کد خبر: 4322495
تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۴
عبدالحمید قدیریان در گفت‌وگو با ایکنا مطرح کرد

جای خالی گفتمان مشترک میان هنرمندان و اهل علم در مورد «هنر متعهد»

خالق نمایشگاه «نَقلِ تصویری نابودی رژیم صهیونیستی به روایت قرآن» با اشاره اینکه تاریخ تمدن ایرانی - اسلامی ثابت کرده که هرگاه اهل علم و اندیشه‌ورزان مانند اهل هنر و ادب؛ درک عالم معنا و هستی را در نگریستن به آیات و نشانه‌های خداوندی قرار داده است، جهان را با آثارشان فتح کرده‌اند، تصریح کرد: عدم جریان‌سازی هنر متعهد مدلول نبود ارتباط میان هنرمند و اهل علم در جامعه ماست.

در سپیده‌دم تمدن‌ها، آنگاه که اندیشه‌ها در کوره گفت‌وگو گداخته می‌شوند و در سایه‌ تعاملی نقادانه صیقل می‌یابند، فرهیختگی ملت‌ها شکلی ریشه‌دار به خود می‌گیرد. بی‌گمان، موتور محرک پیشرفت هر جامعه‌ای در گرو پویایی بخش نخبگانی آن است؛ پویایی‌ای که سرچشمه‌اش نه در برج عاج‌نشینی، که در میدان گفت‌وگویی آزاد، خردمندانه و امیدبخش جاری می‌شود و خاستگاه نخستین آن، محیط‌های دانشگاهی به‌مثابه آینه‌داران عقلانیت و معراج‌گاه‌های اندیشه است.

هنگامی که این تعامل سازنده و نقادانه، به‌ویژه میان عرصه‌های گوناگون معرفت رقم بخورد، این همان آن و بزنگاهی است که هنر، آن زبان نافذ و روحِ فرهنگ یک ملت، از قالب تجربه‌ای فردی فراتر رفته و به تجلی‌گاه حقیقت‌جویی جمعی و تعالی معنوی یک تمدن بدل می‌گردد.

نگره‌ تاریخ، گواهی تابناک بر این مدعاست. در پهنه تاریخ درخشان تمدن ایرانی-اسلامی، هرگاه کانون‌های دانش و حکمت، از مکاتب فلسفی و ادبی تا حوزه‌های عرفانی، با کارگاه‌های ذوق و خلاقیت هنری درآمیختند و گفت‌وگویی زاینده میان اهل فکر و اهل هنر درگرفت، شکوفایی‌هایی بی‌نظیر پدید آمد که جهان را به تحسین واداشت. از تذهیب‌های ناب قرآن‌های دوره عباسی تا نقوش پیچیده معماری سلجوقی و صفوی؛ از اشعار عرفانی عطار، مولوی و حافظ تا مینیاتورهای جان‌افزای بهزاد، رضا عباسی و محمود فرشچیان؛ همه و همه ثمره همان هم‌نشینی بارور اندیشه نقاد و ذوق هنرمند بودند. این آثار، نه تنها شکوه هنر ایرانی را در ابعادی جهانی به اثبات رساندند، بلکه گواهی دادند بر اینکه عالی‌ترین جلوه‌های زیبایی، از تلاقی عمیق‌ترین معانی برمی‌خیزد.

با طلوع انقلاب اسلامی در ایران، بار دیگر امیدی تازه برای شکل‌گیری چنین گفتمان پویایی زاده شد. انقلابی که خود ریشه در بیداری فکری و معنوی داشت، در ماه‌های نخست پیروزی این انقلاب باشکوه، ضرورت خوانشی دوباره از مبانی حاکم بر محیط‌های دانشگاهی را با شدت تمام مطرح ساخت. دانشگاهی که اغلب متأثر از مؤلفه‌ها و انگاره‌های وارداتی غربی بود، اینک باید در مسیر همسان‌سازی با ارزش‌های انقلابی و بهره‌گیری از مبانی اندیشه‌ورزانه ریشه‌دار در تفکر شرقی، ایرانی و اسلامی گام بردارد. این خود، دعوتی تاریخی برای آغاز گفت‌وگویی بزرگ و درونی برای زدودن غبار تقلید و کشف راهی مستقل و خودبنیاد بود.

