کد خبر: 4300679
تاریخ انتشار : ۰۲ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۰:۴۴
حجت‌الاسلام مهدی غلامعلی تبیین کرد

رویکرد هوشمندانه امام رضا(ع) در مناظره با صاحبان ادیان

عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث با بیان اینکه امام رضا(ع) در مناظرات علمی با پیروان ادیان و مکاتب مختلف رویکردی هوشمندانه و فرصت‌محور داشتند و از هر فرصتی برای بیان حقایق و معارف بهره می‌بردند، گفت: مناظرات امام رضا(ع) تأثیرات بلندمدتی در ارتقای سطح آگاهی و شناخت مردم نسبت به آموزه‌های اهل بیت(ع) بر جای گذاشت.

حجت الاسلام مهدی غلامعلیزندگی امام رضا(ع) جلوه‌ای بی‌نظیر از تاریخ اهل بیت(ع) و تجسمی از نقش معنوی، علمی و اجتماعی امامان در جامعه اسلامی است. دوران ولایتعهدی ایشان در خراسان هر چند تحت فشارهای سیاسی حکومت عباسی و محدودیت‌های حکومتی قرار داشت، فرصتی استثنایی فراهم کرد تا امام(ع) با بصیرت، حکمت و اخلاق اسلامی جایگاه اهل بیت(ع) را در میان مردم، نخبگان و حاکمان تثبیت کنند. این حضور نه تنها بر مبنای مسئولیت دینی و اخلاقی امام(ع) شکل گرفت، بلکه بستر مناسبی ایجاد کرد تا ارتباطی عمیق و مستحکم میان شیعیان و اهل بیت(ع) برقرار و آموزه‌های دینی، اعتقادی و اخلاقی به‌طور مستقیم در جامعه منتشر شود. 

امام رضا(ع) در جلسات علمی و مناظرات با پیروان ادیان و مکاتب مختلف، توانمندی‌های علمی و معرفتی اهل بیت(ع) را به نمایش گذاشتند و سطح آگاهی و فهم دینی جامعه را ارتقا دادند. امام رضا(ع) با استفاده از کتاب‌های مقدس دیگر ادیان و آیات قرآن، بحث‌های مستدل و منطقی ارائه می‌کردند که نشان‌دهنده تسلط کامل ایشان بر معارف دینی و توانایی تعامل سازنده با دیگر باورها بود. 

امام رضا(ع) با حفظ اصول دینی و اعتقادی از فرصت‌های اجتماعی و سیاسی برای نشر عدالت، اخلاق و معرفت بهره بردند و با تدبیر، حکمت و اخلاق الهی، الگوی بی‌بدیلی از رهبری دینی و اجتماعی ارائه کردند که تأثیر آن بر پیوند شیعیان با اهل بیت(ع) و ارتقای جایگاه علمی و معنوی اسلام در جامعه اسلامی همچنان مشهود است. این دوران، گواهی روشن بر توانمندی اهل بیت(ع) در هدایت جامعه، تبیین آموزه‌های دینی و ایجاد همگرایی اجتماعی و اخلاقی میان مسلمانان و جلوه‌ای کامل از حکمت، علم و معنویت امام رضا(ع) را در تاریخ ثبت کرده است.

در رابطه با بررسی شرایط سیاسی، اجتماعی جهان اسلام در ایام زندگانی امام رضا(ع) و نیز واکاوی ابعاد مختلف زندگی ایشان به گفت‌وگو با حجت‌الاسلام مهدی غلامعلی، عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث پرداختیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانیم. 

ایکنا ـ شرایط سیاسی و اجتماعی جهان اسلام در دوره حیات امام رضا(ع) چگونه بود و مهم‌ترین چالش‌های جامعه اسلامی در آن زمان چه بود؟

