، با دانش والایش به نشر فرهنگ ایرانی می‌پرداخت.

«چلکووسکی» بزرگ‌ترین مروج تعزیه و نگاه ایران‌دوستانه در جهان بود

پیتر چلکووسکی(Peter J. Chlkowski)، ایران‌شناسِ آمریکاییِ لهستانی‌تبار است که استاد مطالعات خاورمیانه، شرق‌شناسی و اسلام‌شناسی در گروه مطالعات اسلامی و خاورمیانه دانشگاه نیویورک بود، وی از مشهورترین تعزیه‌پژوهان غیر ایرانی به شمار می‌آید و آثار و تألیفات بسیاری درباره آیین تعزیه و آیین‌های شیعی به نگارش درآورد.

این نویسنده اسلام‌شناس عمر خود را در کلاس‌های درس، سالن‌های سخنرانی، بر روی صحنه تئاتر و صفحه تلویزیون صرف پرداختن به زیبایی‌ها و عمق جهان اسلام کرد و هدفش تنها یک چیز بود؛ این که درک عمومی از اسلام را ارتقا دهد و برداشت‌های نادرست جهان غرب از آن را چه به عنوان یک مذهب و چه به عنوان فرهنگی عمیق و چندوجهی، اصلاح کند.

برای آشنایی بیشتر با این شرق‌شناس و ایران‌شناس لهستانی و مهم‌ترین دستاوردهای وی با رضا کوچک‌زاده، کارگردان و پژوهشگر هنرهای نمایشی گفت‌وگو کردیم، مشروح این گفت‌گو در ادامه می‌آید: 

ایکنا ـ در آغاز اگر موافقید، به معرفی کتاب «تعزیه؛ آیین و نمایش در ایران» از چلکووسکی بپردازید.

کتاب «تعزیه؛ آیین و نمایش در ایران» گردآوری پیتر چلکووسکی به سال 1384 از انتشارات سمت وارد بازار کتاب ایران شد. پیش از آن از سوی نشر علمی ـ فرهنگی به سال 1367 با عنوان «تعزیه؛ نمایش و نیایش در ایران» منتشر شده بود. داوود حاتمی ــ مترجم کتاب ــ در آغاز با این عنوان کتاب را منتشر کرده‌ بود و در ادامه پس از بازنگری و تغییراتی در متن و عنوان کتاب با نامی دیگر و دقیق‌تر منتشر شد.

پیتر جان چلکووسکی(Peter J. Chelkovski) گردآورنده این کتاب و دبیر علمی همایشی بود که با موضوع شبیه‌خوانی در جشن هنر شیراز به سال 1355 خورشیدی/ 1976 میلادی برگزار شد؛ «سمپوزیوم بین‌المللی تعزیه». دستاورد همایش این کتاب شد و نام دبیر علمی همایش به عنوان گردآورنده بر کتاب قرار گرفت.

در این کتاب، مقاله‌هایی به منظور بررسی علمی شبیه‌خوانی ایران از زوایای گوناگون ارائه شده است، نویسندگان و پژوهشگران طراز اول ایران و خارج از ایران در آن زمان از کشورهای اروپایی و آسیایی و آمریکایی در نگارش مقاله‌های کتاب همکاری داشتند.

عنوان مقاله‌ها و نویسندگان آن در کتاب چلووسکی بدین شرح است؛

1.      تعزیه؛ نمایش بومی پیشرو ایران (چلکووسکی)

2.       تحلیلی از تعزیه عروسی قاسم (صادق همایونی)

3.       ابعاد فرهنگی قراردادهای نمایشی در تعزیه ایرانی (ویلیام بیمن)

4.       جنبه‌های نشانه‌شناختی تعزیه (آندرزج ویرث)

5.       دگرگونی و تحول در ادبیات و موسیقی تعزیه (عنایت‌الله شهیدی)

6.       تعزیه و هنرهای آن (ساموئل پیترسون)

7.       تعزیه و آیین‌های سوگواری در ایران قبل از اسلام (احسان یارشاطر)

8.       تعزیه و فلسفه آن (مایل بکتاش)

9.       اقامه تعزیه؛ اطلاعاتی مقدماتی برای پژوهشی جامع (ژان کالمار)

10.   ملاحظاتی چند در مقایسه بین مراسم تعزیه ایرانی و «نمایش مصایب و آلام مسیح» (فول‌کین‌یونی)

11.   تأثیر تئاتر اروپایی و نفوذ روش‌های نمایشی آن در تعزیه (محمدجعفر محجوب)

12.   تعزیه از دیدگاه تئاتر غرب (پرویز ممنون)

13.   منابع ادبی تعزیه (الول ساتن)

14.   صور خیال قالبی در تعزیه (ویلیام هنوی)

15.   مرثیه‌سرایی در عهد قاجار (زهرا اقبال)

16.   مرثیه در اشعار سندی (آنه‌ماری شیمل)

17.   تعزیه‌داری در هند (حسین‌علی جعفری)

18.   تشیع و مراسم عاشورا در لبنان (میشل مزاوی)

19.   آیین‌های محرم در آناتولی ترکیه (متین آند)

20.   کتاب‌شناسی (چلکووسکی)

این کتاب، نخستین مجموعه مقالات علمی است که درباره شبیه‌خوانی و ابعاد گوناگون آن در قالب کتاب منتشر شده است. کتاب برای نخستین بار به سال 1979 در آمریکا و در دانشگاه نیویورک به زبان انگلیسی نشر یافت و توانست منبعی ارزشمند را برای پژوهش‌های شبیه‌خوانی ایران و هنرهای وابسته به آن ارائه دهد. با گذشت حدود 50 سال از چاپ نخست آن، همچنان ارزش خود را حفظ کرده است و توانسته سرچشمه بررسی‌هایی تازه‌ نیز قرار گیرد.

