به گزارش ایکنا، مرکز بسیج اساتید، مدیران و نخبگان حوزه علمیه قم در واکنش به بیانیه اخیر جبهه اصلاحات، با صدور بیانیهای تفصیلی، مواضع این جبهه را «همسو با خواستههای آمریکا و رژیم صهیونیستی» و «خنجری بر پیکره وحدت ملی» توصیف کرد. این مرکز بیانیه اصلاحطلبان را در راستای «پروژه تغییر پارادایم» و تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران دانست.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
«وَلا تَركَنوا إِلَى الَّذينَ ظَلَموا فَتَمَسَّكُمُ النّارُ وَما لَكُم مِن دونِ اللَّهِ مِن أَولِياءَ ثُمَّ لا تُنصَرونَ»
پس از دفاع مقدس ۱۲ روزه ملت ایران در جنگ ترکیبی تمام عیار اخیر، در آستانه سالروز کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد، بیانیه طیف موسوم به جبهه اصلاحات، در ادامه دومینوی هماهنگشده بیانیهها و اظهارات برخی فعالان جریان اصلاحات، در میانه جنگ ظالمانه استکبار و فضاسازی برای تسلیم و ایجاد اختلال در دستگاه محاسباتی ملت و پروژه تغییر پارادایم صادر شده است.
صدای پای رادیکالیسم در بیانیه طیف موسوم به جبهه اصلاحات در ۱۱ محور با کلیدواژههای همسو با خواستههای آمریکا و رژیم صهیونیستی با عناوینی همچون «انتخابات آزاد»، «آشتی ملی»، «مذاکره مستقیم با آمریکا»، «تعلیق غنیسازی»، «بازگشت نیروهای نظامی به پادگانها»، تکرار خطوط همیشگی جبهه استکبار برای «تغییر هویت جمهوری اسلامی ایران» را تجویز میکند.
این بیانیه، با نادیده گرفتن تهدیدات امنیتی و مواضع راهبردی ایران، مورد اعتراض و انتقاد بحق طیفهای گوناگون از فعالان سیاسی خصوصا فعالان جریان اصلاحات قرار گرفته که خواستار مواجهه صادقانه با واقعیتها و مسائل اساسی کشور، به دور از فرافکنی و تحلیلهای سطحی و سادهانگارانه شده و فقدان راهکار اقتصادی، سانتیمانتالیسم درباره وقایع جهانی، دوقطبیسازی مفرط یک طیف سیاسی رادیکال و عدم توجه به مقتضیات زمانی در وضعیت کنونی ایران قوی را از نقاط ضعف اساسی بیانیه جبهه اصلاحات برشمرده و اهداف این طیف رادیکال را ایجاد فشار اجتماعی و تکمیل کار ناتمام و شکست خورده آمریکا و اسرائیل و مانند گذشته، محکوم به شکست دانستهاند.
مرکز بسیج اساتید، مدیران و نخبگان حوزه علمیه قم، ضمن تأکید بر نپیمودن مسیر شکست خورده برخی احزاب و جریانهای سیاسی در بزنگاههای تاریخی، همانگونه که مدعیان اصلاحات مسیر خود را به معنای بهبود تدریجی اوضاع در چارچوب اصول ملی تعریف میکنند، اعلام مینماید خروجی این بیانیه، محصولی جز «واگذاری تدریجی همه اصول» ندارد و در موقعیتی که ملت پرشکوه ایران با انسجامی «معجزه آمیز و بیسابقه» در برابر تجاوز دشمنان خود ایستادگی کرده، طرح خواستههایی که پیشتر از زبان مقامات غربی و باند جنایتکار حاکم بر اسرائیل شنیده شده است، نهتنها کمکی به حل مسائل کشور نمیکند، بلکه مانند «خنجری بر پیکره وحدت ملی» فرود میآید.
بر همین اساس با تأکید بر تبعیت کامل از رهنمودهای حکیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی و پایبندی به آرمانهای بلند انقلاب شکوهمند اسلامی، اکنون فرصت ارزشمندی پدید آمده تا جهادگران عرصه تبیین به چرایی و چگونگی همسویی و هماهنگی فکری و گفتمانی اضلاع مختلف جریان تضعیف نظام پرداخته و نقشه «تولیدگران گفتمان ایران ضعیف» را بار دیگر نزد افکار عمومی ملت بزرگ ایران نقش بر آب کنند:
۱) «تقویت اعتماد ملی»، با مقابله قانونی با عناصر و طیفهایی صورت میگیرد که با اسم رمز حمایت از مردم، با اقدامات نامشروع و با پیوست اغتشاش و آشوب، با هدف قرار دادن پایههای قدرت ایران، تلاش میکنند مطامع نامشروع حزبی را در قالب مطالبات مردمی جا بزنند و کشور را در بحرانهای عمیق فرو ببرند.
۲) تحقق گفتمان حکمرانی بر محور رفاه، آبادانی و کرامت، نه با تئوری سازی گفتمان ذلیلانه و خائنانه با الگوگیری از بیانیه هایی مانند پایان عادلانه جنگ بیپایان نهضت آزادی، بلکه با مقاومت تاریخی ملت ایران در برابر تهاجم جبهه کفر و گرایش روز افزون مردمان مکتب امام حسین (علیهالسلام) حول محور ولایت فقیه و نظام اسلامی محقق میشود.
۳) در اوج اقتدار دفاعی کشور، درخواست خلع ید نیروهای مسلح و نهادهای انقلابی، معنایی جز خدمت به پروژه خزنده امنیتی دشمن نداشته و مطالبات مطروحه مبتنی بر رادیکالیسم امنیتی، یادآور بیانیههای سخیف منافقین و گروهکهای ضد انقلاب قبل از قیام مسلحانه با کلید واژههایی آشنا برای تضعیف ساختارهای امنیتساز و قانونی کشور است.
