اعیاد و مناسبتهای مذهبی به ویژه در ماه رجب از ظرفیتهای بینظیر فرهنگی و اجتماعی برخوردارند و میتوانند نقش مؤثری در ایجاد نشاط اجتماعی ایفا کنند. این ایام که مقارن با ولادت ائمه اطهار(ع) و دیگر مناسبتهای دینی است، فرصتی مناسب برای بازسازی سرمایه اجتماعی، تقویت همدلی و همبستگی میان افراد و ارتقای دلبستگی مردم به ارزشهای دینی و اخلاقی فراهم میآورد. شادیهای دینی برخلاف شادیهای صرفاً ظاهری یا سکولار علاوه بر ایجاد حس نشاط و امید در افراد، میتوانند به ترویج اخلاق اجتماعی، مسئولیتپذیری، کمک به همنوع و همیاری در جامعه نیز منجر شوند.
تجربهها و پژوهشهای جامعهشناختی نشان دادهاند که شادی مشروع و هدایتشده، سرمایه اجتماعی را تقویت کرده، همدلی و مشارکت اجتماعی را افزایش میدهد و حس تعلق به جامعه و ارزشهای دینی را در میان افراد تقویت میکند. ماه رجب به عنوان ماه شادی اهل بیت(ع) فرصتی مغتنم برای استفاده از ظرفیتهای فرهنگی، مذهبی و اجتماعی است تا علاوه بر ایجاد نشاط و امید، زمینههای مشارکت اجتماعی و ارتقای اخلاق و رفتارهای جمعی در جامعه فراهم شود.
بهرهگیری هدفمند از این ایام با مدیریت هماهنگ نهادهای مسئول و حمایت مراجع دینی و رهبران فرهنگی، میتواند به ایجاد جامعهای شاد، امیدوار و اخلاقمدار کمک کند و پیامدهای مثبت اقتصادی، فرهنگی و روانی در سطح ملی به همراه داشته باشد.
ایکنا همزمان با ایام ماه رجب و اعیاد اهل بیت(ع) برای بررسی راهکارهای بهرهمندی از ظرفیت این ایام در برنامهریزیهای فرهنگی که منجر به ایجاد نشاط اجتماعی شود، به گفتوگو با امانالله قرائیمقدم، جامعهشناس و استاد دانشگاه پرداخته است که مشروح آن را در ادامه میخوانیم.
در یک نگاه کلی و بهصورت خلاصه میتوان گفت جامعهای که در آن شادی و نشاط اجتماعی وجود نداشته باشد، نه از نظر اقتصادی جامعهای سالم خواهد بود، نه رضایت سیاسی در آن شکل میگیرد و نه شاخصهای مهم اجتماعی به وضعیت مطلوب میرسند. در چنین جامعهای ازدواج افزایش پیدا نمیکند، در مقابل طلاق رشد مییابد، آمار خودکشی بالا میرود و انواع آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد، مصرف مواد مخدر، سیگار و گسترش بیبندوباری بهویژه در میان جوانان، افزایش پیدا میکند. بدیهی است که در این شرایط شکوفایی اقتصادی نیز محقق نخواهد شد؛ چراکه وقتی افراد جامعه شاد نباشند، کارایی، بهرهوری و انگیزه لازم برای فعالیت مؤثر را از دست میدهند. مطالعات و بررسیهای متعدد اجتماعی نشان داده است که نبود شادی، نارضایتی سیاسی را نیز به دنبال دارد و این موضوع امری انکارناپذیر است.