دوره امام رضا(ع) که حدودا ۲۰ سال آن مربوط به دوره امامت آن حضرت بوده است، به سه دوره تقسیم می‌شود. دوره نخست، نیمی از این دوران بیست ‌ساله را دربرمی‌گرفت که مقارن با زمان خلافت هارون‌الرشید بود. به دلیل اقتدار و شخصیت ظالم هارون، در آن دوره 10 ‌ساله، خونریزی‌های بسیاری انجام شد و آخرین حادثه‌ای که به پیکره امامت لطمه زد، شهادت امام کاظم(ع) بود. به همین سبب اصحاب امام(ع) همواره در هراس بودند که مبادا هارون بتواند به امام رضا(ع) که در سن جوانی به امامت رسیده بودند، آسیبی وارد کند. امام رضا(ع) طبق نقل‌های معروف در حدود ۳۵ سالگی به امامت رسیدند و این دغدغه و نگرانی در میان اصحاب وجود داشت؛ در حالیکه حضرت فرموده بودند: «اگرچه از شمشیر هارون خون می‌چکد، اما از او به من آسیبی نخواهد رسید» و همین‌گونه نیز شد. پس از مرگ هارون، اختلافی درباره جانشینی او پدید آمد. این اختلاف میان سه فرزند هارون بود و بیش از همه بین مأمون و امین شدت گرفت و این اختلاف، فرصت تنش و بحران را برای جامعه سیاسی آن روز ایجاد کرد. 

دوره سوم زمانی بود که مأمون توانست برادر خود را از میان بردارد و حکومت را به دست گیرد. هر یک از این دوره‌ها ویژگی‌هایی داشت و در هرکدام امام رضا(ع) به نوعی مجاهدت جدی ورزیدند؛ به‌گونه‌ای که می‌توان گفت یک جهاد سیاسی از سوی امام(ع) رخ داد. در هر سه دوره، امام رضا(ع) هرگز از مجاهدت و فعالیت بازنایستادند. در زمان هارون که وی زنده بود و خونریزی‌ها و ظلم‌هایش ادامه داشت، باز هم امام(ع) تلاش جدی می‌کردند. در همان 10 سال نخست امامت امام رضا(ع) یعنی همزمان با 10 سال پایانی خلافت هارون، شاید بتوان گفت بزرگترین هنر امام هشتم(ع) این بود که در این دوره، تشیعِ سرسبز و پرنشاط را از گزند طوفان حوادث حکومت عباسی حفظ کردند. هرچند حضرت فرموده بودند که از شمشیر هارون خون می‌چکد، اما خود در این دوره دو نوع مبارزه را آغاز کردند؛ یکی مبارزه اعتقادی و دیگری مبارزه علمی.  

مبارزه اعتقادی امام رضا(ع) پس از شهادت امام کاظم(ع) و پیدایش اختلاف در میان بزرگان شیعه و برخی افراد سودجو آغاز شد. گروهی مدعی شدند که امام کاظم(ع) از دنیا نرفته، بلکه به آسمان رفته و غیبت کرده است و همان مهدی منتظر است که باید ظهور کند. این افراد که بعضی از آنان از وکلای امام کاظم(ع) بودند، با این ادعا وجوهات شرعی مردم را می‌گرفتند و سودجویی می‌کردند. امام رضا(ع) مبارزات اعتقادی گسترده‌ای را با این گروه که به «واقفیه» مشهور شدند، آغاز کردند و بارها دروغ زنده بودن امام کاظم(ع) را افشا کرده، ضعف‌ها و تناقض‌های این عقیده را برملا کردند.

مبارزه دوم یعنی مبارزه علمی، از همان 10 سال نخست دوره هارون آغاز شد و تا آخرین روز عمر امام(ع) ادامه داشت. حضرت در تمام این سال‌ها از جهاد علمی غافل نشدند. چه در مدینه و چه در خراسان و حتی در مسیر سفر از مدینه به مرو جلسات علمی متعددی برگزار می‌کردند. از جمله گزارش‌های تاریخی، روایت احمد بن عامر است که می‌گوید امام رضا(ع) در سال ۱۸۳ هجری در همان دوران 10 ‌ساله هارون در مسجد «دار معاویه» در مدینه کلاس‌های منظمی تشکیل می‌دادند. ایشان هر روز احادیثی مستند از پدران بزرگوارشان و پیامبر اکرم(ص) نقل می‌کردند که این احادیث امروزه در کتابی با عنوان «مسند الرضا» گردآوری شده است. نکته مهم آنکه شاگردان این جلسات، هم شیعه و هم سنی بودند و این خود از برکات مبارزه علمی حضرت بود.  

