هر ملتی در گذرگاه تاریخ خود، نقاط عطفی دارد که چونان کورههای آبدیدهشدن، هویت و جانمایه فرهنگیاش را تاب میدهد و به آن صلابتی جاودان میبخشد.
برای ملت ایران، هشت سال دفاع مقدس، تنها یک نبرد نظامی نبود؛ حماسهای عظیم بود که در آن، معنویت بر مادیت، ایثار بر خودخواهی و عدالتخواهی بر زورگویی پیروز شد.
این رویداد سترگ، گنجینهای بیبدیل از ارزشها، مفاهیم متعالی و تجربیات انسانی را در خود نهفته دارد که انتقال صحیح و تأملبرانگیز آن به نسلهای بعد و حتی به مخاطب جهانی، امری ضروری و حیاتی است.
در این میان، ادبیات به عنوان ریشهدارترین و تأثیرگذارترین رسانه بشری، نقشی بیبدیل مییابد. ادبیات دفاع مقدس، پلی است میان آنچه بود و آنچه باید درک شود؛ عصارهای است از خون هزاران شهید که باید در کالبد و جانمایه کلمات، به رنگهایی جاودان بر دیوار حافظه جمعی ملت نقش ببندد.
اما ادبیات دفاع مقدس و مقاومت، تنها به بازگویی رشادتها و توصیف صحنههای نبرد محدود نمیشود. رسالت اصلی و معرفتبخش آن، انتقال «چرایی» این حماسه است. این گونه ادبی، وظیفه دارد تا مبانی فکری و فرهنگیای را که مردان و زنان این سرزمین را به میدان کشاند، به نسل امروز بیاموزد.
عشق به وطن، آزادگی، ظلمستیزی، صلابت در ایمان و از جانگذشتگی برای حفظ ارزشهای انسانی، مفاهیمی نیستند که در کتابهای خشک تاریخ به تمامی منتقل شوند. این ادبیات است که با خلق شخصیتهای ملموس، روایت دلهایی که میان عشق به زندگی و عشق به آرمان در تپش بودهاند و توصیف لحظههایی که مرز میان خاک و افلاک محو شده، میتواند این مبانی را در ژرفای وجود خواننده نهادینه کند. چنین ادبیاتی، فرهنگساز است؛ چراکه الگوهای رفتاری نوینی میآفریند و سرمشقهایی برای زندگی فردی و اجتماعی در شرایط سخت ارائه میدهد.
اکنون اما، با گذشت 45 سال از آغاز آن حماسه، زمانهای دیگر دررسیده است. نسل راویان و حاضران آن میدانگاههای عشق، حماسه، خون و ایثار، رو به کهنسالی دارند و نسل جدید، با دغدغهها و پرسشهای متفاوتی روبرو است.
این همان بزنگاهی است که ادبیات دفاع مقدس، بیش از هر زمان دیگری نیازمند «آسیبشناسی» است. نگاه نقادانه به آنچه تولید شده و بررسی کارآمدی روشهای کنونی، نه تنها خدشهای بر عظمت آن دوران وارد نمیسازد، بلکه برای تضمین بقا و تأثیرگذاری ادامه این جریان ادبی، ضرورتی انکارناپذیر است.
اگر روایتها در قالبهای تکراری و بیجان محبوس بمانند، اگر از عمقبخشی روانشناختی و فلسفی به وقایع غفلت شود و اگر نتوان با زبان و بیانی نو با قلب و ذهن نسل امروز ارتباط برقرار کرد، خطر تبدیل این گنجینه به موزهای خاموش و بیتأثیر، واقعیتی اجتنابناپذیر خواهد بود.
در این مسیر آسیبشناسی، سخنان دغدغهمندانه اهالی قلم و فعالان این عرصه، چون چراغی راهنما میدرخشد.
محسن مهرآبادی، مدیر عامل انجمن ناشران دفاع مقدس، یکی از اصلیترین معضلات پیشرو را «کمیتگرایی» میداند. هنگامی که معیار موفقیت، تعداد کتابهای چاپشده باشد و نه کیفیت، عمق و تأثیرگذاری آنها، به تدریج ادبیاتی سطحی و تکراری جایگزین آثاری بدیع و تأملبرانگیز خواهد شد.