عدم جریان‌سازی هنر متعهد مدلول نبود ارتباط میان هنرمند و اهل علم است +صوت

اما دریغ و درد که پس از گذشت نزدیک به پنج دهه از آن آغازی پرامید، به نظر می‌رسد این مسیر گفت‌وگو و تعامل سازنده، آنچنان که باید، هموار و پیگیر نبوده است. محیط‌های دانشگاهی ما، به ‌رغم تمامی تلاش‌های ارزشمند، هنوز تا حد زیادی درگیر گفتمان‌ها و چارچوب‌های فکری متأثر از غرب هستند و نتوانسته‌اند پیوندی سازنده و زاینده با محیط‌های هنری و ذوق سرشار هنرمندان متعهد این مرز و بوم برقرار کنند.

این فاصله و گسست، نه تنها مانعی بزرگ در راه تعالی «هنر متعهد» - هنری برآمده از متن انقلاب اسلامی و دغدغه‌های اصیل ملت ایران - شده است، بلکه فرصت‌های بی‌بدیل برای خلق آثاری جهان‌شمول و ریشه‌دار در فرهنگ خودی را از جامعه دریغ کرده است. هنر انقلاب، که می‌توانست و باید در پرتو تعامل با عمیق‌ترین لایه‌های فلسفی، کلامی و عرفانی اندیشه اسلامی-ایرانی بالنده شود، گاه در سطحی از بیان باقی مانده و از اتصال به آن سرچشمه زلال معنا محروم شده است.

برای واکاوی این خلأ و جست‌وجوی راه‌هایی برای برقراری دوباره‌ آن پیوند تاریخی میان «حکمت» و «هنر»، به سراغ گفت‌وگویی با یکی از پیشکسوتان عرصه‌ هنرهای تجسمی انقلاب رفتیم. عبدالحمید قدیریان، نقاش و مدیر هنری نام‌آشنا و چهره هنر انقلاب در سال 1400 خورشیدی، که این روزها نمایشگاه تازه‌ای با نام «نور آمد»؛ ذیل عنوان «نَقلِ تصویری نابودی رژیم صهیونیستی به روایت قرآن» را در گالری زنده‌یاد حبیب‌الله صادقی در حوزه هنری برپا کرده، بنای این مجموعه را براساس گفت‌وگو و تعامل نهاده است.

نمایشگاه «نور آمد» روایت نابودی اسرائیل به روایت قرآن را نه از موضعی تهییجی، بلکه از مسیر تأمل و تفکر بر بلندای مبانی کلام‌الله مجید دنبال می‌کند و اساس خود را بر ایجاد گفتمانی میان اهل قلم و رنگ با جامعه متفکر، اندیشمند، دانشجو و دانشگاهی قرار داده است.

هدف نهایی این تعامل، رسیدن به زبانی مشترک و خلق گفتمانی نوین است که از مبانی قرآنی و وعده‌های کلام‌الله مجید الهام می‌گیرد. گفتمانی که در مسیر به زانو درآوردن و نابودی استکبار، بر دریافت‌هایی عمیق‌تر از نقش انسان، تاریخ و اراده‌ الهی استوار باشد.

در گفت‌وگوی پیش‌رو که از خاطرتان می‌گذرد، با قدیریان درباره‌ ضرورت این هم‌نشینی دوباره، موانع پیش‌روی آن و افق‌های روشنی که می‌تواند پیشاروی هنر متعهد ایرانی بگشاید، به بحث نشسته‌ایم.