دوره دوم امامت امام رضا(ع) مقارن با اختلاف مأمون و امین بود و حدود پنج سال به طول انجامید. پس از مرگ هارون، عباسیان دچار جنگ داخلی شدند. مأمون در خراسان و امین در بغداد مستقر بود و این نزاع نابسامانی گسترده‌ای را ایجاد کرد. در این شرایط بسیاری از سادات علوی فرصت را مناسب دیدند تا علیه حکومت عباسی قیام کنند. قیام‌های متعددی در عراق، کوفه، مکه و یمن برپا شد. بیشتر این قیام‌ها را فرزندان امامان پیشین و به‌ویژه فرزندان امام کاظم(ع) رهبری می‌کردند. امام رضا(ع) در این دوره نیز به همان مبارزه علمی ادامه دادند و از دامن زدن به اختلافات پرهیز کرده و از این فرصت برای حفظ و دوام تشیع استفاده کردند. ایشان گاه حتی به برخی قیام‌‌کنندگان هشدار می‌دادند که قیامشان به سرانجام نخواهد رسید. با این حال، آنان گوش نمی‌دادند و نتیجه آن شکست‌های سنگین و شهادت بسیاری از علویان بود. به این ترتیب امام رضا(ع) تلاش می‌کردند شیعیان را از گرفتار شدن در شورش‌های بی‌فرجام حفظ کنند.

دوره سوم، پنج سال پایانی امامت امام رضا(ع) بود که با حاکمیت مأمون مقارن شد. در سال ۱۹۸ هجری، مأمون پس از غلبه بر برادرش امین، خلافت را به دست گرفت. با وجود این مسئله، قیام‌های شیعیان و علویان همچنان ادامه داشت. مأمون برای مقابله با این وضعیت و آرام‌سازی جامعه تدبیر تازه‌ای اندیشید. او تصمیم گرفت امام رضا(ع) را به خراسان دعوت کرده و ولایتعهدی را به ایشان بسپارد. مأمون بر این باور بود که اگر اهل‌ بیت(ع) در بدنه حکومت حضور یابند، دیگر بهانه‌ای برای قیام باقی نخواهد ماند و شورش‌های علویان فروکش خواهد کرد.  

ایکنا ـ حضور امام رضا(ع) در خراسان و پذیرش ولایت‌عهدی از سوی مأمون چه پیامدهایی در معادلات سیاسی و اجتماعی آن دوره داشت؟ 

در آن زمان، مأمون تصمیم گرفت امام رضا(ع) را از مدینه به مرو منتقل کند. این سفر یک سفر اجباری بود و حضرت با رغبت خود اقدام به سفر نکردند. ایشان برای اعلام عدم رضایت خود به فرزندان و خانواده‌شان در مدینه توصیه کردند که برای ایشان گریه کنند، اگرچه گفته شده گریه پشت سر مسافر شگون ندارد، اما حضرت تصریح کردند که این آخرین وداع با مدینه و حرم پیامبر(ص) است و بازگشتی در کار نخواهد بود. این نشانه‌ها حاکی از آن بود که حاکمیت مأمون حضرت را به اجبار به این سفر می‌برد و این تصمیم با رضایت حضرت نبود.  

پذیرش ولایتعهدی از سوی امام رضا(ع) تأثیر مثبت و مهمی در نشر معارف شیعی داشت. حضور ایشان در دل حاکمیت، کنار خلیفه، مصونیت سیاسی و امنیتی فراهم می‌کرد و حضرت از این فرصت برای انتشار معارف شیعی و آموزه‌های ناب اسلامی استفاده کردند

پس از ورود حضرت به مرو در ماه رمضان، مأمون تصمیم گرفت ایشان را به ولایتعهدی دعوت کند. ابتدا مأمون پیشنهاد خلافت را مطرح کرد و اصرار داشت حضرت آن را بپذیرند، اما امام رضا(ع) با بیان نکته‌ای دقیق پاسخ دادند که اگر این مقام از آن مأمون است، پس خدا به او داده و جایز نیست لباسی که خداوند به قامت تو پوشانده است، از تن درآوری و به دیگری بسپاری و اگر مقام از آن تو نیست، حق واگذاری آن را نداری. پس از این پاسخ، مأمون دیگر پیشنهاد خلافت را مطرح نکرد و سپس، پیشنهاد ولایتعهدی را ارائه داد. در نهایت، امام رضا(ع) با شرایط ویژه این ولایتعهدی را پذیرفتند، به این معنا که نه عزل و نصب کنند و نه دخالتی در امور حاکمیت داشته باشند.  