در مقابل، جامعهای که در آن شادی و نشاط وجود دارد، مردم از حکومت، دولت و مسئولان خود رضایت بیشتری دارند. به همین دلیل است که در ایران باستان، برای شادی و جشن اهمیت ویژهای قائل بودند و تقریباً هر ماه یک روز جشن با عنوان «سور» برگزار میشد. حتی در برخی ماهها مانند دیماه چندین روز به جشن اختصاص داشت و در اسفندماه نیز از ۲۵ اسفند تا ۱۵ فروردین تعطیلات و آیینهای جشن برقرار بود. جشنهایی همچون فروردینگان، اردیبهشتگان، خردادگان، تیرگان، امرداد، مهرگان و آذرگان نشان میدهد که نیاکان ما به ضرورت شادی در زندگی اجتماعی آگاه بودهاند و آن را امری حیاتی میدانستند. در همین چارچوب، ماه رجب نیز به دلیل تقارن با ولادت برخی از ائمه اطهار(ع) و جایگاه معنوی ویژهای که دارد، از ظرفیت بالایی برای گسترش شادی برخوردار است. این مناسبتها بسیار مهم هستند و میتوانند نقش مؤثری در افزایش علاقه و گرایش جوانان به دین، ایمان، ارزشهای دینی، اعتقادات مذهبی و مذهب تشیع ایفا کنند.
تأکید بر شادی نباید محدود به ماه رجب باشد، بلکه همه روزها و همه ماهها باید در جهت شاد بودن جامعه تلاش شود. مقام معظم رهبری نیز در موارد متعدد بر اهمیت شادی و نشاط اجتماعی تأکید کردهاند
بدون تردید، زمانی که دین بهصورت آشکار شادی را توصیه میکند، همانگونه که در قرآن کریم و در سیره و کلام ائمه اطهار(ع) نیز بر آن تأکید شده است، این شادی دینی موجب افزایش گرایش به ایمان و باورهای مذهبی خواهد شد. شادی افزون بر آثار فردی در افزایش کارایی، بازدهی کاری، دلبستگی به نظام اجتماعی و سیاسی و پیشگیری از انواع آسیبهای اجتماعی نقش تعیینکنندهای دارد. همچنین، از منظر جامعهشناسی، شادی یکی از عوامل مهم در ارتقای سرمایه اجتماعی است، مفهومی که اندیشمندانی همچون جیمز کلمن، فرانسیس فوکویاما و رابرت پاتنام بر اهمیت آن تأکید کردهاند. بنده نیز در مقالهای که حدود ۲۰ تا ۳۰ سال پیش در موضوع شادی نگاشته و گزارشی مفصل در این زمینه ارائه دادهام به این نکته اشاره کردهام که نشاط اجتماعی چگونه میتواند انسجام اجتماعی و اعتماد عمومی را تقویت کند.
بر این اساس، تأکید بر شادی نباید محدود به ماه رجب باشد، بلکه همه روزها و همه ماهها باید در جهت شاد بودن جامعه تلاش شود. مقام معظم رهبری نیز در موارد متعدد بر اهمیت شادی و نشاط اجتماعی تأکید کردهاند. با این حال متأسفانه برخی تصور میکنند شاد بودن به معنای فاصله گرفتن از دین است، در حالی که واقعیت کاملاً برعکس است، شاد بودن نهتنها موجب خروج از دین نمیشود، بلکه گرایش به دین، اعتقادات دینی و محبت به ائمه اطهار(ع) را افزایش میدهد. نمونههای عینی این موضوع را حتی میتوان در جوامع مذهبی دیگر نیز مشاهده کرد. برای مثال، در مکه با وجود فضای مذهبی، نوعی شادی و نشاط اجتماعی وجود دارد و مفهومی به نام غم دائمی در زندگی روزمره مردم دیده نمیشود. البته شرایط اقتصادی نیز در این امر بیتأثیر نیست، اما شادی و نشاط اجتماعی بخشی از زندگی آنان است.
در مقابل، جامعه ما به سمت غمپراکنی سوق پیدا کرده است؛ چه در برنامههای تلویزیونی، چه در اخبار، چه در فیلمهای سینمایی و حتی در نوع گفتوگوهای شخصیتها در آثار هنری. تداوم این رویکرد سبب شده است که مردم بهتدریج ناامید، دلزده و بدبین شوند و این بدبینی در نهایت متوجه حاکمیت و دولت میشود. از این رو، بازتعریف ماه رجب به عنوان ماه شادی اهل بیت(ع) و گسترش شادی دینی و هدفمند، میتواند نقش مهمی در تقویت هویت دینی، فرهنگی و اجتماعی جامعه ایفا کند.