کد

ایکنا - بیش و پیش از هر چیز سراغ نامگذاری نمایشگاه «نور آمد»؛ ذیل عنوان «نَقلِ تصویری نابودی رژیم صهیونیستی به روایت قرآن» برویم. یک دهه است که در گفتمان هنری کشور ما و البته متأثر از گفتمان هنری سراسر جهان  بر این مهم تأکید می‌شود که نمایشگاه‌ها از فضای سنتی پیشین فاصله گرفته‌اند و به محلی برای تعامل و گفت‌وگو بدل شده‌اند. ذات برگزاری یک نمایشگاه نقاشی، پویاست؛ اثر هنری با مخاطب گفت‌وگو می‌کند و مخاطب براساس خوانشی که از اثر هنری دارد، شروع به بیان دغدغه‌ها و گفت‌وگوهای ذهنی با خودِ خویش می‌کند. این بار نام نمایشگاه شما استوار بر «نقل» است. در مورد دلیل و سبب این نامگذاری و همچنین آن «نور آمد» و جنس تأثیری که همواره از کلام‌الله مجید در تمامی تابلوهای نقاشی شما وجود دارد، توضیح بفرمایید.

می‌دانید که من هر چند سال یک بار نمایشگاهی برگزار و طی آن موضوعات مختلفی را که در ذهن و روحم به عنوان دغدغه داشته‌ام با مخاطبانم مطرح کرده‌ام.

ابتدا باید این نکته را ذکر کنم که با بقیه نگاه‌های هنری در این لحظه و برای پاسخ به شما درباره نمایشگاه «نور آمد» کاری ندارم؛ یکی از کمبودهایی که در جامعه امروز ما در رابطه با «هنر متعهد» وجود دارد، به آنچه «هنر متعهد» از آن رنج می‌برد باز می‌گردد. آن کمبود، متأثر از این نکته بسیار مهم است که در جامعه ما هنرمندان و اهل تفکر در ارتباط با «هنر متعهد» هیچ گفتمانی با یکدیگر ندارند.

هنرمند به شکل معمول، بازتاب رفتارها، کنش ‌و واکنش‌های جامعه، یا نگاه‌ها و تحلیل‌های خود را در اثر خلق شده به مخاطبان خود ارائه می‌دهد. اهل علم نیز کتاب‌ها را تولید کرده و مفهوم‌سازی می‌کنند. برای اینکه این دو قشر به یکدیگر برسند و همدیگر را کامل کنند، نیاز به تعامل و ایجاد بستری برای گفت‌وگو هستیم.

این درست مشابه اتفاقی است که اوایل قرن نوزدهم در اروپا افتاد. هنگامی که هنرمندان در کنار متفکران زمانه و جامعه خود می‌نشستند و صحبت می‌کردند. شما در تاریخ هنر مشاهده می‌کنید که به واسطه آن اتفاق، تعداد زیادی سبک و مکتب‌های متنوع هنری به خاطر ایجاد تفکرهای مختلف، تضارب‌آرا و اندیشه‌ها تولید شدند. احساس می‌کنم ما در جامعه خود، این شیوه گفتمان‌سازی را در زمینه هنر به اصطلاح متعهد کم داریم.

از همین روی برای نمایشگاه «نور آمد» تصمیم گرفتم که نه یک نمایشگاه صرف، بلکه یک مجموعه تابلو ارائه دهم که همه تابلوها، حرفی برای گفتن دارند و همگی قصه‌ای را بیان می‌کنند؛ به اصطلاح روایتی را نقل می‌کنند. مشابه نمایشگاه قبلی من که با عنوان «روایت نور» برگزار شد و در آن سلسله تابلوهایی که در این ۴۰ سال گذشته کشیده بودم، انتخاب و ارائه شد.