ایکنا ـ به نظر شما کدام یک از مقالات کتاب در مقایسه با دیگر مقالات درج‌شده در آن، جالب توجه بوده است و از مهم‌ترین بخش‌های این کتاب به شمار می‌آید؟

چند مقاله از این کتاب به نظر من به‌صورت ویژه باید بارها بررسی و خوانده شود و سرمشق قرار گیرد. مهم‌ترین مقاله «تعزیه و فلسفه آن» از مایل بکتاش است که شوربختانه نخستین و آخرین مقاله‌ای است که درباره فلسفه شبیه‌خوانی نوشته شده است و دیگر کسی کار مهم ایشان را دنبال نکرد و به نگره‌ فلسفی شبیه‌خوانی نپرداخت. با دقتی که مایل بکتاش داشت، جزئی‌نگری‌های خوبی نسبت به شبیه‌خوانی انجام داده بود. این‌ بررسی مهم نشان می‌دهد که چطور این هنر بر فرهنگ ایرانی ـ اسلامی تأثیرگذار بوده است. گرچه برگردان انگلیسی آن ــ و در پی‌اش برگردان فارسی ــ چندان نتوانسته به زیرمتن مقاله و استدلال‌های موشکافانه‌ بکتاش و نیز جمله‌پردازی مؤثرش راه یابد و بخش‌هایی را حذف کرده و بخش‌هایی را نادرست گردانده است.

مایل بکتاش اصالتی ایرانی ـ روسی داشت که در بادکوبه زاده شد و در اردبیل به دبستان رفت و سپس در تهران رشد کرد. او پژوهشگری دقیق و هم‌دوره با بهرام بیضایی(نویسنده و کارگردان ایرانی) بود که بر پژوهش‌هایی ریشه‌شناختی از نمایش‌های آیینی ایران تمرکز داشت و مهم‌ترین دستاوردهای پژوهشی‌اش در زمینه شناخت ژرفای شبیه‌خوانی و تاریخ دگرگونی نمایش‌های ایرانی‌ست. او مترجم و کارمند خبرگزاری پارس (ایرنای کنونی) بود و مدتی هم به عنوان استاد مدعو در دانشکده هنرهای دراماتیک تدریس کرد. بکتاش پس از انقلاب، فعالیت خود را بسیار محدود کرد و خانه‌نشین شد و سال 1377 بر اثر حمله قلبی در خانه‌اش درگذشت؛ در حالی که تا یکی دو سال پس از آن، همکارانش بی‌خبر بودند.

عکس روی جلد کتاب «تعزیه؛ آیین و نمایش در ایران»

تنها کتاب مایل بکتاش در جشن هنر شیراز با عنوان «تئاتر ایرانی» منتشر شد که به معرفی و تصحیح سه مجلس شبیه‌نامه (همراه با فرخ غفاری) می‌پردازد. جذابیت پژوهش‌های او به نگرش فرامنطقه‌ای و به دور از تعصب او به شبیه‌خوانی است. صرفا نمی‌گوید که چون شبیه‌خوانی مال ماست، پس بهترین است؛ بلکه با بررسی‌های دقیقش نشان می‌دهد که این هنر یکی از هنرها و نمایش‌های ریشه‌دار و پرمایه فرهنگی است که تا مدت‌ها می‌تواند سرچشمه تولیدات فرهنگی متفاوت و روزآمد قرار گیرد ولی از آن غفلت شده است.

بکتاش معتقد بود سه گروه به شبیه‌خوانی ستم و از پیشرفت آن جلوگیری کرده‌اند و از این مسئله ناراحت بود؛ گروه اول مذهبیون تندرو که درک نمی‌کردند و نمی‌دانستند که این آیین خود می‌تواند ابزار گسترش مذهب باشد و فرهنگ ایرانی را دقیق‌تر و مؤثرتر معرفی کند. اینان متعصبانه عمل می‌کردند و از علما نبودند؛ گروهی بودند که دانشی اندک و سطحی به دین داشتند و ناآگاهانه برای خاموش‌شدن شبیه‌خوانی تلاش می‌کردند.

گروه دوم روشنفکرانی بودند که شبیه‌خوانی را درک نکردند و صرفاً به این دلیل که این ماجرا به کهن‌نمونه‌های فرهنگی می‌پردازد، آن را کهنه‌گرا و مربوط به جوامع سنتی گذشته می‌دانستند و می‌خواستند با نادیده‌گرفتن شبیه‌خوانی و نگاهی پیش پا افتاده به این ظرفیت فرهنگی، آن را به نفع مدرن‌سازی کنار گذارند.

گروه سوم سیاسیون حکومتی بودند که در دوره رضاخان، شیوه‌های سنتی عزاداری را محدود و سپس ممنوع کردند و این محدودیت، شبیه‌خوانی را نیز در بر گرفت و آن را به حاشیه برد و شبیه‌خوانان از شهرها رانده شدند و به روستاها پناه بردند. در آن زمان، تأثیرات این هنر بیشتر احساسی بود؛ که برای روستاییان با هدف سوگواری انجام می‌شد. در حالی که اگر این هنر در شهرها اجرا می‌شد، بیشتر بر رویکرد سیاسی ستم‌ستیزی و سلحشوری تمرکز می‌کرد و می‌توانست در جامعه‌ شهرنشین نگرشی دادخواهانه پدید آورد. شبیه‌خوان دوره ناصری در تکیه دولت، روبه‌روی شاه می‌ایستاد و از حاکم زمانه انتقاد می‌کرد و به نظر می‌رسد رضاخان این زبان انتقادی شبیه‌خوانی و کنش سیاسی آن را درک کرده بود و نمی‌خواست این اتفاق رخ دهد. بنابراین این هنر سال‌ها به محاق رفت تا سال 1346 که در جشن هنر شیراز دو مجلس شبیه‌خوانی اجرا شد و اندکی از فشار بر گروه‌های شبیه‌خوانی کاسته شد.