بزرگترین چالش در ترویج شادی دینی پیش از هر چیز به فضای اجتماعی حاکم بر جامعه بازمیگردد. شادی امری صرفاً ذهنی، فردی یا شعاری نیست، بلکه پدیدهای عینی و چندلایه است که از جزئیترین عناصر زندگی روزمره آغاز میشود و تا ساختارهای کلان فرهنگی و اجتماعی امتداد پیدا میکند. شادی از رنگ لباس افراد شکل میگیرد، در نحوه گفتوگوها بازتاب مییابد، در نوع موسیقی، آواز، تئاتر و برنامههای هنری نمود پیدا میکند و در شیوه برگزاری جشنهای دینی در میادین شهری و فضاهای عمومی جلوهگر میشود. مناسبتهایی مانند چهارشنبهسوری یا شب یلدا و نحوه پوشش رسانهای آنها بهویژه از سوی رسانه ملی نشان میدهد که پرداختن به شادی اجتماعی تا چه اندازه اهمیت دارد و چگونه میتواند بر روحیه عمومی جامعه اثر گذارد.
غمپراکنی صرفاً محدود به مناسبتها نیست، بلکه در لایههای مختلف زندگی اجتماعی قابل مشاهده است. از نوع پوشش افراد گرفته تا رنگهای غالب در محیط شهری همگی حامل پیامهای روانی مشخصی هستند. روانشناسی رنگها نشان میدهد که رنگها معنا دارند و بر احساسات انسان اثر مستقیم میگذارند. رنگ سیاه معمولاً تداعیگر مرگ و اندوه است، رنگ خاکستری نماد یأس و بیانگیزگی به شمار میرود، در حالی که رنگهای سرخ، آبی، بنفش، نارنجی و سفید با مفاهیمی چون زندگی، امید، آرامش و نشاط پیوند خوردهاند. به همین دلیل است که در معماری مذهبی از جمله در گلدستههای مساجد از رنگ آبی استفاده میشود. با این وجود، وقتی در فضای عمومی جامعه در پوشش افراد، رنگ خودروها، دیوارهای شهری و حتی محیطهای فرهنگی رنگهای تیره و خنثی غلبه پیدا میکند، پیام ناامیدی و افسردگی به جامعه منتقل میشود.
بزرگترین چالش در ترویج شادی دینی در برابر شادی سکولار نادیده گرفتن پیوند عمیق شادی با واقعیتهای زندگی مردم است. شادی دینی زمانی میتواند معنا پیدا کند که در کنار برنامهریزی فرهنگی و تبلیغی به بهبود شرایط اقتصادی، رفاهی و روانی جامعه نیز توجه جدی شود
در کنار این مسئله نوع موسیقی، برنامههای هنری و رسانهای نیز نقش تعیینکنندهای در شکلگیری شادی دارند. موسیقی مناسب، تئاتر فاخر و برنامههای تلویزیونی آرام، امیدبخش و مبتنی بر گفتوگوی سازنده میتوانند زمینهساز شادی پایدار باشند. در مقابل هنگامی که برنامههای تلویزیونی عمدتاً بر محور تنش، مجادله، صدای بلند و درگیریهای کلامی شکل میگیرند، نتیجه آن فرسایش روانی جامعه و کاهش احساس نشاط عمومی خواهد بود. چنین فضایی نهتنها به ترویج شادی دینی کمکی نمیکند، بلکه زمینه دلزدگی اجتماعی را نیز فراهم میآورد.
نکته مهم دیگر آن است که شادی با تکرار لفظی و شعارگونه محقق نمیشود. صرف گفتن واژه شادی یا تأکید زبانی بر آن بهتنهایی قادر به ایجاد نشاط اجتماعی نیست. شادی زمانی شکل میگیرد که مجموعهای از عوامل بهصورت همزمان و هماهنگ فراهم باشند. از جمله این عوامل میتوان به وضعیت معیشتی، امنیت غذایی، تأمین اجتماعی و سطح رفاه عمومی اشاره کرد. جامعهای که در آن مردم در تأمین نیازهای اولیه خود با دشواری مواجهاند و در خرید اقلام ضروری دچار مشکل هستند، بهطور طبیعی نمیتواند جامعهای شاد باشد. فردی که با گرسنگی، فشار اقتصادی و دغدغههای معیشتی دستوپنجه نرم میکند، امکان تجربه شادی پایدار را از دست میدهد.
