
ادبیات در تمدن هر سرزمین، حلقه اتصال گذشته به آینده و بازتابدهنده هویت ملی و تاریخی آن است. این هنر متعالی، نه تنها زیباییها و عواطف انسانی را به تصویر میکشد، بلکه ظرفیتی بیبدیل برای انتقال ارزشها، آرمانها و تجربیات یک ملت به نسلهای آینده دارد.
در این میان، روایت تاریخ معاصر هر کشور، بهویژه رویدادهای سرنوشتساز و حماسی، جایگاهی ویژه در ادبیات دارد؛ چرا که ادبیات است که میتواند روح یک دوره تاریخی را در کالبد کلمات جاودانه کند.
در میهن اسلامی ما، هشت سال دفاع مقدس، نمونهای بینظیر از ایثار و مقاومت است که در عمق وجود هر ایرانی ریشه دوانده است. این رویداد عظیم تاریخی، تنها یک جنگ نظامی نبود، بلکه صحنه نمایش اراده ملتی بود که برای حفظ کرامت، استقلال و اعتقادات خود، در برابر متجاوزان ایستادگی کرد. در این میان، «بسیج» به عنوان نهادی مردمی، نماد همبستگی و وحدت ملی شد و نشان داد که چگونه نیروهای مردمی میتوانند سد استواری در برابر تهدیدات باشند و امنیت، آرامش و حریت کشور را تضمین کنند.
همزمانی ایام پرعظمت دهه فاطمیه(س)، سالروز شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمهی زهرا(س)، با «هفته بسیج»، پیوندی نمادین بین اسوه صبر و مقاومت و روحیه ایثارگرانه بسیجیان است. فاطمه(س) که در تاریخ اسلام، مظهر مبارزه با ظلم و دفاع از حق بود، امروز الهامبخش بسیجیانی است که در راه حفظ ارزشهای اسلامی و ملی، از جان خود گذشتند.
در سیوسومین هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران (23 تا 40 آبان 1404)، که خود رویدادی فرهنگی برای ترویج مطالعه و گسترش دانایی است، سه کتاب با موضوع قهرمانی بانوان این سرزمین، مورد توجه ویژه قرار گرفت. این کتابها به خوبی نشان میدهند که چگونه زنان ایرانزمین، در کنار بسیجیان، در صحنههای مختلف حاضر شدند و با از خودگذشتگی، نقشآفرینی کردند. کتابهای «تب ناتمام»، «خانومْ ماه» و «همسفر آتش و برف» که به تازگی تقریظ مقام معظم رهبری بر آنها منتشر شد، گواهی است بر اهمیت روایت داستان این قهرمانان گمنام.
کتاب «خانومْ ماه» به قلم ساجده تقیزاده، نویسنده خوشنام شیرازی کشورمان که پیش از این کتابهایی چون «بهبرگگل سرخ(شعر)»، «یورد خوبان(شعر)»، «ما علیه ما(پژوهش در حوزه شعر)»، «راویان کوچ و عروج(خاطره)»، «زنان همیشه(شعر)»، «ناگهان یوسف(تاریخ شفاهی)»، «نامهای برای رها (زندگینامه داستانی)»، «خانوم ماه(زندگینامه داستانی)»، «بخش خاکستری(زندگینامه داستانی)»، «چارانههای باران(شعر)»، «ققنوس و خاکستر (داستان)»، «ای یوسف عزیز(شعر)» را درکارنامه فعالیتهای ادبی خود دارد؛ روایتگر زندگی بانویی است که در کنار همسر شهیدش (سیردار شهید بسیجی شیرعلی سلطانی -ملقب به سردار بیسر-)، مسیر ایثار و مقاومت را پیمود و پس از شهادت او، با استواری به پرورش فرزندان و حفظ آرمانهای همسرش ادامه داد. این اثر، تنها یک کتاب نیست، بلکه آیینهای است که تصویری ماندگار از صلابت و حریت زن ایرانی را به نمایش میگذارد.
در این میان، روایت مادری که با هزاران امید و آرزو، فرزندش را بزرگ کرد و سپس او را در راه سعادت و آزادی مردم این سرزمین به شهادت داد، حماسهای است که ادبیات باید به آن بپردازد.
مادری که 17 سال از فرزند جانباز قطع نخاعش مراقبت کرد، یا همسری که 13 سال در کنار شوهری که برای آزادی میهن جنگید، استقامت ورزید، خود اسطورههایی هستند که در تاریخ این کشور ثبت شدهاند.