از سوی دیگر، وی به خطرات «سیاستهای دستوری و آمرانه» برای ساماندهی تولید اشاره میکند. ادبیات دفاع مقدس، برخاسته از جانهای برآشفته و قلمهای دغدغهمند است و ماهیتی عمیق و شریفِ مردمی و حرفهای دارد. اعمال سیاستهای خشک و بیتوجه به این بستر طبیعی، نه تنها راهگشا نیست، بلکه میتواند به تقابلی غیرضروری با ناشران و فعالان قدیمی این حوزه بینجامد و همان فضای اعتماد و همکاری داوطلبانهای که موتور محرک این عرصه بوده است را مخدوش سازد.
حال با اتکا به تجربه دفاع مقدس 12 روزه؛ امروز میتوان با قدرت بیشتری گفت که ادبیات دفاع مقدس در برههای حساس قرار دارد. از یک سو، بار سنگین انتقال فرهنگ و معرفت یک دوران طلایی را بر دوش میکشد و از سوی دیگر، باید با هوشمندی و نگاهی نقادانه، از آسیبهایی که حیات آیندهاش را تهدید میکند، عبور کند. ضرورت دارد که با پرهیز از کمیتگرایی صرف، به کیفیت، خلاقیت در فرم و عمق در محتوا روی آوریم و با احترام به ماهیت مردمی این جریان، به جای صدور دستور، بستری برای شکوفایی استعدادها و ایدههای نو فراهم آوریم. تنها در این صورت است که آئینه ادبیات دفاع مقدس، پس از 45 سال، همچنان زلال و روشن، تصویر آن حماسه بزرگ را برای چشمهایی که خود آن روزها را ندیدهاند، بازتاب خواهد داد و قصه عشق و ایثار، جاودانه خواهد ماند.
هفته دفاع مقدس بهانهای شد تا ایکنا پای صحبتهای صریح و صادقانه محسن مهرآبادی؛ مدیرعامل انجمن ناشران دفاع مقدس و از فعالان، دستاندرکاران و ناشران این حوزه خطیر و در عین حال زیبا و فرهنگساز بنشیند و از مخاطرات و آسیبها تا نقاط درخشان عرصه ادبیات دفاع مقدس بپرسد و بشنود. حاصل این گفتوگوی متفاوت در ادامه از خاطر شما میگذرد.
ایکنا - برای آغاز گفتوگو مقدمهای را با شما در میان میگذارم که گمان میکنم شما نیز با من در روایت مضمونی آن همعقیده باشید و آن اینکه طی چند سال گذشته، خاصه در دو سال اخیر شاهد روند نزولی صنعت نشر کشورمان بودهایم. هر چند در این میان هنوز برخی از موضوعات خاصه در حوزه ادبیات داستانی و روانشناسی جایگاه خود را به نسبت حفظ کردهاند اما شاخههای تخصصی مانند کتابهای دفاع مقدس به تبعیت از رکود اقتصادی نهتنها با رشد مواجه نبودند که آنها نیز این رکود و سکون را تجربه کردهاند. شما دلیل این امر را در چه مؤلفههایی میدانید؟
وضعیت حاضر را میتوان ترکیبی از تداوم و تنش توصیف کرد. یعنی اگرچه کارگاههای تولید و عزم ناشران به طور کامل از بین نرفته و فرآیند تولید کماکان جریان دارد، اما خروجی کار، یعنی انتشار کتابها، با نوسانات و بیثباتی قابل توجهی همراه شده است.
باید به این نکته توجه داشت که رکود اقتصادی، مانند موجی است که ابتدا بخشهای عمومی را تحت تأثیر قرار میدهد، اما آثار سنگینتر آن دیرتر و با شدت بیشتری به بخشهای تخصصی مانند نشر دفاع مقدس برخورد میکند.
کتابهای تخصصی به دلیل مخاطب خاصتر و هزینههای تولید در برابر توفانهای اقتصادی به شکل معمول آسیبپذیرتر هستند. بنابراین، اگر رکود در نشر عمومی را جدی بدانیم، باید قبول کنیم که رکود در این بخش خاص را باید به مراتب عمیقتر و نگرانکنندهتر ارزیابی کرد.