عدم جریان‌سازی هنر متعهد مدلول نبود ارتباط میان هنرمند و اهل علم است +صوت

در نمایشگاه «نور آمد»؛ ذیل گفتمان نَقلِ تصویری نابودی رژیم صهیونیستی به روایت قرآن؛ در مجموع ۳۰ تابلو قرار داده‌ام. این تابلوها می‌توانند بهانه‌ای باشند تا اهل علم، اهل معنا، اهل تفکر و اهل تحقیق در این مجموعه، در کنار این تابلوها شروع به صحبت درباره این مباحث کنند.

خوشبختانه در این چند روز که به اصطلاح این مجموعه نمایشگاهی افتتاح و میزبان مخاطبان شده است، شاهد آمدن گروه‌های متنوع محقق‌ها، دانشجوها و استادهای مختلف دانشگاه و حوزه بوده‌ایم. آنها به گالری «حبیب‌اله صادقی» حوزه هنری به عنوان میزبان آثار این نمایشگاه آمدند، هم از تابلوها بازدید کردند و هم نشست‌هایی تشکیل شد. حداقل به واسطه حضور هر گروه، حدود یک ساعت گفت‌وگو اتفاق می‌افتاد، بحث‌هایی مطرح می‌شد و اهل علم، نظرهای هنرمند و به اصطلاح چالش‌ها یا مسیرهایی را که هنرمند برای درک حقایق طی کرده است - که طبیعی است متفاوت با مسیری است که محقق می‌رود - مورد بحث قرار دادند. در نتیجه همین گعده‌ها، مصاحبت و گفت‌وگوها، آن نگاه شهودی، نگاه به اصطلاح آیاتی و نگاه نشانه‌محور که در نگاه هنرمند وجود دارد، مورد بحث قرار می‌گرفت.

این تجربه، هم برای اهل علم مستقل می‌شود و هم بالعکس، اهل علم مفاهیم و مطالبی را که در تاریخ گوهربار این سرزمین وجود دارد، به میدان می‌آورند. تجربه نشان داده که چنین مباحثه و این دست از گفتمان‌ها، اغلب اتفاق‌های خوبی را رقم می‌زنند.

عدم جریان‌سازی هنر متعهد مدلول نبود ارتباط میان هنرمند و اهل علم است +صوت

ایکنا - این گفت‌وگوهایی که اشاره ‌فرمودید، ثبت یا مکتوب هم می‌شوند یا در همان محیط نمایشگاه میان شما و جامعه اهل تحقیق، علم و دانشگاه آغاز و به فرجام می‌رسند؟

بله؛ ما از دوستان تقاضا کردیم که برای ثبت، ضبط و مکتوب کردن این مباحث حضور داشته و یاریگر ما باشند. طبق برنامه‌ای که برای گروه‌هایی که می‌آیند در نظر داریم، همه مطالب ضبط و فیلمبرداری می‌شود.

در کنار این، همتی با دوستان صورت گرفته و قرار شده است که یک گروه حرفه‌ای ضبط برنامه نیز طی هفت، هشت یا 10 روزی، در ساعتی مقرر غیر از ساعت رسمی برگزاری نمایشگاه، در این جمع حاضر شوند تا متفکران تراز جامعه را که اکنون یکی یکی در حال دعوت و میزبانی از آنها هستیم را پای دوربین ضبط حرفه‌ای برنامه‌ها بیاوریم و فضای گفتمانی را در محیط همین گالری حوزه هنری با محوریت نمایشگاه و تابلوها ایجاد و تولید کنیم.

هدف ما آن است که حدود 10 برنامه تلویزیونی را به این واسطه ضبط کنیم که این برنامه‌ها علاوه بر پخش از سیما به جمله محصولاتی بدل شوند که مجموعه «نقل تصویری نابودی رژیم صهیونیستی به روایت قرآن» در قالب نمایشگاه «نور آمد» به تولید آنها اقدام کرده است.