مقاله بعدی جالب توجه در این کتاب «اقامه تعزیه: اطلاعاتی مقدماتی برای پژوهشی جامع» از ژان کالمار است که داده‌هایی آغازین برای پژوهش درباره تعزیه ارائه داده است. «جنبه‌های نشانه‌شناختی تعزیه» نیز برای اولین‌بار به بررسی نشانه‌شناختی شبیه پرداخته که دانشی تازه‌ در آن زمان بوده است؛ این در حالی بود که در ایران هنوز به این بخش از تعزیه پرداخته نشده بود و هیچ پژوهشگری به این رویکرد توجه نکرده بود زیرا ما دهه‌ها پس از آن بود که تازه اندکی با دانش نشانه‌شناختی و کارویژه‌ نشانه‌ها در هنر آشنا شدیم.

«مرثیه‌سرایی در عهد قاجار» از زهرا اقبال نیز بسیار جذاب است که تنوع شعرها و گسترش ادبیات مذهبی را در دوره قاجار بررسی می‌کند. همین‌طور برخی نکته‌ها که احسان یارشاطر در ریشه‌یابی شبیه پیش از اسلام آورده است.

ولی سرآمد همه این مقاله‌ها در این کتاب، کتاب‌شناسی روش‌مند، دقیق و علمی چلکووسکی است که به تفکیک دوره و با موضوع‌های گوناگون به مسیر شکل‌گیری شبیه‌خوانی از حرکت‌های آغازین تا پدیداری روضه‌خوانی و نقالی و سرانجام شبیه‌خوانی حرفه‌ای پرداخته و یادآور شده برای هر دوره (مثلا صفوی) چه کتاب‌ها و منابع و مقاله‌هایی در این زمینه ارائه شده است که پژوهشگران و علاقه‌مندان بتوانند آن را بخوانند و برای پژوهش‌های دقیق‌تر به کار بندند.

نگاه دقیق چلکووسکی در این بخش از کتاب نشان می‌دهد که او به شکلی دقیق همه کتاب‌ها و منابع را از نظر گذرانده است و می‌داند که هر کتاب و مقاله‌ای درباره چه موضوعی سخن می‌گوید. جذابیت مقاله ایشان در این است که تنها به زبان فارسی اکتفا نکرده و کمابیش همه زبان‌های دنیا را که تا آن زمان به شبیه‌خوانی پرداخته بودند، بررسی کرده است و توانسته به شکل فشرده همه آن‌ها را معرفی کند و به عنوان آینه‌ای از دستاورد سالیان پژوهندگان، پیش روی مخاطب قرار دهد.

ایکنا ـ همایش جشن هنر شیراز که به جمع‌آوری این مقالات و چاپ کتاب منجر شد، چه زمانی و از سوی چه گروهی برگزار شد؟ 

سال 1355 خورشیدی برابر با 1976 میلادی مسئولان جشن هنر شیراز تصمیم می‌گیرند که برنامه‌های آن دوره را با تمرکز بر شبیه‌خوانی ایرانی برگزار کنند؛ جشن هنر دربردارنده هنرهای مختلف بود. از سال 1354 برای برگزاری این رویداد با موضوع شبیه‌خوانی برنامه‌ریزی می‌شود تا به معرفی این هنر به دیگر میهمانان جهانی بینجامد؛ بنابراین فرخ غفاری ــ سیاست­گذار و رئیس جشن هنر ــ در آن سال از پیتر چلکووسکی دعوت می‌کند که دبیر علمی همایش شود و این رویداد با عنوان «نخستین سمپوزیوم بین‌المللی تعزیه» در ایران و در دانشگاه شیراز هم‌زمان با دهمین دوره جشن هنر برگزار می‌شود. از پژوهشگران جهانی که کتاب، مقاله یا مطالعاتی در این زمینه داشتند دعوت می‌شود که در آن همایش حضور یابند و میهمانانی از کشورهای ترکیه، هند، پاکستان و آمریکا و کشورهای اروپایی مانند آلمان و فرانسه در کنار پژوهشگران ایرانی، آثار خود را در همایش ارائه می‌دهند.

عکس پشت جلد کتاب «تعزیه؛ آیین و نمایش در ایران»

این همایش شش‌روزه (26 تا 31 مرداد 1355) مقاله‌هایی گوناگون را برای نخستین‌بار در دانشگاه شیراز با موضوع شبیه‌خوانی در ایران و تأثیراتش بر دیگر فرهنگ‌های جهان ارائه داد و چلکووسکی بهترین‌ پژوهندگان جهان را به منظور بررسی علمی شبیه‌خوانی ــ برای نخستین‌بار در جهان ــ با هدف شرکت در این رویداد و ارائه مقاله، برگزید و دعوت کرد.

در برنامه آغازین پیش از برگزاری همایش آمده بود که بهرام بیضایی با مقاله «تعزیه؛ امروز و فردا»، مهدی فروغ با مقاله «صحنه نمایش تعزیه و صحنه گِرد»، احمد اردوبادی با مقاله «تحلیل روانی تعزیه»، محمد عزیزه از تونس با مقاله «تعزیه امروز» و سیپک از چک با مقاله «دوره‌بندی حماسی در نسخ تعزیه» در این همایش سخنرانی می‌کنند ولی چنین نمی‌شود و نوشتار‌های‌ ایشان در کتاب هم نیامده است. در برابر، مقاله‌هایی نیز به همایش افزوده می‌شود که در فهرست آغازین نیامده است.