برای ترسیم تصویری واقعبینانه باید به صراحت اعلام کرد که بخش خصوصی نشر دفاع مقدس در آستانه زمینگیری و حتی ورشکستگی کامل قرار دارد. ناشران دولتی و شبهدولتی نیز دیگر آن انگیزه و توان سابق را برای تولیدات گسترده و پرتیراژ ندارند و انتشار آثارشان با محافظهکاری و میانهروی بیشتری صورت میگیرد؛ گویی که دیگر آن روحیه جهادی گذشته کمرنگ شده است.
الگوهای کسبوکار نیز در حال دگرگونی است. شیوه سنتی که مبتنی بر چاپ هزاران جلد و انبار کردن آن بود، در حال منسوخ شدن است. ناشران به ناچار و برای بقا، به سمت روشهای نوینی مانند «چاپ بنابر تقاضا» (Print on Demand) روی آوردهاند. دیگر خبری از آن تیراژهای چند هزارتایی و عرضه همزمان صدها عنوان جدید نیست. بررسی آمار و ارقام دو سال گذشته به وضوح نشان میدهد که هم در تعداد عناوین و هم در شمارگان، کاهش چشمگیری داشتهایم. با این همه، باید امیدوار بود که عرصه نشر دفاع مقدس همچنان زنده است و نفس میکشد، اما این حیات، نیازمند تزریق فوری خون تازه و حمایت عملی و عاجل سیاستگذاران و نهادهای متولی است.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، سپاه، بسیج و سایر سازمانهای مرتبط میتوانند با مداخلهای هوشمندانه و برنامهریزی شده در حلقههای تولید، توزیع و معرفی کتابها، نقش حیاتی ایفا کنند. ناشران بهعنوان بازوی اجرایی این عرصه، امیدوارند این نهادها بستر و زیرساختی فراهم آورند تا محصولات و آثار تولیدی به دست مخاطب اصلی و واقعی خود برسد. حداقل و فوریترین خواسته آنان، ایجاد ویترینی مناسب و دائمی برای عرضه آثار دفاع مقدس در کتابفروشیهای معتبر و نمایشگاههای سراسری است.
ایکنا - حوزه ادبیات دفاع مقدس دارای شاخههای مختلف و متعددی است از خاطرهنویسی، تاریخ شفاهی و زندگینامهنویسی گرفته تا خلق آثار ادبی و یا کارهای تحقیقی و پژوهشی؛ از همین روی با اتکا به تنوع آثار خلقشده در این شاخه آیا متر و معیار دقیقی برای کیفیتسنجی این آثار وجود دارد؟ صریحتر میپرسم! یک خواننده عادی در میان آثار مختلف و متعدد این گونه ادبی و البته آسیب تلخ «کتابسازی» که در این حوزه نیز شوربختانه و تلخکامانه وجود دارد، چگونه میتواند کتابی باکیفیت را تشخیص دهد؟ کتابی که به استمرار اُنس او با گونه دفاع مقدس منتج شود و سبب فاصله و زاویه او با اینگونه از آثار به سبب پایین بودن کیفیتشان نشود؟
این پرسش بسیار صحیح است؛ زیرا یکی از گرههای اصلی همین جاست. به دلیل گستردگی و تنوع بسیار بالای موضوعی در حوزه دفاع مقدس - که از خاطرات فردی تا تحلیلهای کلان استراتژیک را شامل میشود - ارائه یک ارزیابی یکپارچه و دارای معیارهایی به شکلی مطلق و یکسان، به تقریب غیرممکن است.
اما به طور کلی میتوان آثار را از دو منظر اصلی مورد بررسی قرار داد؛ نخست؛ از جنبههای هنری و ادبی(مانند زبان روایت، ساختار داستانی، شخصیتپردازی) و دو دیگر؛ از منظر محتوایی و مستندات تاریخی. در این صورت است که میتوان آنها را در طیفی از «ضعیف و سطحی» تا «قوی، عمیق و ارزشمند» دستهبندی کرد.