پذیرش ولایتعهدی از سوی امام رضا(ع) تأثیر مثبت و مهمی در نشر معارف شیعی داشت. حضور ایشان در دل حاکمیت، کنار خلیفه، مصونیت سیاسی و امنیتی فراهم می‌کرد و حضرت از این فرصت برای انتشار معارف شیعی و آموزه‌های ناب اسلامی استفاده کردند. واکنش جریان‌های فکری و مذهبی نسبت به ولایتعهدی امام رضا(ع) نیز قابل توجه بود. امام(ع) در جلسات متعدد چه خصوصی و چه عمومی، در حضور خلیفه یا در مسجد جامع مرو جایگاه امامت را بیان و مباحث اعتقادی و کلامی شیعه را به صورت دقیق و مستند ارائه کردند.  

روایت عبدالعزیز نقل می‌کند که در مسجد جامع مرو روز جمعه پرسشی درباره امامت مطرح شد و حضرت پاسخ مفصل و روشنی ارائه دادند. ایشان مباحث امامت و اصول کلامی شیعه را با دقت و منطق استوار و فراتر از تفاسیر صرف آیات قرآن بیان کردند و از فرصت ولایتعهدی برای تبیین و گسترش معارف امامیه و آموزه‌های اسلامی نهایت استفاده را بردند. در مدت دو سال و اندی که امام(ع) در خراسان حضور داشتند، این فرصت را برای گسترش آموزه‌های دینی و اعتقادی به نحو احسن به کار گرفتند.

ایکنا ـ واکنش جریان‌های فکری و مذهبی به ولایتعهدی امام رضا(ع) چگونه بود؟

واکنش جریان‌های فکری و مذهبی به ولایتعهدی امام رضا(ع) چند وجهی و متفاوت بود. جریان اول، عباسیان بود. عباسیانی که در خراسان مستقر بودند و قالب اصلی عباسیان که در بغداد بودند. عباسیان مقیم بغداد تقریباً به‌طور کامل مخالفت کردند و از این اتفاق بسیار ناراحت شدند. در میان عباسیان خراسان نیز بخشی از آن‌ها مخالفت خود را علنی ابراز کردند و مأمون برخی از آن‌ها را به زندان انداخت؛ در حالی که برخی دیگر با توجه به موقعیت سیاسی موجود سکوت اختیار کردند و پذیرشی از مسئله ولایتعدی امام رضا(ع) نداشتند. بنابراین، در بدنه عباسیان مخالفت وجود داشت، ولی سکوت نیز صورت گرفت و پذیرش رسمی رخ نداد. 

در میان شیعیان نیز وضعیت متفاوت بود. شیعیان خالص و نزدیک به اهل بیت و ائمه اطهار(ع) می‌دانستند که اقدام امام رضا(ع) صحیح است و هرچه امام(ع) انجام دهد، درست است و این مسئله را می‌پذیرفتند و مشکلی با آن نداشتند. اما دسته‌ای دیگر که بقایای واقفی‌ها بودند، یعنی همان گروهی که توقف بر امام کاظم(ع) داشتند، در بدنه شیعه باقی مانده بودند و می‌خواستند امامت را از امام رضا(ع) بگیرند و این‌گونه به شیعیان القا کنند که ایشان امام نیست. این گروه از موقعیت ولایتعهدی امام رضا(ع) سوء استفاده کردند و معتقد بودند که اگر امام رضا(ع) امام بود، هرگز حاضر نمی‌شد در دستگاه ظالم قرار گیرد و این را نشانه‌ای برای تضعیف امامت می‌دانستند. 

جریان سوم، جامعه خراسان بود که علاقه و شیفتگی عجیبی به امام رضا(ع) و به سادات نسل پیامبر(ص) داشت. مردم خراسان از حضور ولیعهدی امام رضا(ع) در بدنه حاکمیت بسیار خوشحال شدند و این اتفاق تأثیرات مهمی در جامعه بر جای گذاشت. در مقابل، برخی از علویانی که قیام کرده بودند، دستشان لرزید و مشاهده کردند که وقتی امام رضا(ع) در بدنه حکومت قرار گرفته، وضعیت متفاوت است، هرچند برخی دیگر همچنان به قیام خود در دوره ولایتعهدی امام رضا(ع) ادامه دادند.