یکی از ویژگی‌های همایش این بود که پیش از هر سخنرانی، نسخه‌ای از مقاله‌ها به صورت پلی‌کپی در اختیار همه حاضران قرار می‌گرفت تا اگر کسی پرسشی داشت، بتواند با دقتی بیشتر آن را از سخنران بپرسد. همچنین پیش از انتشار کتاب (که زمان‌بر بود) متن مقاله‌ها به دست دیگر پژوهشگران برسد. 

پیش از این همایش، کتاب‌هایی درباره شبیه‌خوانی ایران منتشر شده بود که بیشتر به معرفی یا ارزیابی این هنر به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی و روسی اختصاص داشت و بیشتر هم به معرفی یا برگردان برخی شبیه‌نامه‌ها محدود می‌شد؛ ولی بررسی علمی دقیق و با نگاه‌های متفاوت در کنار هم برای نخستین‌بار در همایش شیراز انجام شد.

مجموعه مقاله‌های این همایش دو سال بعد(1357 خورشیدی/ 1979 میلادی) به زبان انگلیسی در دانشگاه نیویورک منتشر شد و قرار بود نسخه‌ فارسی آن به‌زودی در ایران نشر یابد که انقلاب شد و برنامه‌ها اجرا نشد.  سرانجام پس از 10 سال به سال 1367 با تلاش فردیِ مترجم در ایران به فارسی درآمد و منتشر شد.

انتشار این کتاب به انگلیسی، پایه بررسی‌ها و نگاه‌هایی تازه به فرهنگ و هنر ایرانی و آغازگر بررسی‌های علمی گسترده در جهان نمایش شد؛ حتی در ایران نیز مبنای بررسی‌های تازه قرار گرفت. گرچه برخی پژوهندگان ما عمق شبیه‌خوانی را درک کرده بودند، روشی مناسب برای ارائه علمی آن نداشتیم و این کتاب الگویی شد که پی ببریم چطور باید دریافت‌های پژوهشی خویش را به زبان علمی، مستند و دقیق و بدون احساسات بازگو کنیم و با این کار، افرادی را از کشورهای دیگر به فرهنگ ایرانی علاقه‌مند کنیم.

ایکنا ـ از گردآورنده کتاب و انگیزه‌های او از این کار برایمان بگویید.

پیتر جان چلکووسکی اصالتی لهستانی داشت و به سال 1933 در لهستان به دنیا آمد و رشد کرد. او در سال‌های جنگ جهانی دوم، تحصیلاتش را در مقطع لیسانس در لهستان و در رشته شرق‌شناسی به پایان برد و سپس مدتی در مدرسه بازیگری کراکوف، هنر بازیگری آموخت. پس از آن به لندن رفت و کارشناسی ارشدش را در رشته مطالعات اسلامی و خاورمیانه پشت سر گذاشت.

او خیلی به سفر علاقه داشت و روزی راهی ایران شد و یکی از اولین اتفاقاتی که در ایران برایش رخ داد این بود که یک مجلس تعزیه را از نزدیک دید و در همان لحظه‌های اول، عاشق این هنر شد و تا پایان عمر نیز این عشق و علاقه ادامه یافت. او پس از دوره‌ای همکاری با گروهی در امور خیریه، تصمیم می‌گیرد در ایران تحصیل کند و در دانشگاه تهران دکترای ادبیات فارسی را گرفت. رساله دکترایش را با عنوان «تاریخ و ادبیات در تعزیه» ارائه داد و به این مسئله پرداخت که چگونه رویکردهای متفاوت به رویدادهای واقعی در تعزیه متبلور شده است و جلوه‌ای تازه‌ به تاریخ، فرهنگ و ادبیات می‌دهد و آن‌ها را با یکدیگر منسجم می‌کند.

چلکووسکی سال‌ها در سفر بود و یک بار که با او از نزدیک گفت‌‌وگو کردم، به من گفت نزدیک به سه سال از شهرهای مختلف ایران بازدید کرده‌ام که شبیه‌خوانی‌های متفاوت مناطق گوناگون ایران را ببینم، تفاوت‌های آن را درک کنم و عمیقا به بررسی آن‌ها بپردازم.

پیتر چلکووسکی در همان ماه‌های اول به زبان فارسی تسلط یافت و خیلی مسلط فارسی صحبت می‌کرد؛ حتی به ضرب‌المثل‌های فارسی احاطه داشت و هوشمندانه در گفت‌وگو از آن‌ها بهره می‌برد. خیلی عاشق شبیه‌خوانی بود و سالی که از رساله دکترای خود دفاع کرد با نخستین جشن هنر شیراز هم‌زمان شد، در آن سال تعزیه به‌طور رسمی آزاد شد و امکان اجرا پیدا کرد؛ چرا که حاکمان ایران به این فکر افتادند که چیز دیگری برای عرضه در برابر غربی‌ها به ویژه اروپاییان ندارند و باید روی فرهنگ ایرانی کار کرد؛ بنابراین با پادرمیانی برخی هنرمندان و روشنفکران آن زمان (به‌ویژه فرخ غفاری) ممنوعیت شبیه‌خوانی برداشته شد و افرادی به آماده‌سازی و کارگردانی مجلس شبیه‌خوانی برای اجرا در شیراز پرداختند و این مجلس‌ها دوباره رونق گرفت و فراگیر شد.

با توجه به این‌که چلکووسکی فردی دانشگاهی و عالم و آشنا به تعزیه بود و نسبت به این هنر بیگانه نبود و در فضای آکادمیک ایران انسانی شناخته‌شده‌ بود، طبیعی بود که او را به عنوان دبیر همایش تعزیه در جشن هنر شیراز انتخاب کنند.