برای روشنتر شدن موضوع مثالی میزنم. باید سنجید که یک اثر در حیطهای مانند «خاطرهنویسی» تا چه حد توانسته است راوی صادق و جذابی باشد و از افتادن در دام شعارزدگی و کلیشهپردازی پرهیز کند؛ یا یک «رمان تاریخی» تا چه اندازه بر عناصر انسانی و دراماتیک ماجرا تمرکز دارد و صرفاً به گزارشدهی خشک تاریخی بسنده نکرده است. این معیارها به کارشناس و حتی خواننده معمولی کمک میکند تا تشخیص دهد با چه نوع اثری روبرو است! آیا این کتاب، یک اثر «معمولی و تولید انبوه» است که تنها به تکرار مکررات پرداخته؟ یا اثری «متوسط و قابل توجه» است که نقاط قوتی دارد؟ و یا اثر «ممتاز، فاخر و جاودان» است که باید آن را در زمره میراث مکتوب دفاع مقدس به شمار آورد؟
برای حل همین مشکلِ تشخیص و ایجاد شفافیت برای مخاطب بود که سال گذشته پیشنهاد طرحی نوآورانه با نام «نشان پلاک» را به وزارت فرهنگ ارائه کردیم. اساس این طرح بر این مبنا بود که یک نهاد مستقل و کارشناسی شده، تمامی کتابهای منتشر شده در این حوزه را بررسی و براساس کیفیت محتوا، ساختار و صحت تاریخی، رتبهبندی کند و به آنها نشانهای کیفی (مانند پلاک طلا، نقره و برنز) اعطا کند. اجرای چنین طرحی میتوانست به استانداردسازی و تعیین سطح کیفی آثار در ادوار مختلف کمک شایانی کند و یک راهنمای مطمئن برای مخاطبان باشد.
متاسفانه این طرح علیرغم اهمیت و ضرورتش، در میان انبوه پروژههای دیگر وزارت فرهنگ مسکوت مانده است. در دیدار اخیر با معاون محترم امور فرهنگی وزارتخانه، بر ضرورت اجرای فوری آن تاکید کردیم و قولهای مساعدی دریافت شد که امیدواریم این بار به اقدام عملی و جدی بینجامد.
ایکنا - از صحبتهای شما اینگونه دریافتم که با وجود عقبه حدود چهار دهه فعالیت در حوزه ادبیات دفاع مقدس چه در مقام تولیدکننده و ناشر و چه در جایگاه مدیر؛ اقداماتی در مسیر آسیبشناسی نیز در این عرصه انجام دادهاید. به اعتقاد شما بزرگترین و مهمترین مانع و آسیب جهت تحقق چربش کیفیت بر کمیت آثار حوزه ادبیات دفاع مقدس چیست؟
بدون تردید، از نگاه خود، اصلیترین آسیب و مانع، همان نگرش کمیگرایی حاکم بر بخشی از فعالان این عرصه است. وقتی هدف اصلی یک ناشر، تنها افزایش تعداد عناوین منتشر شده در سال باشد، طبیعی است که کیفیت فدای کمیت خواهد شد. اگر این دیدگاه قدیمی تعدیل شود و سرعت تولید بیرویه به نفع تمرکز بر کیفیت، تحقیق و ویرایش دقیق کاهش یابد، بیشک در مدت کوتاهی شاهد تحول مثبت و خلق آثار ماندگاری خواهیم بود.
متاسفانه شاهد هستیم که برخی از ناشران، به ویژه نهادهای دولتی و وابسته که تحت فشار برنامههای آماری و نمایشی هستند، با ترفندهای مختلف سعی میکنند از یک محتوای ثابت و یکسان، آثار متعددی با عناوین و جلدهای مختلف تولید و به بازار عرضه کنند. این کار که به حق میتوان آن را «کتابسازی» نامید، نه تنها به تکرار مضر و خستگی مخاطب میانجامد، بلکه اعتماد عمومی به کل آثار این حوزه را نیز خدشهدار میکند. این روند در ناشران دولتی که با بودجه عمومی کار میکنند، مشهودتر و ناپسندتر است.
ایکنا - حال به فعالیت صنفی و انجمن ناشران دفاع مقدس ورود کنیم. به هر حال هر زمانی صحبت از روایت آسیبها و بُرونرفت از آن به میان میآید؛ چه در ساحت فعالیت صنفی و چه رسالت آن بهعنوان حلقه واسط میان دامنه تولیدکنندگان آن صنف با بدنه دولت و مدیریتهای دولتی؛ از جنس حمایت گرفته تا مسئله چاپ و نشر و توزیع؛ پاس انجمن ناشران دفاع مقدس به مباحث باز میشود. این انجمن برای برونرفت از آسیبهایی که در این گفتوگو مطرح کردید و بهبود وضعیت موجود چه برنامههای اجرایی و عملی را در دستور کار دارد؟
وظیفه ما در اتحادیه، هدایت و همراهی است تا اعمال دستور و اجبار. به هیچ وجه توانایی و حتی حق اعمال سیاستهای سختگیرانه و دستوری را نداریم، زیرا این کار به ایجاد شکاف و تقابل با ناشران و اعضای خودمان میانجامد و نتیجه معکوس خواهد داشت. حوزه عمل اصلی ما، بیشتر بر آموزش، توانمندسازی و ایجاد بسترهای همکاری متمرکز است.