ایکنا ـ امام رضا(ع) در مناظرات علمی با پیروان ادیان و مکاتب مختلف چه رویکردی داشتند و این مناظرات چه تاثیری در تبیین جایگاه علمی و معنوی اهل بیت(ع) گذاشت؟

امام رضا(ع) در مناظرات علمی با پیروان ادیان و مکاتب مختلف رویکردی هوشمندانه و فرصت‌محور داشتند و از هر فرصتی برای بیان حقایق و معارف بهره می‌بردند. هدف مأمون از برگزاری این مناظرات به طور دقیق مشخص نیست، اما براساس شواهد چند احتمال مطرح است. بخشی از مورخان بر این باورند که مأمون می‌خواسته امام رضا(ع) را از جایگاه محبوب و مورد احترام مردم پایین بیاورد و نشان دهد که علما و صاحب‌نظران دیگر توانسته‌اند او را مغلوب کنند. برخی دیگر معتقدند که مأمون قصد داشته با این مناظرات، فضائل علمی امام رضا(ع) را به نمایش بگذارد و نشان دهد که خرده‌گیری‌هایی که نسبت به ولایتعهدی ایشان وجود داشت، از لحاظ علمی نادرست بوده و انتساب ولایتعهدی به ایشان توجیه‌پذیر است. احتمال سوم این است که مأمون صرفاً به دلیل علاقه‌مندی به دانش و علم این جلسات را برگزار کرده و علاقه داشته است تا علم و دانش اهل بیت(ع) را مشاهده کند.  

رویکرد امام رضا(ع) در این جلسات بهره‌گیری کامل از فرصت و ارائه استدلال‌های دقیق، مستند و منطقی بود. حضرت با پیروان ادیان مختلف با کتاب‌ها و متون مقدس خود آن‌ها مناظره و از محتوای آن‌ها استفاده می‌کردند. در یکی از جلسات، شخصی از مسیحیان یا یهودیان پرسید که آیا می‌خواهند با قرآن یا با روایات پیامبر(ص) با ما استدلال کنند و اظهار داشت که ما کتاب‌های مقدس خود را قبول داریم و استدلال‌های شما را نمی‌پذیریم. امام رضا(ع) در پاسخ فرمودند که خیر! من با کتاب‌های خود شما و با انجیل یوحنا مناظره می‌کنم و سپس، متن کتاب‌ها را از حفظ می‌خواندند و استدلال‌های خود را ارائه می‌کردند. 

حضور امام رضا(ع) در خراسان باعث شکل‌گیری ارتباط نزدیک و گسترده‌ای با چهار گروه شامل عموم مردم، نخبگان و شاعران، حاکمان و کارگزاران حکومتی و علما شد

این تسلط علمی و توانایی حضرت، عظمت علمی ایشان را برای همه حاضرین مشهود و آشکار می‌کرد. در برخی از جلسات خلیفه مأمون نیز تحت تأثیر علم و استدلال‌های حضرت قرار گرفت و از دانش و قدرت علمی امام رضا(ع) به وجد آمد و اظهار کرد که خدا کند بعد از تو زنده نباشم؛ تو بسیار باهوش و عالم هستی و خداوند رسالت را به درستی در اختیار اهل بیت(ع) قرار داده است. در جلساتی که تنها بین مسلمانان برگزار می‌شد، حتی خود مأمون و امام(ع) به بحث و مناظره می‌پرداختند. امام رضا(ع) در برخی از این مناظرات به بیش از ۲۵ آیه و در برخی دیگر به حدود ۴۰ آیه قرآن کریم استناد کرده و همه استدلال‌ها و دلایل را با دقت کامل ارائه می‌کردند.  این جلسات علمی بسیار پربار و اثرگذار بودند و بخشی از دانش اهل بیت(ع) که پیش‌تر برای شیعیان شناخته شده بود، برای عموم جامعه اسلامی و حاکمیت نیز آشکار شد. مناظرات امام رضا(ع) نه تنها جایگاه علمی و معنوی اهل بیت(ع) را تثبیت کرد، بلکه موجب تبیین معارف ناب اسلام و نشر معارف امامیه در جامعه شد و تأثیرات بلندمدتی در ارتقای سطح آگاهی و شناخت مردم نسبت به آموزه‌های اهل بیت(ع) بر جای گذاشت.