هم‌زمان با برگزاری این همایش در شیراز، نمایشگاهی از امکانات و ابزارهای شبیه‌خوانی و برخی نسخه‌های دست‌نوشت شبیه از دوره‌ قاجار تا آن زمان نیز در دو حسینیه شیراز برپا شد. و در کنار آن در حسینیه «مشیر» مجالس شبیه‌خوانی برای 10 شب به اجرا درآمد؛ بنابراین در چنین شرایطی پژوهشگران می‌توانستند ابعاد عملی شبیه‌خوانی را نیز بررسی کنند و از نزدیک ببینند. با برگزاری همایش تعزیه در شیراز رویدادی تکرارناشدنی اتفاق افتاد که تأثیرات آن همچنان باقی‌ست.

ایکنا ـ به نظر شما مهم‌ترین ویژگی مقالات گردآوری شده در کتاب چلکووسکی چیست؟

مقاله‌های کتاب و چینش آن در کنار یکدیگر نشان می‌دهد که این کار فراسیاسی بوده و با تأکید بر ابعاد فرهنگی هنر شبیه‌خوانی و نیز با آگاهی انجام شده است؛ حتی پس از انقلاب نیز چلکووسکی این کار را ادامه داد و مقاله‌هایی نوشت و هر جایی که سخنرانی داشت، آن‌قدر با عشق درباره شبیه‌خوانی سخن می‌گفت که می‌توانست هر انسان بیگانه نسبت به این فرهنگ را جذب کند. شاید بتوان گفت عشق و علاقه او به شبیه‌خوانی و گسترش بررسی‌های آن در میان پژوهندگان، منشأ پیدایش بسیاری از مقاله‌های پسین درباره شبیه‌خوانی بوده است و برخی پژوهشگران ما پیرو این نگاه و عشق چلکووسکی و برخی پژوهندگان ایرانی به نوشتن مقاله‌هایی در این زمینه روی آورده‌اند.

سال 1378 در کرمانشاه سوگواره شبیه‌خوانی برگزار و از ایشان هم برای شرکت در آن دعوت شد و در کرمانشاه سخنرانی داشت. من در آن زمان کتاب را خوانده و به آن علاقه‌مند بودم. زمانی که ایشان درباره ایران و فرهنگ ایرانی سخن می‌گفت، خود را شهروندی ایرانی و متعلق به این فرهنگ می‌دانست و فرهنگ ایرانی را در تکیه کلام خود «فرهنگ ما» خطاب می‌کرد؛ می‌گفت در فرهنگ ما (فرهنگ ایرانی) چنین ویژگی‌هایی نهفته است که خیلی‌ها از آن آگاه نیستند. خیلی با علاقه درباره فرهنگ ایران سخن می‌گفت و بسیاری از کتاب‌هایی را که پس از همایش شیراز درباره فرهنگ شبیه ایرانی نوشته شده بود، خوانده بود و درباره آن‌ها سخن می‌گفت.

عشق به تعزیه سبب شده بود که چلکووسکی به کشورها و مناطق زیادی سفر کند. یکی از این سفرها به ترینیداد و توباگو (کشوری جزیره‌ای در دریای کارائیب در شمال آمریکای جنوبی و ترینیداد؛ بزرگ‌ترین جزیره این کشور) بود و حتی مقاله‌ای با عنوان «تعزیه از ایران تا ترینیداد» نوشت که به دگرگونی‌ها و تحولات و گسترش شبیه‌خوانی از ایران تا ترینیداد پرداخته است. در ترینیداد چیزی شبیه بارگاه امام‌حسین (درودش باد) را که مردمان بر تخت روان (عماری) و در دسته‌های گوناگون با خود می‌برند، «تجه» (تعزیه) گویند؛ که به مثابه آرامگاهی‌ست که پیکر امام شهید را برای دفن به دوش می‌کشند. چلکووسکی در مقاله‌اش شرح می‌دهد که چگونه تعزیه با کوچندگان ایرانی به ترینیداد می‌سد و دگرگونی می‌یابد و نیز نشان می‌دهد با وجود این‌که در کشورهای گوناگون از حالت نمایشی خارج می‌شود، همچنان جنبه آیینی‌اش را حفظ می‌کند یا حتی به فستیوالی تبدیل می‌شود (فستیوال حُسی) که در یک روز خاص همه «تجه‌ها» را به آب می‌اندازند و برای شهادت امام به شیوه خودشان سوگواری می‌کنند و آن را گرامی می‌دارند.

زمستان 2005 یکی از شماره‌های فصل‌نامه جهانی «دراما ریویو» (Drama Review) بر تعزیه و شبیه‌خوانی تمرکز یافت. سردبیرش «ریچارد شکنر» پیش‌تر از آقای چلکووسکی خواسته بود که سردبیر میهمان این شماره ویژه شود. در آن زمان شماره‌ای از این فصل‌نامه با موضوع تعزیه نشر یافت و چلکووسکی همه آن شماره را به مقاله‌هایی تازه و بی‌تکرار شبیه‌خوانی اختصاص داد که نشان داد ظرفیت این فرهنگ و هنر ایرانی، بیش از مقاله‌هایی بود که در جشن هنر شیراز و دیگر کتاب‌های پیشین به آن پرداخته شده بود و بررسی‌های شبیه‌خوانی تمام‌نشدنی است و همچنان می‌تواند منشأ بررسی‌هایی نو قرار گیرد.

همچنین چلکووسکی در دانشنامه «ایرانیکا» چند مقاله خوب درباره هنرهای ایرانی از جمله روضه‌خوانی و شبیه‌خوانی نوشت و با نشریه‌های متفاوت در این زمینه همکاری داشت. سال 2002 ایشان سبب خیر شد تا در مرکز «لینکلن» نیویورک خیمه شبیه‌خوانی به شیوه سنتی ایران برپا شود و در آن سه مجلس شبیه‌خوانی با حضور شبیه‌خوانان نام‌دار ایرانی و کارگردانی «محمدباقر غفاری» ــ از اعضای کارگاه نمایش و استاد دانشگاه ــ در آمریکا اجرا شد که با فراهم‌کردن امکانات مناسب آن را ضبط کردند که  این کار، توجه به شبیه‌خوانی و بررسی‌های تازه آمریکایی ـ اروپایی درباره این هنر را در پی داشت.