برای نمونه، ایجاد یک «سامانه ملی ایدهپردازی و موضوعیابی» یا «پایگاه اطلاعاتی یکپارچه» از جمله پروژههایی است که در دست بررسی داریم. هدف از این طرح، تسهیل دسترسی ناشران به منابع تحقیقاتی، اسناد دست اول و سوژههای بکر است تا بتوانند براساس آن آثار عمیقتری تولید کنند.
همچنین، طبق اساسنامه، مجمع این اختیار را دارد که دورههای آموزشی تخصصی در زمینه ویراستاری، پژوهش، بازاریابی و مدیریت نشر برگزار کند. اما مشکل اصلی که مانع تحقق این برنامهها شده، کمبود شدید بودجه است. یک سازمان مردمنهاد هستیم و بودجه مستقیم دولتی نداریم. در همین جا بار دیگر اعلام میکنم که در صورت تامین مالی این پروژهها توسط نهادهای مربوطه مانند وزارت ارشاد یا بنیاد حفظ آثار، آمادهایم تا در کوتاهترین زمان ممکن، آموزشهای لازم را برای ناشران سراسر کشور آغاز کرده و امکانات پژوهشی را در اختیار آنان قرار دهیم.
ایکنا - در کنار نکات مثبت و عنوان شده در کلامتان؛ محدودیتها و آسیبهایی نیز شدید و عمیق رُخنماست. حال چه در مقام یک فعال در عرصه دفاع مقدس، چه بهعنوان مدیرعامل انجمن ناشران دفاع مقدس؛ راهکارها و پیشنهادهای شما برای حل یا کاستن این آسیبها و درنهایت رسیدن به قله موفقیت در حوزه نشر دفاع مقدس چیست؟
واقعیت این است که اتحادیه به تنهایی و در خلأ، قادر به ارائه و اجرای راهکارهای جدی و مستقل از سیاستهای کلان فرهنگی کشور نیست؛ اما بنده به عنوان فردی که از سال ۱۳۶۸ به طور مستمر در این حوزه فعال بودهام و در تمامی عرصههای تولید، توزیع و ترویج آثار دفاع مقدس، از نویسندگی گرفته تا مدیریت نشر، تجربه عملی دارم، اجازه میخواهم چند پیشنهاد را به صورت شخصی و بر پایه این تجربیات مطرح کنم.
اولین و مهمترین قدم، ایجاد یک «بومسازگاری سالم» است. یعنی باید فضایی ایجاد کرد که در آن، رقابت مثبت و تعادل میان ناشران برقرار باشد. این کار از طریق توانمندسازی فردی هر ناشر و شناسایی ظرفیتهای خاص او ممکن است. شاید بتوان با این کار، شکل جدیدی از «تخصصگرایی» را در میان ناشران احیا کرد؛ به این معنا که هر ناشر بر روی حوزه خاصی که در آن تبحر و علاقه بیشتری دارد(برای نمونه خاطرهنویسی، تاریخ شفاهی، ادبیات داستانی کودک و نوجوان) متمرکز شود. این تخصصگرایی، همراه با حمایتهای مالی هدفمند و ایجاد انگیزه اقتصادی برای ناشر، میتواند او را به تدریج از روزمرگی نجات داده و دوباره به روزهای اوج و خلاقیت بازگرداند.
دو دیگر؛ در اختیار گذاشتن دانش و ابزار روز از طریق برگزاری کارگاههای آموزشی و ارائه منابع معتبر، بسیار حیاتی است. از سوی دیگر، ایجاد شبکههای ارتباطی مؤثر و متصل کردن ناشران به شبکههای توزیع و ترویج ملی، امکانی فراهم میکند تا کتابهای آنان علاوه بر دیده شدن، به فروش واقعی نیز برسد.
