کد خبر: 4304336
تاریخ انتشار : ۱۸ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۱:۲۸
شفیعی سروستانی:

شناخت گفتمان مهدویت بدون یهودشناسی ناقص می‌ماند

مدیر مؤسسه موعود با تأکید بر ضرورت یهودشناسی و غرب‌شناسی در ورود به عرصه مهدویت، گفت: اگر این بخش تعطیل شود، گفتمان مهدوی ناقص و یک‌بال خواهد شد، چراکه مهدویت ساحتی بی‌انتها و جهان‌شمول دارد که هیچ قید زمانی و مکانی بر آن حاکم نیست.

اسماعیل شفیعی‌سروستانی استاد حوزه ودانشگاه

به گزارش خبرنگار ایکنا، اسماعیل شفیعی‌سروستانی، استاد حوزه و دانشگاه امروز ۱۸ شهریورماه در ادامه سلسله نشست‌های مدرسه حکمرانی طی سخنانی با موضوع «حکمرانی زمینه‌ساز و دشمن‌شناسی»، اظهار کرد: شاید با صراحت بتوانم بگویم روزی که ما مهدویت را به عنایت مولا آغاز کردیم، خودمان هم گمان نمی‌کردیم جغرافیای گفت‌وگوی مهدوی از چه وسعت و ژرفایی برخوردار است و امروز هم به صراحت می‌گویم که در ابتدای راهیم؛ در ابتدای راه یک گفتمان مهدوی با وسعت و ژرفایی که توان بشر برای غور و غوص در جغرافیای آن کافی نیست و اگر کسی بگوید یا ادعا کند، دانسته یا ندانسته در واقع محدود کرده و ظلمی در این باره روا داشته است.

مدیر مؤسسه موعود ادامه داد: ابتدای مطالعات من، مطالعات فرهنگی غرب‌شناسی و یهودشناسی بوده است. به همین دلیل است که در فضای بیرونی، در میان پژوهشگران و نویسندگان، عموماً من و آثار قلمی‌ام را به عنوان کسی که مطالعات غرب‌شناسی، یهودشناسی و صهیونیست‌شناسی دارد می‌شناسند، چون سهم بزرگی از آثار من در این جغرافیاست.

ضرورت یهودشناسی و غرب‌شناسی در ورود به عرصه مهدویت

مدیر مؤسسه موعود با تأکید بر ضرورت یهودشناسی و غرب‌شناسی در ورود به عرصه مهدویت، گفت: اگر این بخش تعطیل شود، گفتمان مهدوی ناقص و یک‌بال خواهد شد، چراکه مهدویت ساحتی بی‌انتها و جهان‌شمول دارد که هیچ قید زمانی و مکانی بر آن حاکم نیست.

مدیر مؤسسه موعود ادامه داد: آنچه که مرا مدد داد تا بتوانم وارد حوزه فرهنگ مهدوی شوم، همین موضوع یهودشناسی و غرب‌شناسی بوده است و به همین خاطر همواره بر این موضوع تأکید دارم که در وقت ورود و تداوم حرکت در حوزه فرهنگ مهدوی، ضرورتاً باید قدرشناسی و یهودشناسی اتفاق بیفتد. اگر این بخش تعطیل شده باشد، کنار گذاشته شده باشد یا معطل مانده باشد، به واقع مثل این است که شما یک بال کبوتری را قیچی کرده باشید؛ کبوتر با یک بال پرواز نمی‌تواند.

وی افزود: ما در واقع با بال تولی جستن و تبری جستن سیر و سلوک می‌کنیم و در جغرافیا و پهنای معارف، به نحو خاص در گفت‌وگوی مهدوی، ضرورتاً بال به بال باید در بخش تبری جستن حرکت کنیم و در شرایط فکری، فرهنگی و تمدنی حاضر، غرب‌شناسی و یهودشناسی به عنوان یک اصل غیر قابل انکار باید مورد توجه باشد. 