چلکووسکی در فعالیت‌های خود با موضوع تعزیه، رویکرد سیاسی یا مذهبی یا رویکرد جانبدارانه حکومتی نداشت؛ بلکه رویکردش فرهنگی بود و از میان مجالس شبیه‌خوانی عاشق مجلس شهادت حضرت عباس(ع) بود. به چشم خود دیده بودم که در جای‌جای این مجلس اشک می‌ریخت و با این‌که بارها اجراهایی از این مجلس را دیده بود، ناخودآگاه تحت تأثیر قرار می‌گرفت و آرام اشک می‌ریخت و اشکش را هم پنهان می‌کرد که اطرافیان اذیت نشوند. این رفتارها ارادت قلبی وی به فرهنگ شبیه‌خوانی را به‌خوبی نشان می‌داد.

ایکگنا ـ کتاب ایشان به چه زبان‌هایی منتشر و ارائه شده است؟

این کتاب سال 1979 در دانشگاه آمریکا منتشر شد و جزء کتاب‌های موفق در این کشور بود. کتاب‌های پرخوان چندین بار بازچاپ می‌شوند و قابل ارائه هستند. کتاب با فاصله زمانی زیاد و پس از یک دهه در ایران به فارسی منتشر شد. مقاله‌های بسیاری به این کتاب ارجاع داده شده است و کتاب چلکووسکی منبعی مهم در میان منابع پژوهشی ما بوده است.

آشنایی‌ام با چلکووسکی و آگاهی از کار بزرگ او و همکارانش، سبب شد بخواهم همایش شیراز را به سال 1391 احیا کنم و در فرهنگستان هنر با عنوان «نخستین همایش ملی شبیه‌پژوهی» آن را برگزار کنیم. من دبیر علمی همایش بودم و این رویداد «نگاهی نوین به هنری کهن» داشت و مقاله‌هایی تازه در آن ارائه شد و تلاش کردیم به دور از تعصب و نگاه خودپسندانه، به این هنر نگاهی علمی داشته باشیم. در این همایش مقاله‌هایی از نویسندگان و پژوهشگران ایرانی به دور از نگاه‌های تکراری ارائه شد و هیچ‌یک از مقاله‌ها رویکرد و موضوع مقاله‌های پیشین شبیه‌خوانی را نداشت؛ بلکه وارد رویکردهایی تازه شد و بررسی‌های میان‌رشته‌ای که در آن زمان کم و بیش در ایران آغاز شده بود، در این مقاله‌ها دیده می‌شود.

کتابی که حاصل همایش «شبیه پژوهی» بود

این همایش و همچنین بررسی کتاب او درباره شبیه‌خوانی نشان می‌دهد که حرکتی را که چلکووسکی در این مسیر آغاز کرد، هنوز تمام نشده است و با وجود درگذشت ایشان، تلاش‌های او برای نشر و گسترش این هنر و فرهنگ ایرانی ریشه‌دار و جوشان و تأثیراتش ادامه‌دار است؛ تلاش‌هایی که منشأ نگاه ایران‌دوستانه پژوهندگان آمریکایی و اروپایی و رویدادهایی علمی در جهان بود.

ایکنا ـ درباره کتب و آثاری که پس از این کتاب نوشته شد، به ویژه در غرب توضیح بفرمایید. آیا آثار مشابهی در این زمینه نوشته و منتشر شد؟

پس از این کتاب مقاله‌هایی فراوان درباره شبیه‌خوانی ایرانی منتشر شد ولی تا کنون به شکل مجموعه‌مقاله‌ علمی و منسجم در یک کتاب، کمتر اتفاقی افتاده است؛ به جز چند نمونه اندک همانند کتاب همایش شبیه‌پژوهی. انتشار مجموعه مقالات نشریه «دراما ریویو» به سردبیری ایشان، پس از انتشار کتاب وی انجام شد. چلکووسکی سدها را شکست؛ چرا که تا پیش از وی، هر فرهنگی به داشته‌های خود اکتفا می‌کرد اما تلاش‌های او سبب شد که جامع‌نگری شکل بگیرد و پژوهشگر ترکیه‌ای مانند «متین آند» یا «حسین‌علی جعفری» از هند یا پژوهشگرانی از دیگر کشورهای اروپایی و آمریکایی به بررسی‌هایی درباره ایران و شبیه‌خوانی بپردازند. حتی کتابی درباره شبیه‌خوانی در استرالیا منتشر شد. بنابراین پرداختن به پژوهش‌های نوین در شبیه‌خوانی ادامه یافت؛ اما به روش‌هایی تازه‌تر.

همین‌طور در حوزه نشانه‌شناختی که دانشی تازه‌‌تر شمرده می‌شد، مقاله‌هایی نوشته شد. برای نمونه، سه سال پیش، مقاله‌ای با عنوان «نشانه‌هایی از کارگردانی و دراماتورژی در شبیه‌خوانی دوره قاجار» به زبان انگلیسی در فصل‌نامه دراماریویو منتشر کردم که این‌ها شاید از عشق و تلاش‌های چلکووسکی و استادان ایرانی چون مایل بکتاش و بهرام بیضایی سرچشمه گرفته بود.