سوم و از همه مهمتر، باید با «استانداردسازی» آثار و اعطای جوایز معتبر به تولیدات باکیفیت، انگیزه لازم برای حرکت به سمت کیفیت را در ناشران ایجاد کرد. باید ناشر را از یک مونتاژکار صرف که فقط مجوز میگیرد و کتاب چاپ میکند، خارج کرد و او را به یک «تولیدکننده فعال، آگاه و نوآور» تبدیل کرد. در نشستها و مجامع نیز باید از آنان دعوت کنیم تا فقط حضوری تشریفاتی نداشته باشند و برای ایدهها و انتقادات سازندهشان ارزش قائل شویم.
ایکنا - باید بپذیریم که در ساحت همان آسیب «کتابسازی»؛ نگرش کلیشهای و قرار دادن چهارچوبی واحد برای خلق آثار مختلف و متعدد در عرصه دفاع مقدس طی یکی دو دهه اخیر به شدت به عنوان یکی از آسیبهای مهلک در عرصه کیفیتسازی گونه ادبیات دفاع مقدس بهشمار میرود و شناخته میشود. برای نمونه بسیاری از آثار زندگینامهای را اگر تنها نام شهید آن را تغییر دهیم، گویا هیچ تفاوتی در ماهیت و محتوا و مضمون آن به وجود نمیآید! در حالیکه مخاطبان امروز بهویژه نسل امروز نوجوان و جوان با وجود تشنگی برای مطالعه این آثار؛ بسیار باهوش و زیرک هستند و چنین دست از اتفاقها و نگرشهای کلیشهای را به وضوح درمییابد. پس برای ایجاد ارتباط با نسل امروز بهعنوان یکی از رسالتهای انجمن ناشران دفاع مقدس و تعالی این گونه ادبی متعهد نیازمند اقداماتی عاجل و ضروری هستیم. چه برنامههایی در دستور کار انجمن ناشران دفاع مقدس در این مسیر مهم و خطیر وجود دارد؟
اگر مقصود از عبور از کلیشهها، یافتن زبان، بیان و قالبهای جدید و در عین حال موثر برای انتقال ارزشها و مفاهیم عمیق و مورد احترام دفاع مقدس باشد، این هدفی بسیار والا و ضروری است. این حرف نه تنها نادرست نیست، بلکه در شرایط کنونی یک «فریضه» به شمار میآید. اما باید قبول کرد که دستیابی به این امر به سادگی ممکن نیست و نیازمند سه رکن اصلی است: «جسارت»، «خلاقیت» و «اعتمادسازی».
جسارت برای پرداختن به سوژههای غیرتکراری و روایت بخشهای کمتر گفته شده از جنگ. خلاقیت در فرم ارائه، زبان روایت و استفاده از شیوههای جدید بیانی مانند گرافیک نوول یا مستندهای تعاملی. و مهمتر از همه، اعتمادسازی به افرادی است که قصد دارند روایتهای جدید و چندلایهای از به ظاهر کلیشهها ارائه دهند.
نسل امروز، نسل پیچیدهای است که کلیشههای سادهانگارانه گذشته را به راحتی نمیپذیرد. برای ایجاد ارتباط مؤثر با این نسل، باید روایتهایی ارائه کرد که سیاه و سفید نباشند، به پیچیدگیهای اخلاقی و انسانی جنگ بپردازند و در عین وفاداری به ارزشهای اصلی، از شجاعت روایت همه ابعاد برخوردار باشند.
به جِد و جهد معتقدم، باید در این حوزه جان تازهای دمید. باید زبان و بیان نویی آفرید که هم اصیل باشد و هم برای ذهن کنجکاو نسل جدید جذاب. باید مخاطبان جدیدی را کشف کرد و شناخت و خود را برای پیمودن مسیرهای نرفته و تجربه نشده آماده کرد. این کار البته خطیر است، اما اگر قرار باشد نشر دفاع مقدس فقط برای قشری خاص باقی بماند، به سرنوشتی محتوم دچار خواهد شد.
آینده در گرو نوآوری و اعتماد به نیروهای جوان و خلاقی است که میخواهند داستان دفاع مقدس را به شیوهای تازه برای همگان روایت کنند.
گفتوگو از امین خرمی
انتهای پیام