به گزارش ایکنا، کتاب فلسفه تطبیقی اثر ماسون اورسل، آغاز پایهگذاری مطالعات مقایسهای در صد سال اخیر محسوب میشود. اورسل، فلسفه تطبیقی را نه بسان یک رشته مستقل، بلکه به مثابه روشی برای مقایسهورزی فلسفهها در بستر تاریخی و فرهنگی مینگرد.
او فلسفه تطبیقی را دانش مقایسه نظاممند میراثهای فلسفی مختلفی میداند که با بهرهگیری از شیوه مشابهتهای تناسبی از تشابه خانوادگی و ظاهری فراتر رفته و میکوشد تا به درک عمیق ساختارهای فکری و زمینههای فرهنگی تمدنها دست یابد.
فلسفه تطبیقی در این کتاب، راهی است به سوی درک و تعامل میان سنتهای فلسفی و فرهنگها و پلی برای همگرایی و نیز بستری برای گشودن پنجرهای برای فهم صحیح جهانهای فلسفه و انسان.
منظر اصلی اورسل در این کتاب این است که هر سنت فلسفی باید در بستر تاریخی، اجتماعی و فرهنگی خود بر مبنای رویکر تحصلی بررسی و ارزیابی گردد تا تفاوتها و تشابههای فلسفه شرق و غرب بهتر فهمیده شده و امکان گفتوگوی میان سنتها و فرهنگها فراهم آید.
اورسل در این کتاب میکوشد میان سنت مغرب زمین و فلسفههای شرقی و معنوی، همسخنی ایجاد نماید. کتاب به پرسشهای اساسی در باب چیستی فلسفه تطبیقی، اهمیت و جایگاه و ارزش آن و نیز بنیادین بودن روش تطبیق در امکان فهم بهتر سنتها و فلسفهها پاسخ میدهد.
اثر حاضر پس از گذشت صد سال از زمان نگارش آن، برای نخستین بار به زبان فارسی برگردانده شده و اکنون خوانندگان، محققان و متفکران حوزه مطالعات تطبیقی بهتر میتوانند اهمیت یا کاستیهای آنرا مورد مطالعه و ارزیابی قرار دهند.
نویسندگان در پیشگفتاری تفصیلی کوشیدهاند تا جایگاه و اهمیت کتاب و نیز نقصانهای آن را شرح داده و اسباب عدم التفات اورسل به سایر سنتها(به جز غرب، چین و هند) به خصوص میراث عقلی نیرومند فلسفه اسلامی را مورد بازخوانی انتقادی قرار دهند.
آنها امیدوارند مجموعه چهار جلدی در حوزه فلسفه تطبیقی که در حال تدوین و نشر آن هستند مورد استقبال اساتید، پژوهشگران و دانشجویان قرار گیرد.
در بخش نخست کتاب، چهار مسئله مهم در چهار فصل مورد بررسی قرار گرفته و در پایان، نتیجهگیری به دست داده است.
فصل نخست: درباب تحصلیگرایی در فلسفه؛ فصل دوم: در باب روش فلسفۀ تطبیقی؛ فصل سوم: معنای تحصلی مشابهت یا آنالوژی؛ فصل چهارم: مفهوم اثباتی از محیط. نتیجه گیری، حاوی مطالعه تطبیقی تاریخ اندیشه انتقادی ذهن است.
بخش دوم نیز همانند بخش نخست از چهار فصل و یک نتیجهگیری تشکیل شده است. در فصل نخست، که آن را نمونه نخست نامیده است به تاریخنگاری تطبیقی فلسفه پرداخته است. فصل دوم یا نمونه دوم به منطق تطبیقی اختصاص دارد. در نمونه سوم(فصل سوم) به مابعدالطبیعه تطبیقی و در نمونه چهارم(در فصل چهارم) به روانشناسی تطبیقی پرداخته و در پایان، در نتیجهگیری فرصت آموزشی فلسفه تطبیقی را طرح میکند.
در بخش دوم، اورسل میکوشد تا مقایسهای میان تمدنها و سنتهای شرق(چین، هند و ایران) و غرب(یونان و اروپا) انجام داده و کوشش کرده تا نشان دهد که مفاهیم مشابه، چگونه در سنتهای فکری مختلف، معانی و کارکردهای متفاوتی دارند.
نکته مهم در این کتاب، جدول مقایسهای سنتها و تمدنها، نزدیک به سی صفحه است که در پایان این ترجمه، به عنوان پیوست آمده و نامها و اصطلاحات انبوه او را در شرح جدول آوردهاند. وی در دو تقسیم بندی متفاوت، سه حوزه غرب، خاورمیانه(ایرانیان و سامیها) و هند را براساس ترتیب و توالی تاریخی مرتب ساخته و آنها را به نوعی مقایسه نموده است. در جدول دوم، سه حوزه تبت، چین و ژاپن را مقایسه میکند.
انتهای پیام