شروع نگرش علمی به شبیه‌خوانی با کار بزرگ چلکووسکی و همایش شیراز رقم خورد؛ هر چند پیش از وی پژوهش‌هایی ایرانی نیز درباره شبیه‌خوانی انجام و کتاب‌هایی نوشته شده بود؛ اما عمق و روش علمی را ایشان به شبیه‌خوانی افزود. بعدها در جشن هنر شیراز کتاب «صادق همایونی» با عنوان «تعزیه در ایران» منتشر شد یا در اواخر دهه 1370 کتاب «عنایت‌الله شهیدی» (از پژوهش‌گران و سخنرانان همایش تعزیه شیراز) با عنوان «تعزیه و تعزیه‌خوانی در تهران دوره ناصری» منتشر می‌شود که شاید مهم‌ترین کتاب ما در بررسی‌های علمی شبیه‌خوانی شمرده می‌شود.

بخشی از این‌ها دستاورد رویکرد چلکووسکی است که با کارهایش دیگران را تشویق کرد که به این حوزه روی آورند و کارهایی عمیق‌تر با این موضوع شکل گیرد. ظرفیت‌های این هنر و فرهنگ، بیکران است و ما هنوز به عمق آن نرسیده‌ایم و باید ادامه دهیم؛ در آغاز دهه‌ 1390 دو کتاب فهرست تخصصی در کتابخانه مجلس درباره نسخ خطی بر جای مانده از شبیه‌نامه‌های دوره قاجار منتشر کردم و سپس فهرستی از شبیه‌نامه‌های خطی کتابخانه ملک به چاپ رساندم. شاید این کنش‌ها با راهنمایی غیرمستقیم چلکووسکی انجام شده باشد. همین‌طور تلاش‌های ارزشمند دیگران که نباید فراموش شود.

چلکووسکی در همایش تعزیه شیراز در سال 1976

نفر اول از راست پیتر چلکووسکی در همایش تعزیه شیراز در سال 1976 میلادی

چلکووسکی در پایان همایش شیراز درخواستی برای راه‌اندازی مرکز علمی بررسی هنرها و فرهنگ ایرانی از دولت وقت داشت که بتواند با تمرکز و به‌شکل مداوم به بررسی‌های پژوهشی بپردازد. حکومت پذیرفت و مرکز هنرهای نمایشی سنتی ایران با مدیریت «فرخ غفاری» در ساختمانی در تهران راه‌اندازی شد؛ هر چند این مرکز با روی‌دادن انقلاب تعطیل و فعالیت‌هایش متوقف شد.

یکی دیگر از کتاب‌های مهم، همزمان با همایش تعزیه شیراز (1355) با پیش‌گفتار ارزشمند «محمدجعفر محجوب» منتشر شد. مصحح کتاب «زهرا اقبال» همسر وی بود. در این کتاب، پنج شبیه‌نامه از 33 مجلس تعزیه از متن‌هایی که در دوره فتح‌علی‌شاه قاجار به خارج از ایران رفته بود و در فرانسه (کتابخانه ملی پاریس) نگهداری می‌شد، انتخاب و تصحیح علمی شده بود که در جشن هنر شیراز با عنوان «جُنگ شهادت» منتشر شد. قرار بود در آینده، جلدهای دیگر این کتاب منتشر شود اما این هدف هم به دلیل تعطیلی جشن هنر به انجام نرسید.

شاید بتوان گفت دستاوردهای کتاب تعزیه چلکووسکی پس از گذشت حدود 50 سال از جشن هنر شیراز، خیلی دامنه‌دار نبوده است و بهتر بود بیش از این‌ها باشد؛ اگر کسی ارزش‌های این هنر و فرهنگ ایرانی را به‌درستی درمی‌یافت و مدیران برایش سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی مناسب انجام می‌دادند، می‌توانست این دستاوردها را افزون کند.

باید بدانیم که مهم‌ترین دستاورد فرهنگی ایران که چندین دهه است پنهان ‌شده، شبیه‌خوانی است که اگر از آن حمایت نشود و آن را به جهانیان معرفی نکنیم، کل دستاوردهای فرهنگی را کنار گذاشته‌ایم و در بهره‌گیری و کارآمدی آن ناتوان بوده‌ایم.

ایکنا ـ به عنوان یک مدرس دانشگاه بفرمایید که با توجه به این که این کتاب منبع درسی دانشگاهی برای دانشجویان هنر انتخاب شده، لزوم انتخاب این کتاب چه بوده و چرا این کتاب منبع درسی دانشگاهی شده است؟

سال 1384 این کتاب با ویراستاری و بازنگری کامل نسبت به چاپ پیشین و با برگردان داوود حاتمی از انتشارات سمت منتشر شد. این کتاب مجموعه مقاله‌هایی بود که می‌توانست دانشجویان را به خواندن آن علاقه‌مند کند و نگاه‌هایی متفاوت به هنر شبیه‌خوانی داشته باشند و به آن‌ها اجازه دهد که به دور از نگرش تک‌بعدی، نگاه خود را بیابند و الزاما دنباله‌رو نباشند. دانشجویان می‌توانند با خلاقیت خود به این فرهنگ و هنر نگاه کنند و در نهایت راه‌های جدید و نرفته‌ را برای ما بگشایند تا بدانیم چه نگاه‌های پنهان و دستاوردهای تازه‌ را می‌توان در آن یافت؛ چرا که می‌توان به شبیه‌خوانی نگاهی نو و امروزی داشته باشیم و بررسی‌های میان‌رشته‌ای و پژوهش‌هایی تازه‌ را در آن ارائه دهیم.

اگر این بررسی‌ها و نگاه‌های نو حمایت شود، به انسجامی فراتر از پیش دست می‌یابیم. باید بدانیم که شبیه‌خوانی آبشخور فرهنگی ما و دستاورد فرهنگ‌های متفاوت است که می‌تواند سرچشمه‌ای باشد که ما را سیراب کند، کارآمد باشد و به درکی عمیق‌تر از یک سوگواری ابتدایی برای یک قهرمان گذشته برساند.