به همین مناسبت، خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) در ایام هفته بسیج، به سراغ یکی از نویسندگان سه کتاب تقریظ شده مقام معظم رهبری رفت تا گفتوگویی درباره جایگاه و اولویت همراهی با مردمان این سرزمین در مسیر ترویج فرهنگ بسیج و بسیجی انجام دهد. در این گفتوگو با ساجده تقیزاده، نویسنده کتاب «خانومْ ماه»، به بررسی نقش ادبیات در روایت تاریخ دفاع مقدس و نقش بانوان در این عرصه پرداختیم.
ادبیات ایران، با تکیه بر چنین روایتهای ماندگاری، نه تنها تاریخ را زنده نگه میدارد، بلکه به نسلهای آینده میآموزد که چگونه در برابر چالشهای زندگی، مقاوم و استوار بایستند و از ارزشهای خود دفاع کنند. این همان رسالت بزرگ ادبیات است؛ روایت تاریخ برای ساختن آیندهای روشنتر.

متن تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب «خانومْ ماه»:
«بسمه تعالی
این کتاب یکسره عشق و ایمان است. نگارنده تا توانسته با ادبیات شیوا و سلیقه رنگین خود، از این عشق و ایمان پردهبرداری کرده است.
ولی هرچه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل باشم از آن
آنچه باید با چشم دل ببینیم بیش از آن است که با چشم صورت خواندهایم. لایههای پنهان را جور دیگر باید دید و فهمید. شاید صدای آسمانی «حاج شیرعلی» در هنگام خواندن «دعای کمیل» کمکی در اینباره بکند یا اشکهای همسر شهید بر روی سنگ مزارش. غصههای این بانو مرا غصهدار کرد، مثل غصهها و قصههای همسران و مادران دیگر شهدای عزیز، حالات روحانی و معنوی شهید و داغدارانش را در بسیاری از موارد از پشت پرده اشک خواندم، چنانکه در زندگینامههای شهیدان دیگر.»
در ادامه گفتوگوی ایکنا با ساجده تقیزاده نویسنده اثر تقریظ شده «خانومْ ماه» از خاطرتان میگذرد.
ایکنا- خانم تقیزاده، ضمن عرض تبریک بابت نشستن تقریظ مبارک مقام معظم رهبری بر کتاب «خانومْ ماه» به قلم شما؛ به تعبیر «تقریظ» میاندیشم و آنکه چقدر این تعبیر دلنشین است؛ خاصه وقتی که ما با فرهنگ و ادب ایرانی آنچه که ذات ادبیتِ ادبیات ایران است همراه میشویم، به وضوح درمییابیم که در ساحت استان فارس و شهر شیراز، شهری که شاعران و ادیبان فراوانی داشته و استمرار این سلسله قلمها اینبار در دستان نویسندگان معاصر ما قرار گرفته است. برای آغاز گفتوگو از این اثر، محتوا، محور، روایت و چگونگی خلق و انتشارش بگویید؟ اینکه نوشتن بر مقام و مدار این بانو چگونه سهم و قسمت قلم شما شد. شنیدن این مهم از زبان شما شیرینتر است.
کتاب «خانومْ ماه» روایتی زنانه، مومنانه و عاشقانهای از زندگی سرکار خانم «خانمناز علینژاد» همسر سردار بزرگوار حاج شیرعلی سلطانی -که ملقب به سردار بیسر است- از شهدای شاخص شیراز است.
همانطور که روی جلد کتاب هم نوشته شده «این اثر روایتی از زن بدون هیچ پسوندی است»؛ در واقع تاکیدی که من داشتم بر این مهم استوار بود که صرف نظر از اینکه این بانوی بزرگوار همسر شهید هستند، خواهر شهید هستند، خودشان به عنوان یک بانو هم الگویی هستند برای بانوان ما و در حقیقت این بانوی بزرگوار هم در پشتیبانی جنگ فعالیت داشتند و به قولی پشتیبانی سخت را بر عهده داشتند هم با پرورش فرزندان، حمایت از همسرشان، حمایت از برادرشان و از برادر شوهرشان در واقع سه شهید را هم به انقلاب اسلامی تقدیم کردند.