شفیعی‌سروستانی ادامه داد: تجربه بنده است که ورودمان در جغرافیای فرهنگ مهدوی از بخش یهودشناسی، غرب‌شناسی و صهیونیست‌شناسی اتفاق افتاده، سیل پیدا کرده و تا به امروز هم ادامه داشته است و ژرفا و گستره گفتمان مهدوی بسیار وسیع است و شما مطلعید که ما به قرآن ناطق و قرآن صامت باور داریم و چنانکه بیان می‌شود قرآن ناطق ۷۰ بطن دارد و این بیان، نه به معنای محدودیت فهم بلکه به معنای کثرت بطون قرآن است و قرآن هم ۷۰ بلکه ۱۰۰ بلکه بی‌نهایت متن دارد که غور در آن برای همگان ممکن نیست، مگر کسانی که خودشان قرآن ناطق باشند.

وی خاطرنشان کرد: وقتی از رسول خدا (ص) نقل می‌شود «یا علی! کسی خدا را نشناخت مگر من و تو؛ کسی مرا نشناخت مگر خدا و تو؛ و کسی تو را نشناخت مگر خدا و من» در واقع این حقیقت را بیان می‌کند که پروازکنندگان به قله قاف وجود، به مقام «قاب قوسین او ادنی» می‌رسند و در خلوت انس با خداوند متعال قرار می‌گیرند. آنچه در میان آنان می‌گذرد، قرآن صامت و ناطق را به مرتبه‌ای بلند می‌رساند.

مدیر مؤسسه موعود با اشاره به جایگاه بی‌نهایت امام و مهدویت، افزود: همچنان‌که در شناخت امام صامت و قرآن ناطق، عقل و دریافت بشری به نهایت نمی‌رسد، جز به واسطه حجت خداوند متعال، در سیر و سلوک می‌توان مراتبی از آن را دریافت کرد و مهدویت نیز که نسبت به حجت حی خداوند دارد، جغرافیا و پهنای گفتگوی آن حد ندارد و اگر برای آن حد تعیین شود، نقص و کاستی در آن ورود پیدا کرده است.

وی تأکید کرد: ما مهدویت را به عنوان یک گفتمان مشخص و صاحب مراتب تعریف می‌کنیم؛ مانند کسی که کنار ساحل نشسته و به دریا نگاه می‌کند، یا کسی که در دریا شنا می‌کند و یا کسی که در اعماق ژرفای دریا غوص می‌کند. مراتب شناخت این افراد متفاوت است.

شفیعی‌سروستانی تصریح کرد: بر همین اساس، به عنوان یک شاگرد این دستگاه فرهنگی می‌گویم مهدویت، گفتمانی مشخص با چهارچوب نظری چندوجهی است که قابلیت تفسیر و تطبیق دارد. به همین دلیل، 1. هیچگاه رنگ کهنگی به خود نمی‌گیرد؛ 2. هیچ یک از مناسبات و معاملات فردی و اجتماعی از آن جدا نمی‌شود؛ 3. جهان‌شمول است و تمام پهنه‌های مناسبات فردی، اجتماعی، فرهنگی و تمدنی را دربرمی‌گیرد؛ 4. قید زمان و مکان بر آن جاری نمی‌شود.

اسماعیل شفیعی‌سروستانی استاد حوزه ودانشگاه

وی گفت: در جغرافیای معارف، هیچ موضوعی را نمی‌توان یافت که مانند مهدویت از چنین وسعتی برخوردار باشد؛ هم شمولی وسیع، هم جامع مناسبات فردی و اجتماعی، هم جامع مناسبات فرهنگی و تمدنی و هم فراتر از زمان و مکان.

مهدویت از آغاز آفرینش در نقشه الهی بوده است

مدیر مؤسسه موعود با بیان اینکه گفتمان مهدوی از صبحگاه آفرینش همراه حکمت خلقت انسان مطرح بوده است، گفت: اگر جایگاه امام حی در پهنه هستی شناخته نشود، مهدویت به حاشیه می‌رود.

وی همچنین ریشه دشمنی امروز صهیونیسم علیه جریان مهدویت را در کینه‌ورزی بنی‌اسرائیل از سه هزار سال پیش دانست.