کد

ایکنا - چون اشاره داشتید که این ۳۰ تابلو داستانی ثابت و روایتی واحد را نقل می‌کنند که در اینجا «نابودی رژیم صهیونیستی به روایت قرآن» است؛ برای مخاطبانی که تا این لحظه نمایشگاه و تابلوهای شما را ندیدند، توضیح و تشریحی تجسم‌یافته برای درک فضای این نمایشگاه بیان فرمایید. این تابلوها براساس همان مؤلفه واحد، چه قصه و روایتی را نقل می‌کنند و از چه زاویه‌دید قرآنی به نابودی رژیم غاصب صهیونی نگاه کرده‌اند؟

اولین تابلویی که در نمایشگاه وجود دارد، در سال 1362 کشیده شده است. همان تابلوی «بهشت زهرا(س)» است که پیشتر در نمایشگاه قبلی من در معرض دید مخاطبان قرار گرفته بود.

به ترتیب طی این سال‌ها، مجموعه رفتارهای خدا را در رابطه با اتفاقات جهانی یا اتفاقات داخلی کشورمان، تا آنجایی که توانستم درک دیدن و  فهم آنها را داشته باشم، به تصویر کشیده‌ام. برای نمونه در موضوع فراگیری ویروس «کرونا»، دست خدا را دیدم که دل‌های گروه پزشکی را قوی کرد و به میدان فرستاد.

در نوار غزه دیدم که چگونه خداوند با وجود همه خباثت‌ها و شناعت‌های دشمن، دل‌های خانواده‌های مردم مسلمان غزه را به هم نزدیک کرد و این گونه مقاومت جانانه‌ای صورت گرفت.

در مقاطع مختلف، مثل داستان اربعین، که در اوج حضور گروه تروریستی و تکفیری «داعش» بود و می‌گفت اگر زائران اینجا بیایند ما حمام خون به راه خواهیم انداخت! دیدیم که خداوند مردم عاشق حضرت اباعبدالله(ع) و مکتب حسینی را از 80 کشور به پیاده‌روی اربعین برد و نه تنها برنامه خود را به پا کرد، که محیط و مکان مقدس کربلا و نجف را از شر دشمن تکفیری «داعش» با دست سربازان مکتب حسینی پاک کرد.

عدم جریان‌سازی هنر متعهد مدلول نبود ارتباط میان هنرمند و اهل علم است +صوت

طی گذر این 40 سال و در مواجهه با چنین مقاطعی از تاریخ زندگی خود و آنچه در ایران و جهان می‌گذرد، تلاش کردم هر جلوه‌ای را که خدا نشان داده است - تا آنجایی که توان، درک، زبان و قلم من یاری می‌کرد - به تصویر بکشم.

اکنون که این آثار را کنار هم می‌گذارم و به سیر آنها نگاه می‌کنم، جالب است که حتی برای خود من نیز مایه شعف است که می‌بینم، خداوند سبحان چقدر زیبا از ابتدای انقلاب، ما را با نورش هم هدایت و تربیت می‌کند و هم به سمت نابودی رژیم سفاک و خون‌ریز صهیونی می‌برد.

این موضوعی بسیار جالب است. یعنی ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، باید به سمت نابودی رژیم اسرائیل برویم. چرا؟ زیرا این مهم برنامه خداست. به امید و نصرت خدا این اتفاق خواهد افتاد و به زودی شاهد این اتفاق خواهیم بود. با همین شناخت نور است که در نمایشگاه «نور آمد» به امید خدا در خدمت مخاطبان قرآنی خبرگزاری ایکنا و عموم مردم علاقه‌مند به هنر متعهد خواهیم بود تا با حضورشان در این نمایشگاه، با یکدیگر به گفت‌وگو بنشینیم.