فصل اول؛ دوران کودکی و نوجوانی و آشنایی با «شیرعلی« است. فصل دوم؛ دوران 14 ساله زندگی مشترک با این شهید بزرگوار، تولد فرزندان، حوادث انقلاب، مبارزات انقلابی، دوران جنگ تحمیلی که با شهادت شهید بزرگوار این فصل تمام میشود. اما فصل سوم، که مهمترین فصل کتاب «خانومْ ماه» به شمار میرود، در واقع روایتی از زندگی طولانی پس از شهادت شهید، چالشها و انتخابهایی که این بانو بر سر راه خودش دارد.
این اثر در واقع گوشه ای از تمام آن تابلوی بزرگ دفاع مقدس هست. تا زمانی که ما در این تابلوی بزرگ و دلانگیز نقش هر کسی را جای خودش نبینیم شاید این تابلو را دقیق روایت نکرده باشیم و نتوانیم با دقت هم روایت کنیم. اگر شهید عزیزمان حاج شیرعلی سلطانی قلهای هستند در حوزه دفاع مقدس به قطع همسر او نیز الگویی برای بانوان امروز هستند. تلاشم این بوده که از این زاویه به این زندگی عاشقانه و مومنانه نگاه کنم.

ایکنا- بر این مهم همیشه اذعان و تاکید داشتم که میان زن و بانوی ایرانی با دیگر بانوان جهان تفاوتهای بنیادینی وجود دارد. به ویژه وقتی پای صحبت از معنای «عشق» و «ایمان» برای زن ایرانی به میان میآید، این تفاوت بسیار آشکارتر میشود. «عشق» و «ایمان» به روایت بانوان ایران برای هر یک از مهربانوهای سرزمینمان الگویی تمام ناشدنی و تکرارناشدنی است. الگویی که البته قابلیت برداشت و پنداشت برای خلق آثار فرهنگی و هنری پُرشمار به حساب میآید. طی چند دهه اخیر همواره مقام معظم رهبری درباره جایگاه همسران شهید، مادران شهید و بانوان این سرزمین سخن گفتهاند. یکی از برکتهای انقلاب شکوهمند اسلامی شأنیت بخشیدن به جایگاه بانوان این سرزمین است و این مهم نیز در کلام حضرت آقا همواره بازتاب داشته و دارد. من میخواهم از قلم زنانه شما خانم تقیزاده وام بگیرم؛ در ساحت همراهی با روایت یکی از بانوی قهرمان ایرانِ جان؛ سرزمین مهربان و قهرمانپرومان. اثر شما را خواندم، به هیچ وجه متن و جنس روایت این اثر منِ مخاطب را به سمت ادبیات زنانه سوق نمیدهد. بلکه ادبیاتی است روان و مبتنی بر ذات شانیت و جایگاه رفیع انسان و انسانیت. فارغ از جنسیت و بسیار صریح و صادق؛ چه آنجا که از تلخیها سخن گفته میشود -که شاید اشک آدم را در میآورد-؛ چه آنجا که از شیرینیها گفته میشود. این همنشینی را ما مدیون همکلامی دو بانو هستیم یا شما این نگاه قلمِ بدون بازتاب جنسیت نگارنده را عامدانه برای سبک نگارش خود انتخاب کردید؟
فکر میکنم همیشه در پس زمینه ذهنی خود در واقع این واقعیت و این باور وجود داشته است که برای نگارش باید فارع از نگاه و احساس زنانه بنویسیم. زمان نوشتن کتاب «خانومْ ماه» نیز مدام به این مسئله فکر میکردم که چقدر همسران شهید از دو کهن الگوی اساسی بهرهمند هستند.
یکی؛ کهنالگوی «زن ایرانی» که ما در تمام آثار به قول شما ادبی-تاریخی آن را مشاهده می کنیم. ما وقتی شاهنامه را تورق میکنیم میبینیم زنان ایرانی نماد خردورزی، نماد تدبیر و در واقع نماد تدبر برای گشودن گرههای بزرگ هستند.
دوم؛ الگوی زن شیعه است که ما وقتی نگاه میکنیم در قامت حضرت زهرا(س) یا در قامت حضرت زینب(س) و همه بانوانی که در مذهب شیعه برجسته هستند؛ این کهنالگو را میبینیم. آنها هم دقیقا در واقع نمود دیگری از خردورزی در کنار ایمان به خداوند در کنار استقامت بر سر راه و مسیری هستند که به آن یقین دارند. حال هر دوی این کهنالگوها در طول تاریخ حرکت می کنند و در زن انقلاب اسلامی ممزوج میشوند و تجلی تازهای از زن را به جهان ارائه میکنند.