از این رو، بزرگترین چالش در ترویج شادی دینی در برابر شادی سکولار نادیده گرفتن پیوند عمیق شادی با واقعیتهای زندگی مردم است. شادی دینی زمانی میتواند معنا پیدا کند که در کنار برنامهریزی فرهنگی و تبلیغی به بهبود شرایط اقتصادی، رفاهی و روانی جامعه نیز توجه جدی شود. تنها در سایه یک رویکرد جامع و هماهنگ که ابعاد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را بهطور توأمان در نظر گیرد، میتوان به تحقق شادی دینی پایدار و اثرگذار در جامعه امید داشت.
ساختار فعلی مدیریت مناسبتها و برنامههای فرهنگی و دینی در کشور اگرچه به ظاهر متشکل از چند نهاد و سازمان دولتی و عمومی است، اما در عمل از کارآمدی مطلوب برخوردار نیست. مسئولیت ترویج شادی اجتماعی، برگزاری جشنهای محلی، مناسبتهای دینی و برنامههای فرهنگی میان چندین نهاد پراکنده شده است؛ از جمله شهرداریها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی و دیگر دستگاههای مرتبط. این پراکندگی مسئولیتها همراه با نبود یک نهاد واحد و هماهنگ یکی از بزرگترین ضعفهای ساختاری محسوب میشود. در چنین شرایطی برنامهها اغلب جزیرهای، مقطعی و فاقد انسجام لازم هستند و اثرگذاری مورد انتظار فرهنگی و اجتماعی حاصل نمیشود. به عبارت دیگر، در حالی که هر یک از این نهادها در حوزه خود فعالیت میکنند، فقدان یک سیاستگذاری کلان و هماهنگ، مانع از ایجاد تجربهای یکپارچه و ماندگار از شادی دینی و فرهنگی برای جامعه میشود.
مشکل صرفاً در مدیریت اجرایی و سازمانی نیست، بلکه نگرشها و باورهای فرهنگی محدودکننده که شادی را عملی مذموم و گاه ناپسند میدانند، ریشه ناکارآمدیهای موجود است. از این رو، برای افزایش کارآمدی مدیریت مناسبتها و برنامههای شادیآفرین دو اقدام همزمان ضروری است
کیفیت برنامههای فرهنگی و هنری نیز نقش تعیینکنندهای در شکلگیری شادی دارد. برگزاری کنسرتها و برنامههای موسیقی در محلات، اجرای تئاتر و دیگر برنامههای هنری، اگرچه انجام میشوند، اما اغلب به دلیل نبود هماهنگی میان نهادها و محدودیتهای فرهنگی نتایج مطلوب را بهدنبال ندارند. رسانهها و صداوسیما نیز به جای تقویت نشاط اجتماعی و ارائه پیامهای امیدبخش در بسیاری موارد، بر تنش، مجادله و درگیریهای کلامی تمرکز دارند که این خود به فرسایش روانی جامعه و کاهش حس نشاط عمومی منجر میشود.
بنابراین، مشکل تنها در مدیریت اجرایی و سازمانی نیست، بلکه نگرشها و باورهای فرهنگی محدودکننده که شادی را عملی مذموم و گاه ناپسند میدانند، ریشه ناکارآمدیهای موجود است. از این رو، برای افزایش کارآمدی مدیریت مناسبتها و برنامههای شادیآفرین دو اقدام همزمان ضروری است. نخست، ایجاد هماهنگی کامل میان نهادهای مسئول، تدوین برنامههای جامع و یکپارچه فرهنگی و دینی و سیاستگذاری کلان در حوزه شادی اجتماعی و دوم، اصلاح نگرشهای فرهنگی محدودکننده و تقویت پذیرش شادی مشروع و نشاط اجتماعی در سطح جامعه. در صورت تحقق این دو اقدام بهطور توأمان است که میتوان به برگزاری برنامههای شاد، مؤثر و پایدار در سطح جامعه امیدوار بود و در نتیجه، سرمایه فرهنگی و اجتماعی جامعه نیز افزایش یابد و زمینه برای رشد و تقویت هویت دینی و فرهنگی فراهم شود.