کد

ایکنا - در فصل پایانی گفت‌وگو بار دیگر بازگشتی به جمله‌های ابتدایی شما داشته باشیم. من هم تام و تمام با شما هم‌ عرض هستم که میان اهل تفکر، تحقیق و بدنه دانشگاهی ما با جامعه هنرمندان نه ‌تنها شاهد درگیری، گفت‌وگو و شکل‌گیری گفتمان انتقادی نیستیم؛ که حتی کمترین شکل ارتباطی را در حال نظاره‌ایم! این مهم نیازمند نگاهی آسیب‌شناسانه است. به اعتقاد شما چرا در نظام جمهوری اسلامی ایران که در همان ماه‌های نخست شکل‌گیری به دستور بنیان‌گذار کبیر انقلاب، شاهد «انقلاب فرهنگی» برای همسو ساختن گفتمان دانشگاه با گفتمان فرهنگی انقلاب کشورمان بود به توفیقی اثرگذار نرسیدیم. نکته حائز اهمیت آنکه هنوز هم گاه شاهدیم طی یکی، دو دهه اخیر مقام معظم رهبری در برخی از نقدهای خود نسبت ‌به حوزه علوم انسانی که رشته هنر نیز در این شاخه تعریف می‌شود؛ نسبت ‌به چربش مبانی آموزشی و انگاره‌های شکل‌گیری مفهوم «گفتمان انتقادی» در محیط‌های دانشگاهی ما در ساحت چربش اندیشه غربی تا وجوه نگرش اندیشمندان شرقی، ایرانی و اسلامی نقدهایی وارد می‌فرمایند. از شما به ‌عنوان استاد دانشگاه، هنرمند، اهل تحقیق و متکی به رویکرد مباحث انتقادی؛ چرایی این آسیب را مطرح می‌کنم؟ اینکه چرا با وجود گذشت 46 سال از انقلاب شکوهمند اسلامی، هنوز هم آن گفتمان دقیق مبتنی بر مبانی اندیشه شرقی، ایرانی، اسلامی و انقلابی میان بدنه دانشگاه و اهل هنر شکل نگرفته است؟

هرگاه فردی بیندیشد و احساس کند که همه چیز را می‌داند، از کسی مشورت نمی‌گیرد، زمانی که گمان کند مسیر را می‌شناسد، دیگر نیازی به پرسش از دیگری نخواهد داشت.

 پس از انقلاب، تصور بسیاری از دوستان و گروه‌های فکری این بود که به روشنی می‌دانند چه می‌کنند، به کجا می‌روند و چگونه باید بروند. سپس حرکت را آغاز کردند. اکنون پس از 46 سال، تک‌تک ما، اهل فکر و اجرا و به اصطلاح کارگزاران سطح جامعه درک کرده‌ایم که گویی بسیاری از امور را نمی‌دانستیم.

درک این موضوع که انسان ممکن است برخی امور را نداند، موجب می‌شود تا به مشورت و گفت‌وگو روی آورد. اکنون به تقریب عموم جامعه ما به این نتیجه رسیده‌اند که آیا ممکن است جامعه‌ای با این همه منابع غنی فرهنگی - که قرآن در رأس همه آن منابع قرار دارد، گذشته از منابع ادبی، تاریخی و فرهنگی در ابعاد گوناگون - دچار چنین آسیبی باشد؟

آیا ممکن است تمدنی با چنین عقبه و غنایی، به چنین چالش‌های عجیب و به اصطلاح پیش‌پاافتاده‌ای دچار شود؟ هنگامی که چنین اتفاقی رخ می‌دهد، فرد باید به واسطه‌ها و کسانی که رابطه میان فرهنگ تمدنی و اقدامات اجرایی را تبیین می‌کنند، پرسش کند.