این سه کتابی که هفته پیش تقریظ مقام معظم رهبری بر آنها رونمایی شد، در حقیقت هر سه یک فصل مشترک داشتند و آن فصل مشترک این بود که دقیقا همین تجلی خردورزی، گرهگشایی، ایمان و خداباوری زن مسلمان ایرانی، زن انقلاب اسلامی را نشان می دهند.

اگر بخواهم در رابطه با خود «خانومْ ماه» صحبت کنم باید بگویم «خانومْ ماه» (خانمْناز علینژاد) در فصل اول کتاب که تازه با «شیرعلی» آشنا میشود، دختری ۱۳ سالهای است که هیچ نقشی در اجتماع ندارد. هیچ فعالیت خاصی ندارد. حتی در زندگی شخصی نیز بقیه برای او تصمیم میگیرند که چه کاری انجام دهد.
اما این زن (خانمْناز علینژاد) وقتی به پایان کتاب میرسیم یک مدیر تمام قد است که یک مجموعه 30 الی 40 نفری از بچهها، نوهها و نتیجههای شهید را مدیریت میکند. آرامگاه همسر خودش را به مرکز فرهنگی بزرگ تبدیل کرده، مسجدی که همسرش ساخته را به مجتمع آموزشی تبدیل کرده که روزانه کلاسهای مختلف برای جوانان در این محیط شکل میگیرد. در حقیقت خانمْناز علینژاد؛ زن بینقشی بود که ما پیش از انقلاب داشتیم و پس از انقلاب زنی است که در تمام گذرگاههای اجتماعی، سیاسی و در واقع فرهنگی نقش آفرین است.
من فکر میکنم کتاب «خانومْ ماه» اگر توانسته باشد همین تحولی که در ماجرای انقلاب برای زن اتفاق میافتد را هم نشان بدهد بخشی از هدفی که داشتم را محقق کرده است.
ایکنا- از جمله پایانی شما برای طرح این پرسش وام میگیرم. نخست آنکه سرکار خانم تقیزاده بفرمایید که لزوم نوشتن از قهرمانان بانویی که بسیار هم مد نظر، مورد توجه و تاکید مقام معظه رهبری بوده چیست و قلم زدن در این حوزه چه فایدهای دارد؟ چرا باید نوشته شود؟ دو دیگر؛ چون شما به انتخابها و زندگی پرفراز و نشیب خانم علینژاد(همسر سردار سلطانی) بعد از آسمانی شدن همسرشان اشاره کردید، از سختیهای نگارش این اثر بفرمایید. من دو پرسش را توامان با شما مطرح کردم.
بحث اول درباره اهمیت و ضرورت نگارش خاطرات همسران شهدا آن است که من این مهم را از دو وجه داریا اهمیت میبینم و این تاکیدهای من به همین دو دلیل است.
اول آنکه فکر میکنم برای روایت بخشی از حقایق ماجراهای دفاع مقدس، رویدادها و رخدادهایی که در جنگ گذراندیم و بازتاب عینی و حقیقی این مقاومت، عمق این رشادتها، باید به پشت جنگ، پشت جبهه هم برویم و سری به آنجا بزنیم. یعنی دوربین هنرمندان نباید فقط در محدوده جبهه، جنگ نظامی، جنگ سخت، ادوات و اسلحههای نظامی و جنگی استوار باشد؛ بلکه اقشار مختلفی پشت جبهه حضور و وجود داشتند که باید از آنها گفت و نوشت. در واقع جمله معروفی است که میگوید «برای جنگیدن یک رزمنده در میدان رزم؛ 19 نفر باید حداقل از پشت او را حمایت کنند تا او بتواند در میدان بجنگد.» پس طبیعی است مهمترین افرادی که در این مبارزه کنار رزمنده قرار دارند، خانواده او هستند و اگر آن رزمنده، همسر داشته باشد؛ بیش از همه باید گفت همسر او است که این میان میدانداری میکند، چرا که بار تمام مسئولیت یک مرد در زندگی در نبودن او مانند حضور در میدان نبرد حق علیه باطل به عهده همسرش قرار دارد.