ایکنا ـ رابطه مردم با امام رضا(ع) در دوران اقامتشان در خراسان چگونه شکل گرفت و چه اثری بر پیوند شیعیان با اهل بیت داشت؟

رابطه مردم با امام رضا(ع) در دوران اقامتشان در خراسان بسیار گسترده و چندوجهی بود و حضرت هم جلسات خصوصی داشتند و هم جلسات عمومی و هم در عین حال مراجعات عمومی گسترده‌ای را پاسخ می‌دادند. در خراسان گروه‌های مختلفی به دیدار امام رضا(ع) می‌آمدند. گروه اول، عموم مردم بودند. از ساربان و شتربان گرفته تا مغازه‌دار و بقال و تمامی مردم می‌توانستند به دیدار امام ضا(ع) رفته و از ایشان کسب فیض کنند. برای مثال یک ساربان که شیعه نبود و ولایت امام رضا(ع) را نیز نمی‌پذیرفت، به حضرت مراجعه می‌کرد و می‌گفت که دوست دارم نامه‌ای برای من بنویسید. حضرت نیز برای او روایتی نوشتند که نشان می‌داد حتی اگر فردی اهل گناه باشد، محبت اهل بیت(ع) ارزشمند است و محبت آنان باید حفظ شود. امام رضا(ع) برای او نوشتند: «کُن مُحِبّاً لِآلِ مُحَمَّدٍ وَ اِن کُنتَ فاسِقاً و مُحِبّاً لِمُحِبّیهِم وَ اِن کانوا فاسِقین؛ دوستدار آل محمد(ص) باش گرچه فاسق باشی و دوستدار دوستداران آن‌ها باش، هرچند فاسق باشند». این نمونه نشان‌ دهنده ارتباط انسانی و معنوی حضرت با عموم مردم بود. 

ارتباط امام رضا(ع) با نخبگان و علما نیز بسیار قابل توجه بود. برای مثال، شاعری بزرگ به نام ابو نؤاس که در آن دوران مشهور بود و اشعارش امروز نیز در جامعه ادبی عرب مطرح است، به محض دیدار با حضرت، به ایشان پیوست و اشعار خود را ارائه کرد. امام رضا(ع) این اشعار را شنیدند و صله‌ای از دینار و حتی اسبی که سوار شده بودند را به او هدیه دادند. این تعامل نشان‌دهنده اهمیت ارتباط حضرت با گروه‌های نخبگانی و تأثیر علمی و فرهنگی ایشان بود. 

همچنین، امام رضا(ع) با گروه‌های حاکمیتی از جمله کارگزاران خلیفه مانند رجا بن ابی ضحاک و اسحاق بن موسی بن عیسی عباسی در ارتباط بودند و به آنان مشاوره می‌دادند. ایشان اگرچه ولایتعهدی را نپذیرفته بودند، اما وظیفه اسلامی و اخلاقی خود می‌دانستند که در اصلاح امور حکومتی و دینی کمک کنند. برای مثال زمانی که مأمون از موفقیت‌های خود در فتح بخش‌هایی از کابل خبر می‌داد و خوشحال بود، امام رضا(ع) به او یادآوری کردند که خوشحالی واقعی آن است که حکومت اسلامی در شهرها و مناطقی که تحت ظلم هستند، مانند مدینه که شهر پیامبر(ص) و صحابه بود، عدالت را برقرار کند. همچنین، ایشان به مأمون گوشزد کردند که از مرکز حکومت اسلامی دور شده‌ای و باید به مرکز حکومت بازگردی که مأمون نیز چنین کرد. این نگاه حضرت تأثیر مهمی بر رویکرد حکمرانان و دیدگاه آنان نسبت به عدالت و مسئولیت داشت و حتی مأمون را وادار کرد به مرکز سرزمین‌های اسلامی بازگردد. 

در مجموع، حضور امام رضا(ع) در خراسان باعث شکل‌گیری ارتباط نزدیک و گسترده‌ای با چهار گروه شامل عموم مردم، نخبگان و شاعران، حاکمان و کارگزاران حکومتی و علما شد. بخش قابل توجهی از وقت حضرت با علما سپری می‌شد و ایشان جلسات علمی متعدد برگزار می‌کردند که شامل مباحث تفسیر قرآن، کلام و اعتقادات دینی بود. این حضور فعال و تعامل گسترده علمی و معنوی امام رضا(ع) باعث شد پیوند شیعیان با اهل بیت(ع) مستحکم‌تر شود و تأثیر عمیقی بر انتقال معارف دینی و فرهنگی در آن دوره داشته باشد.

گفت‌وگو از مجتبی افشار

انتهای پیام
captcha