ایکنا ـ پیتر چلکووسکی در چه سالی و چگونه درگذشت؟

ایشان در اکتبر 2024 در 91 سالگی و در تورین ایتالیا درگذشت. به نظر می‌رسد که دلیل درگذشت این استاد اسلام‌شناسی و پژوهش‌گر پویا، کهولت سن بوده باشد؛ چند سال آخر عمرش با او در ارتباط نبودم و نمی‌دانم آن سال‌ها چگونه طی شده است. او خانواده بسیار خوبی داشت که همراه ایشان بودند. پسری هم‌نام خودش داشت که ما با او به مزاح می‌گفتیم اگر همسر شما و مادر پسرتان «پیتر» را صدا کند، کدام یک از شما به او پاسخ می‌دهید. او می‌گفت نوع لحن و گویش شما نشان می‌دهد که با چه کسی کار دارید و این مسئله سبب می‌شود که شخص مورد نظر به مادر پاسخ دهد و هیچ‌وقت اشتباه نشود.

به نظر می‌رسد دستاوردهای چلکووسکی فراتر از کتاب‌ها و مقاله‌هایش بود؛ وی بزرگ‌ترین مروج آشنایی با فرهنگ شبیه‌خوانی و فرهنگ ایرانی ما بود و در جاهایی که ما به دلیل دوری امکان ورود نداشتیم، ایشان با جایگاه علمی و دانش والایش به نشر فرهنگ ایرانی می‌پرداخت. او استاد دانشگاه نیویورک بود؛ بنابراین در کرسی و جایگاهی مهم قرار داشت و می‌توانست فرهنگ ایرانی و شبیه‌خوانی را گسترش دهد.

هر بار که ایشان درباره ایران سخنرانی داشت، با عشق و علاقه فراوان و نگاه مثبت از ایران می‌گفت. او کتابی هم درباره «پنج‌گنج» نظامی نوشته است و با کشف‌هایی که از این کتاب داشته، نظامی را به عنوان نمایشنامه‌نویس و شاعر در اروپا معرفی کرده است که نگاه‌هایی تازه‌ به شاعران پارسی‌گو به دنبال داشت، این کتاب سبب شد بررسی‌هایی نو در این زمینه انجام گیرد. چلکووسکی «شهروندی جهانی» بود؛ چرا که در کشورهایی متفاوت زندگی کرد. ولی او به نشر فرهنگ ایرانی بیش از هر چیز عشق می‌ورزید و بارها درباره ایران سخنرانی کرد و از فرهنگ نیاکان ما دفاع می‌کرد و نگاه مثبتش را گسترش می‌داد.

ایکنا ـ و در پایان اگر نکته‌ای را لازم با یادآوری می‌دانید بفرمایید.

باید بکوشیم تا داشته‌های فرهنگی خویش را فراموش نکنیم و آن‌ها را پویا کنیم و از فضای فرهنگی دور نشویم؛ با دوری از فضای فرهنگی ریشه‌دارمان، این موضوع به رویه‌ای عادی بدل می‌شود و ما را به افول فرهنگی نزدیک می‌کند. در جنگ 12 روزه، بازار کتاب و تئاتر و فرهنگ و سینما دچار افول شد و مدت‌ها زمان نیاز است که دوباره پویا شود. در این جنگ ما همبستگی داشتیم و در کنار یکدیگر بودیم که حاصل ادبیات غنی ما و فرهنگ والای نیاکان بود که در پس پشت این زندگی اجتماعی قرار داشت. ما همچنان به‌شکل غیرمستقیم از این ادبیات و فرهنگ دامنه‌دار تغذیه می‌کنیم.

برای این که انسجام فرهنگی به‌درستی پدیدار شود و رویکردی عمیق‌تر به فرهنگ داشته باشیم، بهتر است تا دیر نشده دولت‌مردان فرهنگ را در اولویت قرار دهند. هر اندازه بیشتر به فرهنگ بپردازیم، بهتر می‌توانیم به نقاط اشتراک خود و خردمندی در برابر رویدادها دست یابیم. سپر دفاعی ما در جهان امروز فرهنگ است. ما موشکی به قدرت «شبیه‌خوانی» داریم که رو به فراموشی است و عده‌ای برای کسب درآمد، شکلی بازاری و سطحی و ناکارآمد به آن داده‌اند. باید نگاه‌ها و رویکردهای اشتباه نسبت به این فرهنگ را پاک و رویکردهای عمیق و باعلاقه را جایگزین کنیم.

همچنین باید در دانشگاه‌ها فضای رشد فرهنگی فراهم شود و دولت و حکومت، حمایت‌های لازم را در این زمینه انجام دهند. سال‌هاست که کتاب‌هایی مانند «تعزیه؛ آیین و نمایش در ایران» نایاب است و برای تهیه آن باید به کتابخانه‌ها رفت؛ در حالی که باید کتاب‌های خوب و تأثیرگذار همواره بازچاپ شوند تا به‌راحتی در دسترس علاقه‌مندان و جستجوگران این عرصه قرار گیرد.

راهی جز این نداریم که به اولویت ‌دادن به فرهنگ بازگردیم؛ ما را در جهان با فرهنگ و شاعران بزرگ‌مان می‌شناسند. زمانی که از این فرهنگ دست بکشیم یا به‌شکل گزینشی، سطحی و بازاری از آن بهره ببریم، خلع سلاح خواهیم شد. ایران پیشینه غنی فرهنگی دارد که با فردوسی، حافظ، مولانا، خیام، نظامی و  بیهقی در جهان شناخته‌ شده است. تنها با بازگشت به همین رویکرد فرهنگی می‌توانیم به پیشرفت‌هایی بسیار دست یابیم و یکدیگر و جهان زیست‌مان را بیشتر درک کنیم.

انتهای پیام
captcha