حال درباره «خانم علینژاد» باید به بانویی اشاره کنیم که در چینن شرایطی، این زن جوان با پنج فرزند؛ باید در واقع هم نقش مادر را داشته باشد و هم نقش پدر را ایفا کند.
این یک نکته؛ نکته دیگر آنکه در واقع ما نیاز داریم برای نسلهای آینده خود، برای تحقق واقعی سبک زندگی اسلامی که الگوهای بومی، الگوهایی که برای خودمان است؛ این معارف، مبانی و آموزههای خد را انتقال دهیم.

مبانی و معارفی که متناسب با فرهنگ انقلابی و سالامی ما به وجود آمده، قوام یافته و در نهایت متناسب با نوع نگرش و دیدگاه فرهنگ و تمدن ایرانی به دنیا ارائه شده است را ثبت کرده و انتقال دهیم. الگوهایی که مسائل، مولفهها و موارد وارداتی نیستند که ما بخواهیم به عنوان نمونه فکر کنیم که الان این بخش از آن داشتههای فرهنگی ما دارای آسیب است و خب، مشکلی نیست و میتوانیم آن بخش دچار آسیب شده را وارد کنیم؛ خیر! به هیچ وجه اینگونه نیست! ما برای نسل آینده باید الگوها را آنچنان که بودند روایت کنیم و تجربه زیسته موثقی که ما در بحرانیترین دوران تاریخ معاصر خود داشتیم را نخست، بتوانیم حفظ کرده و سپس در آینده هم از آن تجربه و اندوخته، بنا بر هر ضرورت، نیاز و اتفاق استفاده کنیم.
اما سختیهای نگارش که بخش دیگر پرسش شما بود. سختیهای نگارش در این حوزه طبیعی است که یک سری در واقع کارها که جزو ذات هر امر و فعلیت تحقیقی و پژوهشی است، وجود داشته باشد. مثل آنکه ممکن است شخصِ راوی؛ در مسیر کار تحقیقی در بخشهایی با شما راه نیاید، با همان فرد راوی در بخشهایی ممکن است مطالب را فراموش کرده باشد. حتی ممکن است زاویه دید راوی در روایت بخشهایی با زاویه دید شما در مقام محقق و پژوهشگر متفاوت باشد و نظایری از این دست موارد؛ همه و همه بخشی از کار است.
اما اگر پرسش شما متمرکز بر سختیها و مشکلهای کار تحقیقی و پژوهشی بر بلندای کتاب «خانومْ ماه» باشد؛ باید بگویم من در واقع دو بار، به واقع دو کتاب نوشتم! بار نخست، نشستم به صورت یک رمان و اثری داستانی این زندگینامه را نوشتم؛ دو سال وقت صرف کردم و زمانی که آن اثر را پیش از چاپ به استادهای خود، به افرادی که صاحب نظر بودند ارائه کردم تا کتاب را خواندند، به تقریب همه متفقالقول بودند که ای کاش رمان نباشد و یک کار مستند باشد! یعنی هیچگونه شخصیت اضافی، هیچگونه تخیلی در کتاب وجود نداشته باشد.
من هم به این دیدگاه اعتماد کردم و یک بار دیگر به سراغ کتاب رفتم و دو سال دیگر وقت گذاشتم. از ابتدا به صورت یک مستند داستانی، به شکل تام و تمام متعهد به مصاحبه، متعهد به خط روایت ساده و صمیمی، متعهد به زمانبندی حوادث و رعایت همه اصول؛ اثر مستندی نوشتم و خدا را شاکرم از انتخاب این مسیر دوباره پشیمانم نشدم. نتیجه کتاب به اثری منتج شد که هم استقبال بیشتری از سوی مخاطبان نسبت به آن صورت گرفت، هم برای مخاطب باورپذیرتر است و نکته مهم آنکه در خلال و لابهلای این اثر سهم و برشی از واقع تاریخ شیراز را هم ثبت و ضبط کردهام.
ایکنا- سرکار خانم تقیزاده یکی از مهمترین موارد در مسیر انجام کار نگارش در هر ساحتی بر بلندای قهرمانانهای سرزمینمان، بیتردید و به تحقیق وابسته به انجام کار تحقیق و پژوهش است که جلا و اثرگذاری را بر مخاطب و جامعه تثبیت میکند. به واسطه بلندای جایگاه تحقیق و پژوهش اگر ممکن است به اهمیت جایگاه کار تحقیقی و پژوهشی در مسیر نگارش «خانومْ ماه» بفرمایید.