عدم جریان‌سازی هنر متعهد مدلول نبود ارتباط میان هنرمند و اهل علم است +صوت

پرُواضح است اگر در جامعه فرهنگی، هنری و نخبگانی خود مشکلی نداشتیم؛ طبیعی است که کار به جایی نمی‌کشید که همگی پیوسته از نزول فرهنگی در آن جامعه سخن بگویند! در اینجاست که وقتی فرد به این نتیجه می‌رسد که دچار مشکل هستیم؛ باید از خود بپرسیم چرا چنین اتفاقی افتاده؟

در واقع، قوی‌ترین بخش انقلاب ما در ایران، همین بحث فرهنگی آن بود؛ زیرا پایه‌ها و ریشه‌های آن به چند هزار سال پیش بازمی‌گردد، از تمدن ایرانی گرفته تا تمدن اسلامی. یعنی ما دارای مجموعه‌ای از مفاهیم ارزشمند الهی و انسانی هستیم؛ پس چرا نمی‌توانیم از آن‌ها استفاده کنیم؟ به نظر من علت اصلی به همان واسطه‌ها یا نخبگان بازمی‌گردد.

نخبگان ما باید به سمت گفتمان حرکت کنند. نخبگان باید بیندیشند که آیا می‌توان از زاویه‌ای دیگر به همان مباحثی که بدان‌ها معتقدیم نگریست؟ یعنی همان همنشینی که باید میان هنرمند و اهل علم اتفاق بیفتد. اهل علم باید تجربه کنند که بهره‌گیری از حقیقت عالم، تنهاً در نوشته‌های کتابی محدود نمی‌شود.

خداوند بارها تأکید می‌فرماید که به آیات من توجه کنید. توجه به آیات؛ بهره‌گیری؛ تجسم و ارتباطی که انسان می‌تواند با آیات برقرار کند، بسیاری از حقایق عالم را برای او قابل فهم می‌سازد. این یک روش بنیادین است که اغلب مورد استفاده اهل هنر قرار می‌گیرد. یعنی اهل هنر به آیات و نشانه‌های پیرامون خود توجه می‌کنند. ما هنرمندان از کنار حوادث و نقاط ظریف اتفاقات پیرامون خود به سادگی عبور نمی‌کنیم، بلکه می‌رویم تا آن‌ها را بفهمیم، درک کنیم و ببینیم چیست. مشکل جایی است که کمتر در جامعه علمی و اندیشه‌ورز دانشگاهی خود شاهد چنین دست از توجه‌ها به نشانه‌ها و آیات پیرامونی هستیم.

عدم جریان‌سازی هنر متعهد مدلول نبود ارتباط میان هنرمند و اهل علم است +صوت

کنکاشی که در آیات پیرامون خود داریم، ما را به حقیقتی وارد می‌کند که می‌توان ابعادی از آن را گشود که بسیاری از افراد به آن نرسیده‌اند. به همین دلیل است که گاه مشاهده می‌کنید هنرمندان در جهان پیشرو می‌شوند، نه به دلیل دانش فراوان یا کتاب‌های زیادی که می‌خوانند، بلکه به خاطر نوع نگرششان به عالم هستی، به چنان جایگاه اعلایی در همین نظام هستی و زمینی می‌رسند.

هنرمندان متعهد از کنار هم قرار دادن اجزای آیات و نشانه‌هایی که در صحنه هستی حاضر است، عبور نمی‌کنند، بلکه ارتباط برقرار می‌سازند، رابطه ساختاری آن را کشف می‌کنند و سخنی می‌گویند که محقق سال‌ها برای رسیدن به آن نیاز دارد.

برای نمونه، در اشعار بزرگان ادب فارسی وقتی تأمل می‌کنید، می‌بینید مباحث سنگین معرفتی را در یک بیت شعر بیان کرده‌اند که هر کدام نیازمند چندین کتاب است. این درک از کجا نشئت می‌گیرد؟ از نوع نگرش به عالم و به اصطلاح حقیقت وجودی است. اگر این نگاه و طرز نگرش میان اهل علم نیز به وقوع بپیوندد و آنها با اهل هنر به گفتمان برسند، آن زمان است که شاهد جریان‌سازی و اثرگذاری ملی و بین‌المللی جریان هنر مبتنی بر انقلاب اسلامی خواهیم بود.

انتهای پیام
خبرنگار:
امین خرمی
دبیر:
فاطمه بختیاری
captcha