شفیعی‌سروستانی اظهار کرد: نسبت دیگر مهدویت با نقشه کلی الهی است. اگر این نسبت فهم شود، جایگاه آن در معارف معلوم می‌شود. در صبحگاه آفرینش، وقتی حضرت آدم (ع) خلق شد، از همان لحظه گفتمان مهدوی ظهور پیدا کرد؛ اما اینکه در جغرافیای زمان و مکان فانی بتواند ظهور پیدا کند یا موانعی باعث شود که محقق نشود، مسئله دیگری است. در حکمت خلقت عالم و در نقشه کلی خداوندی بوده، اما مجال نیافته است.

شفیعی‌سروستانی تصریح کرد: همه انبیا آمدند برای هدایت؛ اما این امام معصوم است که مجال خلافت و ولایت یافته یا نیافته است و اگر خلافت تحقق یابد، حکمت خلقت و نقشه الهی هم آشکار می‌شود. ما باید جایگاه و مقام امام حی را در میان هستی بشناسیم تا جایگاه فرهنگ مهدوی روشن شود و اگر جایگاه امام معلوم نشود، مهدویت در حاشیه می‌رود و این تقلیل، ظلمی به مهدویت است.

وی ادامه داد: در ۴۵ سال گذشته از انقلاب اسلامی، موضوع حکمرانی برای زمینه‌سازی مطرح شد؛ اما به نظر من کمی عجله شد. ما تازه وارد مقدمات می‌شویم و حتی این نیز مقدمه نیست و اولین گام در حکمرانی، شناخت جایگاه امام حی در میانه هستی و شناخت مهدویت در جغرافیای همه معارف است. در حالی‌که امروز مهدویت را از جغرافیای گفت‌و‌گو‌های علمی، فرهنگی، حوزوی و دانشگاهی خارج کرده‌ایم.

مدیر مؤسسه موعود بیان کرد: مجموعه «حریم یار» که معرفی کردم، فقط در همین بخش اول سخنم شش جلد است. در آنجا به تفصیل ساحت‌های مهدویت مطرح شده است؛ بخشی اعتقادی و کلامی، بخشی سیاسی و اجتماعی، بخشی اخلاقی و رفتاری، بخشی در زمینه انتظار و منتظر و بخشی در عرصه دشمن‌شناسی. من تاکنون 10 ساحت را مشخص کرده‌ام که اگر توسعه یابد، به ۳۰ تا ۴۰ ساحت هم می‌رسد.

وی افزود: در موضوع دشمن‌شناسی باید بدانیم که بنی‌اسرائیل، بنی‌اسماعیل و آخرالزمان سه محور اساسی‌اند. تمام وقایع گذشته، حال و آینده در نسبت با این موضوع قابل شناسایی است. از چهار هزار سال پیش، از زمان حضرت ابراهیم خلیل‌الرحمان، این دو شاخه به وجود آمدند؛ شاخه پیامبران بنی‌اسرائیلی و شاخه پیامبران بنی‌اسماعیلی و تقدیر کلی الهی بر این بود که اسماعیل به حجاز منتقل شود، کعبه ساخته شود و از نسل او پیامبر خاتم (ص) و منجی موعود ظهور کند.

شفیعی‌سروستانی گفت:، اما طی سه هزار سال، بنی‌اسرائیل و بعد یهود و اشرار یهود آمدند و این سناریو را تغییر دادند و تاریخ را تحریف کردند، پیامبران خود را کشتند، بعد سراغ اولیا آمدند، در منابع نفوذ کردند و نقشه الهی را تغییر دادند و گفتند قربانگاه منا نبود بلکه اورشلیم بود، قربانی اسماعیل نبود بلکه اسحاق بود، مرکز حکومت مهدوی اورشلیم است نه مکه و عراق و حجاز.

وی خاطرنشان کرد: بدین ترتیب دو ارابه در طول تاریخ به حرکت درآمد؛ بنی‌اسرائیل در برابر بنی‌اسماعیل. هر چه در این سه هزار سال تجربه کرده‌ایم، نشان‌دهنده استمرار کینه‌ورزی و دشمنی بنی‌اسرائیل و اشرار یهود علیه مهدویت است؛ بنابراین ریشه دشمنی امروز صهیونیسم با جریان مهدویت به پنج یا 10 سال گذشته بازنمی‌گردد، بلکه به آن تاریخ طولانی برمی‌گردد.

 
 
انتهای پیام
captcha