اهمیت کار تحقیق و پژوهش پیش از خلق آثار که به جای خود نه در بحث نویسندگی که در هر حوزهای امری لازم است تا شما در مقام نویسنده بریا به بار نشستن اثر خود ابتدا کار تحقیقاتی را به عنوان قدم اول انتخاب کنید.

اما آن هم حسِ نویسنده، پژوهشگر یا راوی شاید دلیلی بود که من خود در واقع همیشه همه کتابهایم را سعی میکنم در مقام مصاحبه کننده و پژوهشگر به دست گیرم و به شکل معمول اگر دست خودم باشد سراغ پژوهشهای آماده که بعضی از نویسندهها از آن استفاده میکنند نمیروم. حضور خود نویسنده در مقابل راوی کمک میکند تا زاویههای بهتری برای قلمی کردن و ارائه کتاب به مخاطب در اختیارش قرار گیرد.
ایکنا- میدانم این پرسشی که میپرسم به قطع و حتم پاسخش مثبت است و اگر غیر از این بود کتاب به زیور چاپ آراسته نمیشد؛ اما قبل از اینکه شما «خانومْ ماه» را به شکل تام و تمام مستند و بدون تخیل منتشر کنید؛ به حتم همسر شهید (خانومْ ماه) به عنوان راوی اصلی آن را مطالعه کرده و رضایت خود را بریا انتشار به شما منتقل کرده است. پس پُرواضح است که این پرسش را از روی حس کنجکاوی میپرسم. بخشی از زندگی شهید سردار سلطانی یا خود همین بانوی عزیز(خانمْناز علینژاد) بود که از شما درخواست کرده باشد با وجود آنکه با شما در میان گذاشته باشد در کتاب منعکس و منتشر نشود؟
طبیعی است که من کتاب را در اختیار خانواده به ویژه خانم علینژاد برای مطالعه پیش از چاپ قرارداده باشم. ماشاءالله! تعداد اعضای خانواده او نیز زیاد بود. خودشان یکی از فرزندان را انتخاب کردند و گفتند که فلان فرزندم کتاب را بخواند و اگر او تائید کرد، من هم مسئلهای ندارم. البته خود خانم علینژاد هم کتاب را خواندند، تائید کردند و بعد فرزند او نیز کتاب را مطالعه و تائید کردند و اثر به چاپ رسید.
خب البته طبیعی است که در این مسیر نکاتی هم فرمودند که خیلی جزئی بود. نکاتی در مورد تاریخ، بعضی اتفاقها و بعضی موضوعهایی که ممکن است کم و زیاد شده بودند؛ اما در کل هیچ موردی نیست که حاج خانم(خانمْناز علینژاد) گفته باشند و بعد بگویند که نمیخواهم این موضوع را در کتاب بیاورید؛ یا این اتفاق را به گونهای دیگر بیان کنید؛ یا اینکه به عنوان نمونه کم و زیادی در داستانها باشد. آنچه پیشاروی مخاطب است، تام وتمام همان مصاحبههایی است که ما گرفتیم و همانها را منتشر کردیم.
ایکنا- شنیدن این مهم خیلی خوشایند و جای خوشحالی دارد چون برخی از مواقع از دوستان عزیز و نویسندگان بزرگواری مانند شما شنیدم که با وجود آنکه خود آنها بسیار میل داشتند تا فلان اتفاقی را روایت کنند؛ اما خانواده آن شهید عزیز یا راوی بزرگوار شاید راضی نبودند، یا احساس میکردند که بیان نشود بهتر است! اما نکتهای در پایان برای بیان باقی مانده است؟
امیدوارم که رسانهها، تمامی رسانهها بیش از پیش پای کار بیایند و یاریگر کتاب در مسیر معرفی و ترویج مطالعه آن باشند. شاید بگوییم وظیفه نویسنده از روزی که کتاب منتشر می شود تمام شده و اینجاست که وظیفه دستگاههای تبلیغی و رسانهها است که مخاطب را با کتاب آشنا کنند.
امیدوارم که در این بخش شما همان تقریظ حقیقی را هم از تاییدات حضرت آقا، در مسیر کار و رسالت آگاهیبخشی خود در زمینه فرهنگ، رشد و تعالی جامعه از حضرت امیر(ع)، خانم فاطمه زهرا(س) و حضرت ولی عصر(عج) دریافت کنید.
انتهای پیام