۴) کلید واژه «بازگشت نیروهای نظامی به پادگانها» با نادیده گرفتن ابعاد امنیت پایدار اقتصادی در کشور، نقش آفرینی قرارگاه سازندگی برای ایجاد اشتغال و تولید در مناطق محروم، خدمت محوری به جای سودمحوری با هدف عمران و آبادانی ایران، تحقق پیگیری بزرگترین پروژه های آبی کشور برای حل بحران آب، خودکفایی در چالش راهبردی بنزین و قبول این مأموریت ها با اصرار دولتهای عمدتا برآمده از جریان اصلاحات برای زیر سؤال بردن آرمان راهبردی «ما می توانیم» مطرح میشود.
۵) تشکیک در راهبرد امنیت پایدار داخلی با تحریف مبانی اسلامی و قرآنی «خودی و غیرخودی»، مسیر را برای نفوذ جریانی شبکه نفوذ و خرابکاری مبتنی بر نقشههای موساد و سیا هموار کرده و در میانه جنگ وجودی رژیم صهیونی و هم پیمانان غربی آن با ایران به مثابه «جاده صافکن ماشین کشتار و خرابکاری رژیم کودککش» برای پیاده سازی «نقشه سوریه سازی ایران» از داخل کشور ارزیابی میشود.
۶) اتهامزنی به صدا و سیما و مراجع رسانهای رسمی ایران، علی رغم نقدهای موجود، تداوم کار ناتمام حملات رژیم صهیونی در بمباران نظامی در میانه «جنگ روایتها» برای خنثی سازی عملیات مثبت رسانهای در انجام «رسالت رسانهای در تحقق روایت اول ایران قوی» محسوب میشود. ادعای «سانسور» از سوی جریانی مطرح میشود که با شعار «زنده باد مخالف من»، انواع شکایات و فضاسازیهای رسانهای را در قلع و قمع مخالفین خود در این سالها به راه انداخته است.
۷) انگاره ساختگی «تبعیض سیستماتیک و خشونت علیه زنان»، با تحریف واقعیتهای داخلی در ایران، با تقویت ادعاهای مغرضانه رسانههای غربی و گزارشهای توأم با سوگیری برخی سازمانهای بین المللی، تنها آب به آسیاب تبلیغات دشمن میریزد.
۸) «ادعای نابرابری اقتصادی با الیگارشهای حکومتی» از سوی جریانی مطرح میشود که با «ثروت بسیار زیاد» برآمده از ایده «برداشت از سفره انقلاب»، نفوذ سیاسی در ارتباط با «سرپلهای سیاسی غربی»، امتیازات انحصاری در حوزه اقتصادی و کنترل رسانهای افکار عمومی در دوران حاکمیت دولتهای خود، با به تعطیلی کشاندن کشور، مبارزه با شکوفایی نخبگان علمی، کاهش ارزش پول ملی، مخالفت با ساخت مسکن ملی، مخالفت با ساخت نیروگاهها و خلق ناترازی های انرژی، ایجاد گرانیهای کمرشکن ناگهانی، و نابودی صدها هزار فرصت شغلی مسبّب اصلی شرایط اقتصادی کنونی کشور محسوب میشود.
۹) تکرار کلید واژه «آشتی ملی برای رفع تحریم ها و ممانعت از فعالسازی مکانیزم ماشه»، در موقعیتی که وسط مذاکرات ایران و آمریکا، یکسوی این مذاکرات به میهن بیانیه دهندگان حمله نظامی کرده، و بیش از هزار هموطن ایرانی را به خاک و خون کشیده است، معنایی جز تئوری خسارت بار «مازوخیسم سیاسی» و «لذت لیبرالی از سیلی خوردگی» و «فرافکنی به جای پاسخگویی در قبال قبول مکانیزم ماشه» ندارد.
۱۰) «اعلام آمادگی تعلیق داوطلبانه غنیسازی و پذیرش نظارت آژانس و عادی سازی روابط با امریکا» بر مبنای گزاره «خود تحقیری و تنش زدایی با قدرتهای استکباری» در حقیقت یادآور گفتمان «قرارداد ترکمنچای و گلستان» و «بحرین دخترمان بود و شوهرش دادیم» و امتداد «گفتمان تقی زادهها» است.
۱۱) ادعای «تعامل با همسایگان و همکاری با عربستان برای بازسازی تصویر ایران بهعنوان ملتی صلحجو» با عبور از ادبیات «فلسطین از نهر تا بحر و نابودی غده سرطانی اسرائیل» در شرایطی که نتانیاهو صراحتاً از «اسرائیل بزرگ» به عنوان یک مأموریت الهی و تاریخی سخن گفته، شاهکاری تلخ در حوزه «چرخش پارادایمیک سیاست منطقهای ایران» و «نسخه ایرانی صلح آبراهام» محسوب میشود.
در پایان، فعالان تمام جریانهای سیاسی درون نظام و دلسوزان کشور را صمیمانه فرا میخوانیم که با تبیین هوشمندانه و صریح و آشکار «بیانیهی ضدّ منافع ملی این طیف رادیکال»، قدم در مسیر تحکیم اتحاد و انسجام ملی و تقویت صف یکپارچه «ملت ایران حسینی» گذاشته و نقش تاریخ ساز خود را در این «جنگ تمدنی» ایفا نموده و هدف متعالی و نجات بخش امت اسلامی در مقابله با «تئوری سازی تسلیم» و ارائه «تصویر ایران قوی» محقق سازند.
انتهای پیام