فضای مجازی و فناوریهای نوین بهعنوان ابزارهای نوین ارتباطی و فرهنگی ظرفیت بالقوه بالایی برای ایجاد نشاط و شادی اجتماعی دارند، اما میزان اثرگذاری واقعی آنها وابسته به کیفیت محتوا، نحوه استفاده و شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه است. بهطور کلی، فضای مجازی میتواند هم شادی و نشاط ایجاد کند و هم غم، ناامیدی و اضطراب را منتقل کند. متأسفانه در شرایط فعلی محتوای غالب در شبکههای اجتماعی، فیلمهای سینمایی، برنامههای رسانهای و دیگر فناوریهای نوین سهم اندکی در افزایش شادی اجتماعی دارند و گاه حتی موجب القای نگرانی، دلسردی و کاهش امید عمومی میشوند. به بیان دیگر، تأثیر واقعی این ابزارها بر شادی مردم محدود و ناکافی است.
برای آنکه فضای مجازی و فناوریهای نوین بتوانند نقش مؤثری در ایجاد نشاط اجتماعی ایفا کنند، لازم است که استفاده از این ابزارها با اقداماتی عملی، ملموس و واقعبینانه همراه باشد. این اقدامات شامل تضمین امنیت اقتصادی، تأمین نیازهای اساسی مردم و کاهش دغدغههای معیشتی است
شادی همانگونه که افرادی مانند مارسلوس، جامعهشناس فرانسوی مطرح کردهاند، یک پدیده تام است، یعنی مجموعهای از عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روانی در شکلگیری آن تأثیرگذارند و نمیتوان تنها با یک اقدام یا پیام ساده، شادی را بهطور واقعی ایجاد کرد. به بیان دیگر، شادی صرفاً با گفتن جملات دلنشین یا عباراتی مانند دهن شیرین گفتن محقق نمیشود، بلکه مردم باید شادی را بهصورت عملی و ملموس تجربه کنند و این تجربه زمانی امکانپذیر است که دغدغههای واقعی زندگی آنان برطرف شده باشد و نگرانی از آینده اقتصادی و معیشتی کاهش یافته باشد. واقعیت آن است که بسیاری از افراد جامعه با مسائل معیشتی جدی روبهرو هستند. نگرانی از تأمین خوراک، خرید تخممرغ، شیر یا سایر مایحتاج روزانه، گرانیهای مداوم و فشار اقتصادی بهویژه برای اقشار کمدرآمد اثر مستقیمی بر کاهش حس نشاط، افزایش اضطراب و نارضایتی اجتماعی دارد. در چنین شرایطی، هیچ محتوای مجازی یا فناوری نوین به تنهایی قادر به ایجاد شادی واقعی و پایدار در جامعه نیست و اثرات آن صرفا سطحی و گذرا خواهد بود.
بنابراین، برای آنکه فضای مجازی و فناوریهای نوین بتوانند نقش مؤثری در ایجاد نشاط اجتماعی ایفا کنند، لازم است که استفاده از این ابزارها با اقداماتی عملی، ملموس و واقعبینانه همراه باشد. این اقدامات شامل تضمین امنیت اقتصادی، تأمین نیازهای اساسی مردم و کاهش دغدغههای معیشتی است. تنها در سایه چنین اقداماتی است که پیامها و محتواهای رسانهای و فناوریهای نوین میتوانند به افزایش شادی واقعی و پایدار جامعه منجر شوند و نقش مؤثر خود را در ارتقای نشاط اجتماعی ایفا کنند. به بیان دیگر، شادی اجتماعی زمانی تحقق مییابد که مردم علاوه بر مشاهده محتوای شاد بتوانند آن را در زندگی واقعی خود لمس کنند و اطمینان داشته باشند که نیازهای اساسی آنان تأمین شده است و نگرانی از آینده وجود ندارد.
شادیهای دینی بهویژه در ایام مبارک ولادت ائمه اطهار(ع)، ولادت حضرت پیامبر(ص) و سایر مناسبتهای مذهبی ظرفیت بسیار بالایی برای ترویج اخلاق اجتماعی و ارتقای سرمایه اجتماعی دارند. این شادیها زمانی که بهصورت هدفمند و هدایتشده در جامعه جریان مییابند، نه تنها باعث نشاط فردی و جمعی میشوند، بلکه زمینههای همدلی، همکاری، مسئولیتپذیری اجتماعی و مشارکت فعال در زندگی جمعی را نیز فراهم میکنند. پژوهشهای جامعهشناختی متعدد نشان دادهاند که شادی مشروع و هدایت شده موجب تقویت سرمایه اجتماعی، افزایش همفکری و همدلی میان افراد، تقویت حس مشارکت و کمک به دیگران و ارتقای دلبستگی به ارزشهای دینی و اجتماعی میشود.
شادیهای دینی اگر با مدیریت مناسب، سیاستگذاری هدفمند و حمایت نهادهای دینی و فرهنگی همراه شوند، میتوانند بستری قدرتمند برای ترویج اخلاق اجتماعی و ارتقای سرمایه اجتماعی فراهم کنند
با این حال، یکی از چالشهای مهم در بهرهبرداری از ظرفیتهای شادی دینی، نگرش برخی مسئولان و نهادها نسبت به مفهوم شادی است. متأسفانه در برخی موارد اهمیت و نقش شادی در رشد اخلاق اجتماعی و دلبستگی دینی به درستی درک نمیشود و گاهی نگرانی وجود دارد که شادی موجب انحراف یا دور شدن مردم از مسیر دین و اخلاق شود. این تصور نادرست مانعی برای استفاده بهینه از فرصتهای فرهنگی و مذهبی ایجاد میکند، در حالی که تجربهها و مطالعات علمی نشان میدهد که شادی هدایت شده و مشروع نه تنها موجب انحراف نمیشود، بلکه گرایش به دین، احترام به ارزشهای مذهبی و علاقه به نظام اجتماعی را افزایش میدهد و به تثبیت هویت فرهنگی و اخلاقی جامعه کمک میکند.
توصیهها و حمایتهای آیات عظام و رهبری معظم انقلاب در این زمینه نقش بسیار مهمی در استفاده از این ظرفیتها ایفا میکنند. با هدایت برنامههای شادیآفرین از سوی مراجع دینی و نهادهای مسئول میتوان ایام ولادت حضرت مهدی(ع)، حضرت پیامبر(ص) و سایر ائمه(ع) را به بستری برای آموزش و ترویج اخلاق اجتماعی، همدلی، همکاری و مسئولیتپذیری جمعی تبدیل کرد. این هدایت میتواند شامل برنامههای فرهنگی، مراسم جشن، فعالیتهای اجتماعی و هنری و استفاده از ظرفیت رسانهها برای انتقال پیامهای اخلاقی و فرهنگی باشد.
در مجموع، شادیهای دینی اگر با مدیریت مناسب، سیاستگذاری هدفمند و حمایت نهادهای دینی و فرهنگی همراه شوند، میتوانند بستری قدرتمند برای ترویج اخلاق اجتماعی و ارتقای سرمایه اجتماعی فراهم کنند. چنین برنامههایی نه تنها نشاط و امید را در جامعه افزایش میدهند، بلکه همبستگی اجتماعی، دلبستگی به ارزشهای دینی و فرهنگی و حس مسئولیتپذیری جمعی را تقویت میکنند و جامعه را به سمت توسعه پایدار فرهنگی و اخلاقی هدایت میکنند.
انتهای پیام